دختر جبر| داستان زندگی مریم میرزاخانی

آخرین آپدیت : ۱۸ تیر ۱۴۰۳توسط

دختر جبر داستان زندگی مریم میرزاخانی

گوش بدید به دختر جبر| داستان زندگی مریم میرزاخانی

00:00 تا 00:03: پادکست رخ: داستان زندگی مریم میرزاخانی
00:03 تا 00:05: دوستی مریم و رویا
00:05 تا 00:07: درخشش دبیرستانی دختران در مسابقات جهانی ریاضی
00:07 تا 00:09: قهرمانی مریم میرزاخانی: اسطوره‌ای از المپیاد ریاضی
00:09 تا 00:12: حادثه تلخ اتوبوس اندیمش: زندگی در حالت اتفاقات بد
00:12 تا 00:15: مریم میرزاخانی: از دانشگاه شریف تا هاروارد
00:15 تا 00:17: ماجراجویی زندگی و مبارزه یک زن با سرطان
00:17 تا 00:20: تحقیقات برجسته و موفقیت فوق‌العاده مریم میرزاخانی
00:20 تا 00:22: روز جهانی زن عاشق جبر – زندگی و افتخارات مریم میرزاخانی
00:22 تا 00:24: پادکست رخ: زندگی نامه مریم میرزاخانی و خدمات علمی و فرهنگی

پادکست رخ: داستان زندگی مریم میرزاخانی

موسيقي هی تو سان سالو به پادکست خودتون، پادکست رخ خوش اومدید. من امیر سودبخش هستم و شما به قسمت شماره بیست دومین اپیزود میانی پادکست رخ گوش می کنید در پادکست رخ، شما هر بار داستان زندگی کسایی را می شنوید. که بخشی از تاریخ ایران یا جهان را رقم زدند. داستان این قسمت هم، داستان زندگی بانو مریم میرزاخانی. اپیزود دختر جبر هی (مذکر) .مستقیم قبل از شروع داستان لازم توضیح بدم که ما تو پادکست رخ تو اپیزود های میانی. داستان زندگی شخصی را روایت می کنیم که اگرچه بسیار تاثیرگذار و نامی بودند. ولی یا منابع زیادی راجع به داستان زندگیشون نیست؟ مثل اپیزود رودکی و یا زندگیاشون اونقدی داستان نداره که بخوایم یه اپیزود کامل رو بهشون اختصاص بدیم. وگرنه از لحاظ ارزش و اعتبار، داستان زندگی کسایی که تو بیزوت های میانی کار میشه.

به هیچ عنوان از بقیه اپیزودها کمتر نیست که تازه اگه بیشتر هم نباشه. و از اونجایی هم که ما سعی میکنیم تو هر دقیقه از پادکست اطلاعات جدید و جذابی به شما بدیم، پس نمیایم الکی زمان اپیزود طولانی کنیم و داستان کش بدیم. خب، همونطور که از قبل قولش رو داده بودیم تو سه گانه زنانه پادکست رخ. قراره شما با داستان زندگی سه بانوی تاثیرگذار آشنا بشید. اولین نفر بانو فروق فرخزاد بود که قسمتش منتشر شد. و الانم شما به داستان زندگی نفر دوم بانو پروفسور مریم میرزاخانی گوش میدید. داستانی پر از افتخار، پر از تلاش و بسیار عبرت آموز. مریم بیست و دو اردیبهشت سال هزار سهصد و پنجاه و شش در تهران به دنیا آمد. پدرش احمد میرزاخانی، یه آدم بسیار مشخص و دست به خیر و مهندس سرشناس برق و رئیس هیات مدیره موسسه خیریه رعد بود.

دوستی مریم و رویا

مریم سومین فرزند خونواده بود و دو تا برادر و یک خواهرم داشت. دوران کودکش مثل بقیه بچه های هم رده خودش بود و وقتشون معطوف به درس و مشق میکرد. تو دوران راهنمایی، مریم با رویا بهشتی دوست شد. از خانم رویا تو این اپیزود قراره زیاد یاد کنیم، رویا صمیمی ترین دوست مریم بود. از اون دوستای جونجونی که از خواهرم بهم نزدیک ترن، این دو نفر کل دوران راهنمایی و دبیرستان تو یه کلاس کنار هم نشستن. اینکه یه دوست خوب چقدر میتونه رو تربیت و سرنوشت آدم تاثیر داشته باشه رو، تو این رابطه قشنگ میشه دید. از نظر من که نقش دوستان تو تربیت بچه ها، شاید حتی از نقش پدر و مادرم پر رنگ تره. چون بچه ها تاثیر پذیریشون از دوستانشون به مراتب بیشتر از والدینشونه. مریم و رویا دوران راهنمایی رو باهم تموم کردن، رویا تعریف میکنه میگه تو دوران راهنمایی، مریم یکی از بدترین نمراتش رو تو ریاضی آورد.

از بیست شده بود شانزده و اصلاً هم به ریاضی علاقه ای نداشت. ولی بجش به شدت اهل مطالعه و کتاب بود. منم اومده بود تاریخ تولد همه بچه های کلاس یادداشت کرده بود و روز تولد هرکدومشون که میشد یه کتاب بهشون هدیه میداد. برایم میگفت اون دوران، بیشتر دوست داشتم که بزرگ میشم نویسنده بشم و هرکه تو بیام که به دستم میرسید میخوندم. مریم داستان زندگی زنان موفقم دنبال می کرد. و به شدت هم تحت تاثیر مادام کوری و هلن کلر قرار گرفته بود. احتمالا خیلی از شماایی که پادکست رو رو دنبال میکنید داستان زندگی عجیب هلن کلر رو در قسمت هشتم شنیدید، داستانی که آدم را واقعا به فکر فرو می برد و مریم هم تحت تاثیر زندگی هلن کلر قرار گرفته بود. تو دوران تحصیلاتشون، مریم و رویا هردوتاشون عضو شاهد اولای مدرسه بودن، برای همین بعد از پایان دوره راهنمایی. تو امتحان ورودی دبیرستان فرزانگان شرکت کردند و جفتشون هم قبول شدند.

درخشش دبیرستانی دختران در مسابقات جهانی ریاضی

دبیرستان فرزندان آن زمان تنها دبیرستانی بود که مخصوص دخترای تیز هوش بود و برای ورود به بهشت باید آزمون ورودی میدادی؟ که مریم و رویا امتحان دادن و قبول شدن، تو دوران دبیرستان، مریم با تشویق برادر بزرگترش آرش، آهسته آهسته به ریاضی علاقه مند شد. مریم حس پیدا کردن جواب مسائل رو خیلی دوست داشت، اون میگفت، بهترین لحظات عمرم موقعیه که میگم. آها، پیداش کردم، و جواب حل مسئله رو پیدا میکنم. مریم تو ریاضی انقدر پیشرفت کرد که مسائل رو نه تنها حل میکرد بلکه یه مسئله رو با چندتا روش مختلف حل میکرد. تو دوران دبیرستان که بودن، یه دوره مسابقات بزرگ ریاضی تو اصفهان برگزار میشد و مریم رویا از مدرسه درخواست کرد. حس کردند که اونم توی مسابقه شرکت کنن. تو اون مسابقات با اینکه کلی استعداد درخشان ریاضی پسر تو اون دوره شرکت کرده بود، ولی نفر ها. اولین و دومین مسابقات مریم و رویا بودند، و این برای اولین بار بود که نفر این مسابقات یک دختر بود. دبیرستان کودکان که متوجه استعداد و البته تلاش زیاد این دو نفر شده بود، از تیم المپیاد جهانی درخواست کرد.

که برای المپیاد جهانی ریاضی هنگ هنگ از طرف ایران این دو نفر هم شرکت کنند. ولی یه مشکل وجود داشت، اونم این بود که همیشه اونایی که سال سوم دبیرستان بودن تو المپیاد شرکت میکردند که شانس پیروزیشون هم بیشتر باشه، ولی مریم و رویا تا سه سال دوم دبیرستانو شروع کرده بودن. برای همین هم مسئولین دبیرستان فرزندان کلی تلاش کردند که بتونن مریم و رویا رو اعزام کنن و آخر سرم. موفق شدن، تو مسابقات جهانی ریاضی هنگ هنگ، که اکثریت مطلق شرکت کنندگان باز هم پسر بودند، حضور مریم و رویا خیلی جلب توجه میکرد، و البته که احتمالا خیلی هم جدی گرفته نمیشدند. مسابقات برگزار شد و نتایج اعلام شد. نفر اول مسابقات جهانی ریاضی مریم میرزاخانی از ایران و نفر دوم مسابقات رویا بهشتی. از ایران، قبر قهرمانی این دو دوست در سراسر دنیا پخش شد و توجه همه را جلب کرد. مریم تونسته بود از چهل و دو ام تی. امتیاز ممکن چهل امتیازو بدست بیاره و قهرمان بشه.

قهرمانی مریم میرزاخانی: اسطوره‌ای از المپیاد ریاضی

ولی این پایان ماجرا نبود و اونا قبل از شروع دانشگاه یه سال دیگه فرصت داشتند که تو المپیاد دوباره شرکت کنن. المپیاد جهانی سال نود و پنج این بار در کانادا برگزار می شد. و این بار، رویا تو رشته کامپیوتر شرکت کرد و تونست مدال برنز مسابقاتو بدست بیاره، ولی مریم مجددا. تو همون رشته ریاضی شرکت کرد، اون میخواست ثابت کنه که قهرمانی یه دختر تو مسابقات جهانی اتفاقی نبوده. مسابقات با کلی استرس برای مریم که فقط هجده سالش بود شروع شد. چشم همه ریاضی دانای دنیا به نتیجه این دوره از مسابقات بود. نتیجه ای که شاید هیچکس نمیتونست اونو پیشبینی کنه. گوینده مسابقات نتایج را اعلام کرد و گفت. برای اولین بار در طول تاریخ مسابقات جهانی، یک دختر موفق شد با کسب امتیاز کامل.

سی و دو از چهل و دو امتیاز ممکن قهرمان مسابقات جهانی ریاضی بشه خانم مریم میرزاخانی از ایران. گرفتن امتیاز کامل از مسابقات جهانی، مریم و به یه اسطوره و یه الگو برای همه ی دختره همسنسال خودش تو دنیا. طبق قانون، کسانی که در المپیاد های جهانی مقام می آوردند می توانستند بدون امتحان ورودی تو دانشگاه شریف به هر رشته ای که بخواهند تحصیل کنند. مریم و رویا هم در رشته ریاضی با هم تحصیل کردند و این دو نفر با هم کتابی را به نام نظریه اعداد منتشر کردند. که این کتاب رفرنسی شد برای همه کسانی که بعد از مریم میخواستند به المپیاد شرکت کنند. علاوه بر این، مریم معلم بچه های المپیادی هم شده بود. تو دانشگاه شریف وقتی اونا داشتن دوره کارشناسی رو می گذروندن، یه اتفاق بسیار تلخ. یا بهتره بگم یه فاجعه مردم ایران و مردم جهان رو برای همیشه از داشتن چند استعداد. تعداد برتر و نخبه محروم کرد.

حادثه تلخ اتوبوس اندیمش: زندگی در حالت اتفاقات بد

داستان این بود که مریم و رویا با تیم دانشگاه شریف برای شرکت در کنفرانس و مسابقات ریاضی دانشجویی به اهوا. دو سفر کرده بودن و خب، طبق معمول تیم سه نفرهای که مریم هم یکیشون بود، اول شد. بیست و پنج اسفند سال هفتاد و شش، اتوبوس اونا تو تاریکی شب به سمت تهران حرکت کرد و اونا میخواستند. ساعت دو و نیم بامداد، تو جاده اندیمش به پل دختر، اتوبوس اونا زیر بارون شدید که می بارید، نتونست راه خودش رو پیدا کنه. و با چهل مسافر به دره سقوط کرد و هر دو راننده و هفت نفر از دانش آموزان نخبه جون خودشون رو از دست دادن، هفت نفری که هرکدومشون یه نفر کریم میرزاخانی بودند و عناوین متعدد مسابقات کشوری و جهانی را داشتند. تو این حادثه رویا آسیب زیادی دید و مجبور شد چند بار عمل کنه. ولی مریم آسیب کمتری دید، و فقط پاش شکست و یه سری جراحتی هم برداشت. خوشبختانه، هر دو نفر جون سالم به در بردن. ولی اونا هیچوقت نتونستن خاطرات تلخ اون شب رو فراموش کنن.

به قول مریم، زندگی اتفاقای بدشو موقعی به آدم نشون میده که همه چیز خوبه خوبه. این بازی زندگیه و کاریشم نمیشه کرد. خود مریم در خصوص این حادثه میگه؟ تو اتوبوس نشسته بودیم، دوتا از پسرا ساز میزدن و آواز میخوندن و کلی خوش میگذروندیم. تا قبل از ساعت دو و نیم شب همه چیز به خوبی پیش می رفت اتفاق درست لحظه ای رخ داد که همه ما احساس می کردیم خوشبخت و به همه چیزی که می خواستیم رسیدیم. چشمانم که باز کردم دیدم تو بیمارستانم. تو بیمارستان فهمیدم چندان خوب نیست بچه ها آه و ناله میکردن از حال بقیه خبر نداشتم و تمام تلاشم رو میکردم که افراد بیشتری رو ببینم با دیدن هرکس در هر وضعیتی خوشحال میشدم که زنده است، وقتی مرا برای سونوگرافی یا عکسبرداری می بردند، دکتر به پرستار دکتر گفت که نه نفر مردن. من ناراحت شدم و گفتم که نه غیرممکن است. اما پرستار گفت ما خودمون بردیمشون سردخونه. و من ساکت شدم.

مریم میرزاخانی: از دانشگاه شریف تا هاروارد

موزیک ویدیویی هی هی هی تحصیلات مریم تو دانشگاه شریف ادامه پیدا کرد، آن زمان پروفسور عباد محمودیان استاد ریاضیات دانشگاه شریف معمولاً سال یک یا دو بار سخنرانی می کرد و مسائل جدید ریاضی را مطرح می کرد و اولین مقاله مریم زمانی چاپ شد. که تونسته بود جواب مسئله پروفسور محمودیان رو پیدا کنه. دوران کارشناسی و کارشناسی ارشد مریم و رویا تو دانشگاه شریف تموم شد و اونا تو بیست و دو سالگی فوق لیسانشونو گرفت. رفتند و مثل اکثر نخبه های دیگه برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا قصد مهاجرت کردند. به پیشنهاد استادشون برای اینکه شانسشون برای پذیرش بیشتر بشه، مریم درخواستشو برای دانشگاه هاروارد ارسال کرد و رویای برای دانشگاه ایم آی تی، دانشگاه ها هم تو را انتخاب کرده بودند که نزدیک هم باشند و هر دو تا دانشگاه تو ایالت بوستون بود. دانشگاه هاروارد مریم و بورسیتش کرد و دانشگاه ایم آی تی هم درخواست رویا رو قبول کرد و اونا با هم رفتند به آمریکا. و هر دو نفر دوره دکتراشون اونجا گذراندن. سال اولی که مریم به هاروارد رفته بود تونست برای یکی از مسائل قدیمی ریاضی راه حل خلاقانه ای پیدا کنه و به همین دلیل. اون جزو ده استعداد درخشان جوان جهان از طرف مجله معتبر پاپولار ساینس آمریکا در دوران تحصیل تو آمریکا استعداد و تلاش مریم استادای دانشگاه را تحت تاثیر قرار داده بود.

تو هاروارد، مریم با دکتر کورتیس مک مولن، استاد دانشگاه هاروارد و مغز متفکر ریاضی جهان آشنا شد. مک مولن استاد راهنمای مریم برای تیز دکترا شد. مک مولن برنده جایزه فیلدز معتبرترین جایزه جهانی ریاضی بود و هر کسی آرزوی شاگردی ایشون رو داشت. سالها بعد، مکمولا در خصوص مریم گفت که مریم شبیه به یه کامپیوتر پیشرفته است، کامپیوتری که حس میکنه، میخنده، دنیا رو دوست داره و عاشقانه به انسان ها کمک میکنه. یکی از استاده های ایرانی مریم هم تو دانشگاه هاروارد تعریف میکنه، میگه اگه ما جواب مسئله ای رو نمیدونستیم، اونو به عنوان تکلیف میدادیم. مریم و مریم هم میرفت حلش میکرد و برمیگشت. البته این اتفاق قبلا هم زیاد افتاده بود، یکی از معلمای دبیرستان فرزانه گانم تعریف می کنه میگه، یه بار اومدم سر کلاس، یه. به شدت سختی رو مطرح کردم و چون مطمئن بودم کسی نمی تونه حلش کنه گفتم هر کسی این مسئله رو حل کنه یه کتابخونم رو دادم بهش، دو روز بعد دیدم مریم و رویا با یه دفتر تو دستشون اومدم پیشم و جواب مسئله رو بهم تحویل دادند. ولی خب، لطف کردن و بیخیال کتابخونه شدن.

ماجراجویی زندگی و مبارزه یک زن با سرطان

مریم و رویا هنوز بیست و هشت سالشون نشده بود که دوره دکترای خودشون هم تموم کردن. یک سال قبل از پایان دوره دکترا یعنی سال دو هزار و سه، مریم با پسری به نام یان وان راک آشنا شد و کمی بعدم این دو نفر با هم ازدواج کردند. یا آن اهل کشور چک بود و عروسیشون هم یه مراسم جمع و جور و ساده تو کوهستان بود. حاصل این ازدواج، دختری بود به نام آنا هیتا. مریم با وجود تمام مشکله هاش برای دخترش وقت میذاشت و اونو تنها نمیذاشت. ولی وقتی ازش پرسیدند که بزرگ کردن بچه آیا خللی تو مطالعاتت وارد میکنه یا نه، اون جواب داد که. خیلی سخته که بین کار ریاضی و مادر بودن توازن برقرار کرد. البته شاید شدنیه و ارزش انجام دادنشو داره، ولی خواهان ناخواه میزان کار رو کم میکنه. یعنی اگه کسی فکر کنه هم میتونه یه خانواده خیلی خوب و با ارتباط قوی داشته باشه و همین که کارش به همون سرعت قبلی پیش بره.

نه، اینطور نیست. حالا جالب اینه که آنایتا فکر میکرد مامانش نقاشه و همیشه داره نقاشی میکنه، دلیلشم این بود که مریم برای حل مسائل. عادت رو شکل ترسیم میکرد، برای شکلی که میکشید کار میکرد و آنایتا هم انقدر این صحنه رو دیده بود که فکر میکرد مامانش. بعد از اتمام دوره دکترا، مریم برای کار و پژوهش به دعوت دانشگاه پرینستون رفت اونجا و تحقیقات بعد از پروژه دو دکتراش رو اونجا شروع کرد، تو اون دانشگاه مریم تونست درجه استادی بگیره. بعد از اونم به دانشگاه استامفورد رفت و بعد از اینکه دکتراشو گرفت تو دانشگاه استامفورد مشغول تدریس شد. کار تدریس و پژوهش مریم تو دانشگاه استنفورد ادامه داشت و اون تونست تو سی و یک سالگی به درجه پروفسوری از این دانشگاه برسه. اوضاع برای مریم همونطوری که دوست داشت و شاید آرزوش رو داشت پیش میرفت و همه چیز عالی بود؟ تا اینکه مریم به سختی مریض شد و بعد از کلی دکتر رفتن و آزمایش های مختلف مشخص شد که. مریم سرطان سینه داره. تازه آنایتا دو سالش بود که مریم فهمید سرطان دارد و دوره درمان خودش هم بلافاصله شروع کرد و دوره درمان.

تحقیقات برجسته و موفقیت فوق‌العاده مریم میرزاخانی

خیلی خوب پیش میرفت ولی خب همیشه هم فراز نشیب داشت. مریم با وجود سرطان سینه، عشقش یعنی ریاضیات و ول نکرد و به تحقیق و پژوهشش ادامه داد. خب، اگر مریم میرزاخانی تو جامعه جهانی ریاضیات اینقدر معروف و شناخته شده است. به خاطر اینکه هیچکدوم از این موفقیت هایی که تا اینجا تعریف کردیم نبوده. طبیعی است که کسی که دو بار نفر اول المپیاد میشه و جزو ده استعداد برتر شناخته میشه و کلی جوایز دیگه هم میگیره معروف بشه. ولی دلیل اصلی معروف شدن مریم که برای همیشه اسم اون رو تو تاریخ ریاضی جهان مونده. کار کرد، برمیگرده به اتفاقی که در سال دو هزار و چهارده افتاد. تو دنیای ریاضیات، بزرگترین و معتبرترین جایزه جهانی، جایزه ای به نام فیلدز که به نوبل ریاضیات معروفه، و تو جهان ریاضیات بالاتر از این مدال، دیگه چیزی نداریم. این جایزه هر چهار سال یک بار به کسایی اهدا میشه که کشف مهمی تو ریاضیات انجام داده باشن و یا کار ارزشمند و.

شاخصی کرده باشند. از زمانی که اولین مدال فیلز اعطا شده بود تا سال دو هزار و چهارده در طول مدت بیش از هشتاد سال در مجموع پنجاه و شش نفر توانسته بودند این جایزه را ببرند که هر پنجاه و شش نفرم مرد بودن. ولی خب، در سال دو هزار و چهارده، مریم میرزاخانی به دلیل دستاوردهای بی نظیر و تحقیقات برجسته، او در حوزه هندسه به عنوان اولین زن جهان موفق به دریافت مدال فیلز از دستان خانم پارک رئیس جمهور کره جنوبی شد، جایزه فیلد برای ریاضیدان ها شبیه کپ قهرمانی جام جهانی برای فوتبال دو. هر دوشونم هر چهار سال یکبار اتفاق میفتن و هر دوشونم بالاترین و مهمترین نشان تو حوزه خودشونن. مریم میرزاخانی تو سی و هفت سالگی بالاترین قله ریاضیات دنیا رو هم فتح کرد تا دیگه هیچ. دستاوردی نمونده باشه که مریم ما بهش نرسیده باشه مریم در سی و هفت سالگی به مقام رسید که هیچ زنی در طول تاریخ نتونسته بود بهش برسه. شاید اگه سالها قبل طبق قانون احتمالات ریاضی میگفتن که احتمال اینکه یک زن اونم از ایران. می تونه جایزه جهانی فیلدز رو ببره چقدره؟ پاسخ ریاضی به این سوال، یک عدد بسیار بسیار کوچک و نزدیک به صفر بود. ولی ریاضیات به همه یاد میده که هر احتمال، هر چند خیلی خیلی کوچیک هم میتونه اتفاق بیفته.

روز جهانی زن عاشق جبر – زندگی و افتخارات مریم میرزاخانی

یه دختر با استعداد و پر تلاش ایرانی میتونه تمام ریاضیدان های مرد و زن جهان رو پشت سر بذاره و قله ی ریاضیات. دنیا رو فتح کنه، رسم در حالی که داره دوره شیمی درمانیش رو برای مبارزه با سرطان سینه پشت سر میذاره. یه خاطره جالب اینه که یکی از همکلاسیاش تعریف میکنه میگه بیست سال قبل از اینکه مریم مدال فیلدز رو بگیره وقتی تو همون اولمپیاد ریاضی که قبلاً راجع بهش صحبت کردیم، مریم نفر اول جهان شد، همه ما دورش ایستاده بودیم و بهش تبریک می گفتیم. اون موقع مریم به ما گفت: خب، اینو که گرفتیم، بریم برای مدال فیلتس و همه اطرافیان مریم کلی به این حرفش خندیدیم. همه فکر میکردن حتماً داره شوخی میکنه، همه به جز یک نفر. همه به جز خودش. مریم دختر نابغه ای بود که میخواست رمان نوشته بشه، اما مثل فیساغورس و افلاطون زیبایی رو در ریاضیات دید و. در ریاضیات به هر آنچه که می خواست رسید، کمتر از سه سال بعد از دریافت بزرگترین مدال ریاضیات جهان. سرطان به مریم غلبه کرد و مریم میرزاخانی در چهل سالگی از دنیا رفت.

افتخارات مریم بعد از مرگش هم ادامه داشت. خیابون هایی تو مونپولیا و لیون فرانسه و برلین آلمان به اسمش نامگذاری شد، یه جایزه به نام جایزه مریم میرزاخانی مرزهای نو. نو ایجاد شد که هر ساله به زنان پیشگام در علوم ریاضی داده می شود، و در نهایت، نهاد زنان سازمان در سال ۱۳۹۸، هفت دانشمند زن تاثیرگذار دنیا را معرفی کرد که یکی از آنها مریم میرزا بود. دادخانی از ایران بود. در ضمن سالروز تولد مریمم به عنوان روز جهانی زن در ریاضیات نامگذاری شد. با اینجوری نامش برای همیشه جاودانتر بمونه. مریم، دختری که عاشق جبر بود و در نهایتم اسیر جبر روزگار شد. شاید بدون کاموکاست، زیباترین توصیف رو استاد شفیع کتکنی بعد از مرگ مریم کرده و گفته که. مرگ او زندگی دوم بود که گردید آغاز، شیشه عتیری سربسته افتاد.

پادکست رخ: زندگی نامه مریم میرزاخانی و خدمات علمی و فرهنگی

شکست همگان بو بردند که چه چیزی را دادن از دست هی موزیک ویدیویی هی هی هی این دومین اپیزود متوسط پودکست رخ بود که با همکاری انوش شهیدی و قزال قبادی تهیه شده بود. میرزاخانی بیشتر بدانید، من کتاب زندگی نامه و خدمات علمی و فرهنگی مریم میرزاخانی رو بهتون پیشنهاد میدم اگر دوست داشتید از ما حمایت کنید، می توانید پادکست رخ را به دوستانتان از هر روشی که می دانید موثرتره پیشنهاد کنید. به امید دیدار امیر سود بخش. هی هی هی (مذکر)