آقای نخست وزیر : اشتباهات مهم دکتر مصدق

آخرین آپدیت : ۳۰ مهر ۱۴۰۳توسط

نخست وزیر اشتباهات مهم دکتر مصدق

گوش بدید به آقای نخست وزیر : اشتباهات مهم دکتر مصدق

00:00 تا 00:02: تاثیرات و اشتباهات دوران ریاست دکتر مصداق
00:02 تا 00:06: نخست وزیر، آرون گروپس و ایران: چشم اندازهای اقتصادی و تبعات تصمیمات سیاسی
00:06 تا 00:09: تحریم های نفتی و تاثیرات اقتصادی در ایران
00:09 تا 00:12: ملی شدن صنعت نفت و مذاکرات با بریتانیا و آمریکا
00:12 تا 00:14: پیشنهادات مذاکره برای صنعت نفت ایران: پتانسیل های داخلی و اشتراک با غربی ها
00:14 تا 00:18: انحلال مجلس شورای ملی ایران و تاثیر آن
00:18 تا 00:20: مصداق و اختلافات سیاسی در ایران
00:20 تا 00:23: قیام سی تیر و حمایت حزب توده از مصداق
00:23 تا 00:27: روابط افزایشی مصداق و مجلس در ایران
00:27 تا 00:30: تنش‌ها و حلقه‌های ارتباطی در دولت مصداق
00:30 تا 00:33: انحلال مجلس و انتخابات در ایران
00:33 تا 00:36: انحلال مجلس و قانون مداری در ایران
00:36 تا 00:39: تبدیل چپ در ایران: مصداق و سقوط دولت
00:39 تا 00:42: کودتای شبه قانونی: بررسی قانونی و سیاسی رویدادهای بیست و هشت مرداد
00:42 تا 00:47: رفاکس: بیست و هشت مرداد، مصداق و آینده تاریخ ایران

تاثیرات و اشتباهات دوران ریاست دکتر مصداق

در تاریخ معاصر ایران، اگر بخواهیم سه تا اسم نام ببریم که بیشترین تاثیر رو در زندگی امروز ما داشتند. بدون شک یکیش دکتر مصداق، نخست وزیر سابق ایران است. کسی که اسمش گره خورده به ملیگرایی و ماجرای ملی شدن صنعت نفت و چالش هایی که با انگلستان سر منافع ملی ایران و البته رأس قدرت دولت یعنی محمدرضا شاه داشت. اما دوران ریاست مصداق فقط از پیروزی ها و افتخارات اینجوری تشکیل نشده. اشتباهات استراتژیک، تصمیمات بحث برانگیز و اقداماتی هم بوده که میتونه واقعیت رو جور دیگه ای رقم بزنه. ما قبلاً در پادکست رپا به شکل مفصل در دو اپیزود از دید موافقان دکتر مصداق به ماجرای ملی شدن صنعت نفت و اتفاقات بیست و هشت مرداد هزار و سهصد و سی و دو پرداختیم. که خلاصه ای کتابی بوده به نام کودتا از دکتر ابراهیمیان. تو این دو قسمت به تمام ماجرای تاریخ پیدایش و استخراج نفت. قراردادهای نفتی با انگلستان و نهضت ملی شدن صنعت نفت رویارویی معتبر با انگلیس و تمام واقیعی که در نهایت به اون چیزی ختم شد.

که مطابقن دکتر مسدق با اسم کودتا ازش یاد می کنن پرداختیم. که پیشنهاد می کنم حتما این دو تا قسمت رو بشنوید. بجز بحث کودتا بودن یا نبودن قضیه، اطلاعات خیلی خوب و کامل در مورد تاریخ پیدایش نفت و قراردادهای نفتی. اما حالا در این اپیزود از رافکس، ما تصمیم گرفتیم از دید مخالفان دکتر مصداق. به اشتباهاتی که ایشون در نخست وزیری داشتن بپردازیم. و ببینیم این اشتباهات چه تاثیری در سرنوشت کشور و حتی خودشون داشته. و چرا اصلاً این تصمیمات بحث برانگیز و گرفته، مثل انحلال مجلسی که ازش رای اعتماد گرفته بود؟ من فکر می کنم هیچ شخصیتی در طول تاریخ وجود نداشته باشد که قابل نقل کردن نباشه. و دکتر مصداقم با تمام حس ملی گرایانهای که داشت با تمام تلاشهایی که برای پس گرفتن حق ایران از قدرتهای جهانی انجام داد از این قاعده مستثنا نیست. ما در رافکس از تاریخ میگیم چون معتقدیم گذشته چراغ راهآینده است و سعی داریم که کنار هم این چراغ را روشن نگه داریم.

نخست وزیر، آرون گروپس و ایران: چشم اندازهای اقتصادی و تبعات تصمیمات سیاسی

اپیزود ۷۹: آقای نخست وزیر. موزیک ویدیویی (مذکر) (مذکر) هی موزیک ویدیویی هی و پس از این میگذره امروز روز یادگیری بازارهای مالی یا داشتن درآمد دلاری برای هر کسی می تونه یه اتفاق مثبت پول ساز باشه. مخصوصا با توجه به وضعیتی که دلار در ایران داره تا حدودی اینجوری از تورم در امان بود آرون گروپس می تونه تو این مورد به شما کمک زیادی کنه. در چه زمینه هایی، افزایش سواد مالی برای مدیریت پول و سرمایهگذاری آگاهانه کاهش ریسک برای تصمیم گیری درست در شرایط مختلف اقتصادی. آرون گروپس منابع آموزشی رایگان هم در اختیارتون میذاره، از وبینار گرفته تا دوره های آموزشی و مقالات و کتاب های الکترونیکی. یکی از خوبیهای ایرون گروپس اینه که حساب دمو رایگان و با نصف ده هزار دلاری بهتون میده تا معامله بدون ریسک با پول مجازی و بدون هدف آرون گروپس یک بروکر با سابقه است که خدمات معامله ای ارائه می دهد و پلتفرم های معامله ای را ارائه می دهد. به نظرم حتما به وب سایتشون که لینکش رو در توضیحات سر بزنید و باهاشون ارتباط بگیرید و سوالاتون رو به شما مطرح کنید و از خدماتشان استفاده کنید. فراموش نکنید که همیشه در بازارهای مالی پوشمندانه آموزش دیده و با دقت انتخاب کنید که دچار ضرر است. نشهید موزیک ویدیویی (مذکر) دکتر محمد مصداق، یکی از برجسته ترین و تاثیرگذارترین چهره های تاریخ معاصر ایران، به خاطر نقشش در ملی کردن صنعت نفت و مبارزه با نفوذ خارجی در کشور به یادگار مونده با دانش حقوقی و تجربیات سیاسی گسترده معتبر به عنوان نخست وزیر ایران مسیر تاریخ را به شکلی عوض کرد.

که هنوزم مورد بحث و تحلیلی است. او به عنوان یک سیاستمدار ملی گرا با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت در بیست و نهم اسفند هزار سهصد و بیست و نه تمام تلاش شرکت که ایران رو از سلطه نفت شرکت بریتانیایی خارج کنه مصداق با اراده قوی و البته ایده های رادیکال به مبارزه با استبداد و فساد داخلی هم پرداخت تلاش کرد تا حتی قدرت شاه و نزدیکانش رو محدود کنه. اما با وجود دستاوردهای بزرگ، معتبر در مسیر سیاست ورزش، اشتباهاتی هم مرتکب شد که در نهایت به سقوط. دولتش در بیست و هشتم مورد منجر شد. از دید منتقدین، ایشون با تصمیمات استراتژیک نادرست و مواجههای اشتباه با مخالفان و بحران های داخلی فرصتی را که برای تثبیت دولت ملی و اصلاحات داشت از دست داد و حتی برخلاف چیزی که دنبالش بود به اقتصاد ایران. ایران ضربه زد. مثلا یکی از ایرادات که با مصداق در جریان ملی شدن صنعت نفت گرفته می شود، این بود که می گفتند ایشون پیش بینی و درک درستی از وضعیت اقتصادی ایران نداشت.مصداق فکر می کرد که اداره اقتصاد ایران بدون نفت کار چندان سختی نیست. از مسیرهای دیگه میشه برای کشور درآمدزایی کرد و اقتصاد رو نجات داد. فکر میکرد بریتانیا به نفت ایران بستگی داره و مجبوره که سر مسائل نفتی با ما سازش کنه، اما اشتباه میکرد.

تحریم های نفتی و تاثیرات اقتصادی در ایران

وضعیت اقتصادی ایران با توجه به تحریم های گسترده نفتی که علیه کشور اعمال شد و اجازه فروش را ازش می گرفت وخیلی. و ایران عملاً درآمدهای نفتی اش را از دست داد و میزان ذخایر ارز کشور به شدت کاهش پیدا کرد. نرخ تورم سعودی شد و برخی از اقلام ضروری سهمیه بندی شدند و دولت مجبور به چاپ اسکناس شد. منتقدان می گویند مصداق تصمیماتی گرفت که به پیامدهاش توجه نکرده بود و اهمیت نفت و درآمدش برای کشورش. را دست کم گرفته بود، مصدق به عنوان نخست وزیر ایران فکر می کرد نفتش برای اقتصاد بریتانیا ضروریه. امو اینتور نابود خلیج عرضه نفت ایران برای بریتانیا خیلی راحت توسط کشورهای همسایه مثل عراق و عربستان و کویت پر شد. که اتفاقا از فرصتم استفاده کرده بودن و تولیدشون رو افزایش داده بودن. از طرفی هم شرکت های نفتی بین المللی که اصلا دوست نداشتند سرمایه و منابعشان در کشورهای نفتخیزی مثل ایران ملی بشوند. همه جوره از شرکت نفت ایران و انگلیس حمایت کردند و این شرکت را در جلوگیری از فروش نفت خام و فراوانی درآمد های نفت ایران در بازارهای خارجی حمایت کرده اند و تولید و فروش نفت ایران تقریبا برای چهار سال متوقف شد، اونم برای کشوری که بخش اصلی اقتصادش وابسته به نفت بود.

در واقع مصداق درک درستی از شرایط نداشت و با دست خالی میخواست به جنگ قدرتهایی بره که حمایت بین المللی داشتند. منتقدین معتقد میگن ایشون از اشراف کافی به صنعت نفت ایران برخوردار نبوده. در سال هزار سهصد و سی و یک، تولید نفت خاورمیانه بالغ بر صد و چهار میلیون تن بوده که سهم ایران دو دو میلیون تن بود یعنی چیزی حدود سی و دو سه درصد. درسته مقدار قابل توجهه، ولی انقدری هم نیست که کشورهای دیگه با افزایش تولید نتونن خلهایشو جبران کنن. از طرفیم تولید ایران از هفده میلیون تن به سی و دو میلیون تن رسیده بود. خب این جهش تولید با کمک تکنولوژی همین کشورهای غربی مثل انگلستان بوده، همین بریتانیا. ایران که از خودش ابزار و تجهیزات مناسب نداشت. بریتانیا سرمایه گذاری نمیکرد، ایران چطور می تونست این رشد تولید و تجربه کنه؟ و اگر این رشد نبود، آیا اصلا کسی به فکر ملی کردن صنعت نفت می افتاد؟ منتقدین میگن درسته که قرارداد که بسته شد غیر عادلانه بود، یک طرفه بود، حق ایران کمتر پرداخت میشد، دسترسی به اسناد مالی نداشتیم نمیتونستیم سطح سنجی کنیم که واقعا چقدر نفت فروش رفته همه اینا درست ولی ایران از تولید هیچ از درآمد هیچ بابت نفتی که زیر خاکش خوابیده بود و هیچ تکنولوژی برای استخراجش نداشت. یک درآمد رسیده بود که حتی با وجود ناعادلانه بودن بخش اصلی اقتصاد کشور را داشت میچرخوند.

ملی شدن صنعت نفت و مذاکرات با بریتانیا و آمریکا

منتقدان معتقدند او باید در این زمینه متعادل رفتار می کرد، باید سعی می کرد به یه تفاهم تازه برسه، نه اینکه. به یکدندی بکنه، معلومه که انگلیس از منافعش نمیگذشت. مصدق فکر میکرد بریتانیا برای تامین سوخت نیروی دریاییش وابسته پالایشگاه آبادان است. در صورتی که تمام نفتی که نیروی دریایی بریتانیا نیاز داشت سالانه دو میلیون تن بود که عراق هم می توانست تامینش کنه. حالا تولید ایران چقدر بود، سی و دو میلیون تن. بریتانیا صرفا به خاطر وابستگی خودش این ظرفیت رو بیشتر نکرده بود، قطعا که منافع خودش مطرح بوده ولی ایران هم. اونش از کنارش درآمد بیشتری کسب می کرد. ایران می تونست بریتانیا رو پس بزنه خودش با تکنولوژی خودش این میزان تولید داشته باشه؟ اصلا ابزارش بود؟ بحث رویا فروشی نیست که بگوییم ما بعد اینکارو میکردیم، بعد رو پای خودمون وای میستادیم، باید دستمون روزانه ی خودمون باشه، ما میتونیم چنین. کنیم و چنین کنیم، بحث واقعبینی و درک شرایطه.

قانون ملی شدن صنعت نفت وقتی تصویب شد، یک هفته بود که رزماراک که مخالف این قانون بود به عنوان نخست وزیر ایران ترور شده بود. یعنی بیست و نهم اسفند هزار و سهصد و بیست و نه در زمان نخست وزیری حسین الله. رزمور چرا مخالف بود؟ میگفت ما تکنولوژی کافی برای استخراج نفت نداریم، بیاین مذاکره کنیم جای میلی کردن همه سود فروش نفتمون رو به پنجاه درصد برسونیم، اینو ببریم بالاتر. نتیجه تصویب این قانون این شد که ایران شدیدا تحریم نفتی شد و از تولید سالانه دوصد و چهل میلیون بشکه نفت. رسید به سالی ده میلیون و عراق و کویت تا عربستان هر سال تولیداتشون رو ده درصد بیشتر کردند و خیلی. خیلی راحت مشتریای ایران و کاپیدن. بعداً پرونده دعوی ایران و شرکت نفت ایران انگلیس به دادگاه لاه کشیده شد که آمریکا و انگلیس اومدن یه پیشنهاد جدید به ایران دادند در شهریور هزار سهصد و سی و یک قبول کردند که ملی شدن صنعت نفت را بپذیرند. بریتانیا همهی عملیات استخراج نفت رو به ایران بسپاره و از اون طرفم خسارت هایی که شرکت انگلیسی از این ملی شدن دیده دادگاه لایحه برآورد کنه و ایران هم این خسارت ها رو پرداخت کنه. حتی آمریکا گفت من ده میلیون دلارم بلا عوض به ایران میدم اگه این توافق رو قبول کنه، اما مصداق قبول نکرد درسته انگلیسی یک قرامت وحشتناک و عجیب و غریب طلب کرده بود، ولی همین که پایه مذاکره اومده بودن، آمریکا همچین پیشنهاد.

پیشنهادات مذاکره برای صنعت نفت ایران: پتانسیل های داخلی و اشتراک با غربی ها

و با توجه به شرایط اقتصادی کشور و دیدن واقعیت های پتانسیل داخلی می شد این مذاکره اوکر را به جاهای بهتری رساند ، ببینید کسی مخالف ملی شدن صنعت نفت نبودا بحث این است که باید سازش جدیدی اتفاق می افتاد، باید به یک تفاهم جدید با توجه به واقعیت های داخلی ولی با غربی ها می رسیدیم. حتی در اسفند هزار سیصد و سی و یک دوباره به ایران پیشنهاد شد که قرامت در دیوان بین المللی طبق اصول یک قوانین ملی شدن صنایع در بریتانیا به انتخاب شرکت نفت ایران انگلیس تعیین شود. آمریکا هم در پرداخت جریمه ایرانو کمک کنه، بجایش بعدا بابت پولی که کمک کرده نفت بگیره، ایرانم قبول کنه که یه شرکت بینالمللی جدید برای مدت طولانی مشتری بخش عمده ای از تولید نفتش بشه که شرکت نفتی انگلیسی هم تو اون درگیر باشه. در واقع بخش اصلی تولید نفت ایران به این شرکت جدید فروخته بشه، ایران هم حق کامل اداره صنعت نفتشو داشت. باشه، به شرطی که گرانتو بده، این گرانت می تونست با دادن نفتم تسویه بشه. ولی بازم مصداق قبول نکرد و این درخواست رو رد کرد. ببینید درسته شاید شما الان به موارد پیشنهادی که دقت کنید بازم بیشتر به نفع بریتانیا باشه. ایران در صورت قبول کردن این پیشنهاد. باید بخش اصلی نفتشو به اونا میفروش که ممکنه در قیمتگذاری تاثیر بذاره مجبور بشه ارزانتر بپوشه، حتی بعد گران.

کمک میدادیم ولی اینم دقت کنید به هر حال ایران داشت زیر یه قرارداد میزد که خوب یا بد بالاخره بسته شده بود. تعداد دارسی منظورمه. ایران در موضع ضعف همچین قراردادی رو بسته بود، بله، قرارداد بسیار بدی هم بود، ولی اسلحه نداشته بودن رو سر دولت مرد تعداد بی کفایت اون دوره که امضا کنند، قرارداد بسته بودند و ایران هم الان میخواست بزنه زیر قراردادی که دولت رسمیش امضا کرده بود. مصداق بعد به این دقت میکرد، بعد متعادلتر رفتار میکرد. آخرم توافقی حاصل نشد و در نهایتم سرنوشت مصداق به اتفاقات بیست و هشتم مرداد هزار سهصد سی و دو قطع شد و از قدرت ماجرای نفت ایرانم به اینجا رسید که بریتانیا ملی شدن صنعت نفت را قبول کرد اما بازم استخراج و فروش نفت ایران به کشورهای غربی سپرده شد که تحت عنوان قرارداد کنسرتیوم ازش یاد می کنند. ایران بعد از بیست و پنج سال نفتش را به شرکت های عضو این کنسسیون می فروخت که شرکت های بریتانیایی و آمریکایی و هلندی و فرانسه بودند. عضوش بودن. سهم هر طرف هم از سود فروش پنجاه درصد در نظر گرفته شد. این قرارداد بود که حتی خود مصداقم می توانست با شرایط بهتری به نفع ایران بهش برسه اگر دید بازتری به ماجرا داشت.

انحلال مجلس شورای ملی ایران و تاثیر آن

موزیک ویدیویی موسيقي و آهنگ ها موزیک ویدیویی اما اشتباه بعدی معتقد که به نظر من تاثیرش در آینده ایران حتی از ماجرای نفتم بیشتر بود، انحلال مجلس شورای ملی. که من فکر می کنم حتی حامیان ایشونم نقد های بسیار جدی به این قضیه داشتند. دکتر مصداق مجلس که خودش برآمد از اون بود رو منحل کرد که طبعات بسیار سنگینی براشون داشت. داستان انحلال مجلس چی بود؟ در دوازدهم مرداد سال هزار و سهصد و سی و دو، مصداق به عنوان نخست وزیر با برگزاری اولین هومپرسی تاریخ ایران انحلال مجلس هفدهم را اعلام کرد، اقدامی که همونطور که گفتم حتی بعضی از نزدیک ترین دوستانش هم باهاش مخالف بودند. مجلس هفدهم کلا در شرایط عجیبی شروع به کار کرده بود. از صد و سی و شش کرسی که در مجلس بود بنا به دلایل. دولت مختلف مصداق در پنجاه و چهار حوزه انتخاباتی اصلا رای گیری انجام نداد. اقلیت های دینی و شهرهایی مثل مشهد، خرمشهر، بام، شهر ری، شیراز و کلی شهر دیگه اصلاً نماینده هاشو نتونست. استند وارد مجلس بشن، انتخابات تو شهراشون برگزار نشد.

در زمان رای گیری دولت و مسدح خیلی درگیر دعوای نفتی در لایحه بودند و ایشان در روزهای انتخابات برای شرکت در دادگاه. راه اللهه بعد از ایران خارج می شد اما نگران بود که در نبودش ارتش و حامیان شاه از نفوذشان استفاده کنند و در نتیجه انتخابات تاثیر بگذارند. نگرانشم بیراه نبودا، ولی به عقیدهٔ منتقدین چاره کارم این نبود که شما انتخابات را نصف نیمه بذاری و بری. خیلی از شهر رسانا هم اصلا بیخیال رای گیری بشی به هر حال مجلس با همان تعداد نماینده ای که مشخص شده بود یعنی هشتاد و یک نفر کارش را شروع کرد که قطعا در تصمیم گیری ها و اصلا اعتبار قوانین که تصویب می کرد تاثیر منفی داشت و در فضای پرتنش سیاسی چه در خارج با انگلستان و آمریکا. و چه در داخل بین مصداق و شاه مجلس هفدهم به دو گروه تقسیم شد. یک فراکسیون جبهه ملی که شامل تمام احزاب حامی معتبر بود، مثل ملی گرایی هایی مثل حسین فاطمی و مهدی بازرگان. و مذهبی های چهره ای مثل آیت الله کاشانی و دومین فرکسیون سلطنت طلبان با چهل و نه عضو که اکثریت در دستانشان از مخالفان معتبر بودند. یه سری نماینده هم بودن که به عنوان مستقل ازشون اسم میبردن. اون موقع اختلافات بین شاه و مصداق داشت روز به روز بیشتر میشد که مهمترینش سر اوضاع اقتصادی کشور و محدود کردن اختیارات شاه از سمت مصداق، مخصوصا اختیاری بود که مصداق میخواست از شاه در مورد ارتش بگیره.

مصداق و اختلافات سیاسی در ایران

به باور دکتر مصداق، اول اینکه ارتش باید به عنوان نخست وزیر تحت فرمان اون باشه نه فرمان شاه، دوم اینکه معتقد بود ارتش به یکی از مراکز مهم حمایت از شاه و مخالفت با دولت تبدیل شده، و از همه مهمتر، انگلیس ممکن بود با کمک به دولت تبدیل شود. یعنی که ارتش نمایندگان حامی خودشو وارد مجلس کنه و تمام تلاشش برای ملی کردن صنعت نفت به باد بره. همین احساس کرد که باید این فرماندهی کل رو از شاه بگیره. حالا قانون چی می گفت؟ طبق قانون اساسی مشروطه، نخست وزیر به عنوان رئیس دولت و رئیس اجرایی کشور باید در امور اجرایی اجرای و نظارت بر نهادهای دولتی از جمله ارتش نقش داشته باشد. نخست وزیر مسئول سیاستگذاری های عمومی و مدیریتی و اجرای قانون بود. تو این زمینه بد بر عملکرد ارتش نظارت میکرد که مسیر درست و پیش بره. ولی از طرفی هم طبق همین قانون شاه فرمانده کل قوا بود که بالاترین مقام نظامی کشور به حساب میومد و مسئولیت تعیین فرماندهان ارتش و دستورات نظامی هم با اون بود، اختیار دیگری هم که داشت انتخاب وزیر دفاع در دولت بود. یعنی وزیر دفاع رو شخصاً خودش شاه انتخاب میکرد. این وزیر مسئول نظارت و اداره امور دفاعی و نظامی ایران بود و بعد طبق دستورات و سیاست های شاه عمل می کرد.

نخست وزیر اون زمان می تونست پیشنهادی برای وزارت دفاع ارائه بده اما تصمیم نهایی با شاه بود حالا مصدق میگفت که من باید. به عنوان نخست وزیر، وقتی دولت تشکیل میدم، وزیر دفاع رو هم خودم انتخاب کنم، میخواست با این اختیار نفوذ شاه رو در ارتش کم کنه. شما تو جواب بهش گفته بود که فرماندهی کل طبق قانون از وظایف منه، اگه این وظیفه رو بخوام به تو بدم که بهتره چمدان ما ببندیم. من از ایران برم. مصداق بعد از اینکه نتونست اختیار ارتش رو از شاه بگیره خیلی سریعتر به دربار حمله کرد، اونو متهم به همکاری با اپوزیسیون مجلس و مطبوعات برای توطئه چینی علیه دولت کرد. این اختلافات به بحران جدی تبدیل شد که در نهایت باعث شد مصداق در بیست و پنجم تیر هزار سهصد و سی و یک استعفا بده. این استعفا به شاه فرصت داد تا فردی را که به نظرات خودش نزدیک تر بود به نخست وزیر منصوب کند یعنی احمد قوام معروف. قوم سلطنتی اما مسلطاً سیاستمدار قدیمی بود که چندین دوره کوتاه قبل از نخست وزیر ایران بود و خیلی زودم علیه مخالفانش آمد. حالا موضع گرفت و اعلام کرد که حکومت نظامی برقرار میکنه و هر مخالفتی با دولت جدید رو سرکوب میکنه.

قیام سی تیر و حمایت حزب توده از مصداق

اما این انتصاب هم در مجلس بین حامیان مصدق بازخورد منفی داشت، هم بین مردم، بعدشم با فراخوانی کرد. در بسیاری از شهرهای ایران، مخصوصاً در تهران، مردم با فراخوان ملیگرهه ها و البته حمایت گسترده نیروهای یک شب به حمایت از مصداق و مخالفت با قوام به خیابونها اومدن. حضور نیروهای چپگرا، به ویژه حزب توده ایران، در قیام سی تیر 1331، نقش مهمی در تقویت و گسترش این کشور دارد. حزب توده که در آن زمان یکی از بزرگترین و سازمان یافته ترین احزاب چپگرا در ایران بود، به دلیل رویکرد ضد امپریالیستی و مواضع مشترک و معتبر در موضوع ملی شدن صنعت نفت در بسیاری از اعتراضات و تظاهرات که در حمایت از مصداق انجام می شد مشارکت داشت. حزب توده در جریان ملی شدن صنعت نفت و مخالفت در برابر نفوذ خارجی در ایران همیشه از مصداق حمایت می کرد. ولی با این وجود رابطه این حزب با مسدق یکم پیچیده تر از این حرفا بود، چون مسدق به عنوان یک ملیگرا به تودیا اعتماد نداشت. و نگران نفوذشون در جنبش ملی گرا بود. در حوادث منتهی به قیام سی تیر، حزب توده به خاطر مخالفت قاطع با قوام سلطه و حمایت از ملی سازی نفت نقش فعالی در بسیج نیروهای و تشویق مردم به حضور تو خیابونها بازی کرد. این حزب با استفاده از شبکه های گسترده ای که توی کارخانه ها، اتحادیه های کارگری یا دانشگاه ها داشت، تونست گروه های زیادی از کارگران دانش آموزان و نیروهای اجتماعی را به اعتراضات ضد دولتی بکشونه آنها با صدور بیانیه ها و پخش اعلامیه، مردم را به مقاومت در برابر نیروهای نظامی پلیس تشویق می کردند و در کنار یک میلیون و مذهبی هایی مثل آیت الله کاشانی دنبال بازگشت مصداق به قدرت بودند.

نیروهای توده ای در برخی مناطق شهرها به ویژه در تهران نقش فعال در سازماندهی و هدایت اعتراضات داشتند و حتی در و بعضی موارد با نیروهای امنیتی درگیر شدند، این تظاهرات در سی تیر به اوج خودش رسید و به یک قیام بزرگ تبدیل شد. تو این روز نیروهای نظامی و انتظامی مردم را سرکوب کردند و تعداد زیادی کشته شدند، دست آخرم تحت فشار اعتراضات مردمی و خاخام. اوضاع امنیتی، شاه مجبور شد که قوام سلطان را برکنار کند و مصداق را دوباره به عنوان نخست وزیر منصوب کند. مصدقی که خودش استعفا کرده بود. منتقدین در این مورد هم انتقادات جدی و معتبر دارند. یکیش استعفای نابجا و تضعیف موقعیتش بود، منتقدینش میگن معتقد با استعفاش، عملا هم کشورا وارد بحران سیاسی کرد، هم موقعیت خود را در برابر شاد تضعیف کرد، این استعفا به شاه این امکان را داد که فردی مثل قوم سلطنتی که به قدرت برسونه که اونم با تصمیمش برای سرکوب باعث تشدید بحران شد. خیلی ها معتقدند که مصداق نباید این فرصت را به شاه میداد و بجای استعفا باید به مذاکرات بیشتر با شاه ادامه میداد. تا بتونه کنترل ارتش رو دست بگیره، بعدش اعتماد بیش از حد به حمایت های مردمیه. مصدق بعد از بازگشت به قدرت به شدت به حمایت مردم اتکا کرد و فکر می کرد که این حمایت برای غلبه بر مخالفان داخلی خواهد بود.

روابط افزایشی مصداق و مجلس در ایران

و در خارج از کشورش این اعتماد انقدر بهش اعتماد به نفس داد که به سمت تصمیمات رادیکالی مثل انحلال مجلس و برگزاری رفراندوم رفت. و این اقدامات باعث شد مخالفانش در داخل کشور، به ویژه در دربار و ارتش، احساس خطر کنند و علیه. باش متحد بشن. دکتر غلام حسین صدیقی، یکی از وزرهای دولت مصدق میگه که ایشون در سالگرد تظاهرات سی و تیر تظاهراتی را ترتیب داد که اینم کار اشتباهی بود، چون باعث پراکندگی نیروهای شد. دولت اعلام کرد ملی گرهها صبح تظاهرات کنند و تودههای عصر. خودش آمد بین مخالفان شاد و دستگی ایجاد کرد، انگلیسی ها هم از همین فرصت استفاده کردند و در تبلیغاتشان چپها را در ایران قفل کردند. قدرتمندتر نشان دادند و در مورد خطر نفوذ کمونیست در ایران سعی کردند حسابی آمریکایی ها را بترسونند که موفق هم شد. به هر حال مسدق دوباره به قدرت برگشت و رابطه پر چالشش با مجلس ادامه پیدا کرد. اما از همین مجلس درخواست اختیارات ویژه و فوق العاده ای کرد که بتونه در زمینه های مختلف اصلاحات نظرشو بدون نیاز به تصویب توسط نمایندگان به شکل قانون در بیاره.

نمایندگان مجلس هم با اینکه اول مقاومت کردند، در نهایت این اختیار را برای شش ماه بهش دادند. یعنی اونا حتی از حق خودشون برای قانونگذاری هم گذشتند. چند ماه بعد، مصداق با استفاده از همین اختیارات ویژه ای که از طرف مجلس بهش داده شده بود، طرح جدیدی را برای قانون انتخابات و از اون طرف هم با نزدیک شدن به پایان دوره شش ماهی اختیاراتش میخواست مجلس این اختیارات را برای یک سال دیگر این طرح برای نمایندگان این نگرانی را ایجاد کرد که اجرای قانون جدید انتخابات باعث تعطیلی دوره هفدهم مجلس و برگزاری انتخابات جدید بشه. واسه همین بعضی از نمایندگان طرح سفریتی رو تقویم مجلس کردند که به موجب به اون هیچ طرح یا لایحه ای نمی تونه به موجب امضای رئیس دولت باعث تعطیل یا فلج شدن مجلس فعلی. ولی با این وجود، مجلس بازم با مصداق همکاری می کنه. هم اختیارات فوق العاده اش رو یک سال دیگه تمدید میکنه، هم بعضی کابینش با اکثریت آرا رای اعتماد میده. دقت کنید که تا الان مجلس تازه تأسیس با اینکه دست اکثریت سلطنت طلب بود، با اینکه نصف نیمیت شروع به کار کرده بود. ولی در نهایت توی سه موزه مهم و معتبر همکاری میکنه، به خودش و کابینش رای اعتماد دادن، اختیارات اون فوق العاده ای هم که میخواست یه شش ماه و بعدش یه دوازده ماه بهش میدن و تمدید میکنن، بنابراین مجموعاً مصداق حدود هجده ماه اختیارات ویژه داشت تا به پیشبرد برنامههای اصلاحی خودش بپردازد. این دوره های تمدیدی هم یکی از مواردی بود که باعث افزایش تنش بین مصداق و برخی از نمایندگان شد، در نهایت به تشدید منتقدین می گویند مسدق هم در روابطش با شاه بحران آفرینی کرد، هم روابطش با پادشاه.

تنش‌ها و حلقه‌های ارتباطی در دولت مصداق

با مجلس، اون آرامش سیاسی کشور رو گرفته بود. به خاطر همین تندرویها هم، کم کم مقامات بلندپایه کشوری که تا حالا در جمع حامیان مصداق بودن ازش دور شدند و حل رابطه بین مصداق و حامیانش با طرح لایحه محدود کردن اختیارات شاه در نیروهای مسلح و ارتش در مجلس با اعتراض کاشانی همراه شد و این حلقه ارتباطی بین مصداق و نیروهای مذهبی از هم پاشید. کم کم مصداق به حیات الله کاشانی به عنوان یکی از مهمترین حامیانش که به تازگی به ریاست مجلس رسیده بودم به مشکل میخوره. از جبهه کاشنی به منتقدین اون تبدیل میشن. آیت الله کاشانی مصدق را متهم کرد که قانون اساسی را نادیده گرفته و اعتراض خودشو نسبت به اختیارات یک ساله درخواست مسدق اعلام کرد و یه مدت بعدم از ریاست مجلس استعفا داد با استعفای کاشانی، دولت میخواست در انتخابات آتی مجلس برای انتخاب رئیس و رییسای کمیسیون های مختلف حامیان خودشون رو حمایت کنه، طبیعیم و دیگه دولت میخواست از قدرت نمایندگان مخالفش که حامی کاشانی و شاه بودن کم کنه. این اتفاق هم افتاد و یکی از حامیان معتبر به نام عبدالله معزمی جای کاشانی می شود رئیس مجلس. اما از اون طرفم ریاست کمیسیون های مهم مجلس مثل کمیسیون قضایی، دفاع، اقتصاد و امور خارجه افتاد دست مخالفان معتبر، و اتفاق بعدی هم این بود که مجلس شخصی به نام حسین مککی را به عنوان نماینده و ناظر فرستاد. بانک ملی، مکه هم بلافاصله تصمیم گرفت در مورد شایعه چاپ غیرقانونی اسکناس توسط دولت تحقیق کند. اقدامی که در شرایط تحریم و خالی بودن خزانه از طرف دولت انجام شده بود که بتونه هزینه هاش رو پوشش بده.

بعدم خبر رسیده بود که دکتر مصداق با آمریکا نامه نگاریهایی برای دریافت کمک هزینه داشت که آمریکا قبول نکرد و مجلس هم. برای همین موضوع میخواست ازش دعوت کنه که توضیحی بده. به خوبی مشخص بود که تنش بین مجلس و دولت بسیار بالا گرفته، دولت انگلیس هم که در ماجرای نفت مواضع سیاسی خودشو در خطر میدید، با دامن زدن به تنشا میخواست به نفع خودش قضیه را پی برد. و با تقویت و حمایت از نمایندگان که حافظ منافع انگلیس بودند، زمینه سقوط دولت مصدق را فراهم می کند. از اون طرف هم آمریکایی هم به خاطر خطر نفوذ شوروی و کمونیست ها در ایران بدشون نمیومد که این اتفاق بیفته. (مذکر) هی (مذکر) با بالا گرفتن تنش ها خبر رسید که مصداق میخواد این اختلافات را به قضاوت مردم بسپاره، برای اولین بار در تاریخ. ریخ ایران یه همه پرسی برگزار کنه که مردم بین انحلال یا عدم انحلال مجلس رای بدن اگه موافق مجلس بودن، دولت صفا میداد، اگه هم موافق دولت بودن که مجلسمون حل میکرد و دوباره انتخابات. یک جدید برگزار می شد. با اعلام این خبر، نمایندگان عضو نهضت ملی در مجلس در حمایت از این تصمیم، به طور دسته جمعی استعفا کردند.

انحلال مجلس و انتخابات در ایران

و سخنگوی این گروه اعلام کرد که برای اینکه مشخص بشه آیا دولت مصداق به فعالیت خودش ادامه بده یا مجلس هفدهم هم. همچنان فعال باشد همه پرسی انجام خواهد شد و اینطوری مجلس و عملاً از رسمیات انداختن یعنی یه بحران جدید. منتقدین مصداق اینجا یه سوال مهم مطرح میکنن. آیا مگه نمایندگان این مجلس توسط همین مردم انتخاب نشده بودند؟ پس چرا حالا که با برنامههای مصدق مخالفت داشتند، سعیداش با کمک حامیانش منحلش کنه؟ آیا این خیانت به رای یا خواسته مردم؟ نبوده؟ بعضی از پژوهشگران یکی از دلایل انحلال مجلس و وضع بد اقتصادی کشور به خاطر تحریم های نفتی می دانند. دکتر مصداق برای جبران آثار تحریم دستور چاپ مبلغ معادل سیصد و دوازده میلیون تومن را صادر کرده بود. انحلال مجلس رو شاید برای سرپوش گذاشتن روی این کار میدونستن. از طرفی هم گفته می شود که معتقد نگران نفوذ انگلیس در مجلس و به باد دادن نتیجه تلاشهاش برای ملی کردن صنعت نفت است. البته که مجلس اعتراضات خیلی مهمتری هم داشت راجع به امنیت و تنش های سیاسی کشور راجع به بحران نفت. در مجلس هفدهم، همون کسایی که به نخست وزیر دکتر مصداق رای داده بودن مثل بقایی، مککی، عبدالقدیر آزاد هیریزاده، کسایی که پایهگذاران جبهه ملی بودند، انتقادات جدی به عملکرد معتبر داشتند.

حالا قانون در مورد این حلال مجلس چی می گفت؟ قانون اساسی مشروطه میگفت که انحلال مجلس قبل از پایان دوره فعالیت فقط با تصویب نمایندگان یا با فرمان مستقیم شاه امکانپذیر. طرفداران مصدق در مجلس در موقعیتی قرار نداشتند که بتونن انحلال مجلس ادام رو به تصویب برسونن، همشونم که استعفا داده اند. و اصلا امکان همچین کاری وجود نداشت. از طرف دیگه هم نمیشه انتظار داشت که شاه به خاطر درخواست نخست وزیر به انحلال مجلس رای بده. بعدش هم که همه پرسش انجام شد و مردم در شرایطی قرار گرفتند که مجبور بودند بین مجلس قانونگذار مملکت که نمایندگانش را با رای خودشان انتخاب کرده بودند، با دولت قانونی مملکت که از همین مجلس رای اعتماد گرفته بود. یکشو انتخاب کنن. دکتر عباس میلانی، پژوهشگر تاریخ، علاوه بر غیرقانونی بودن انحلال مجلس، شکل رفراندوم رو هم غیر دم. دموکراتیک می دونه او میگه به گفته خود مشاورین دکتر مسدق یعنی دکتر صدیقی و سنجابی به هیچ وجه در قانون مرجعی برای برگزاری رفراندوم و همه پرسی وجود نداشت. دکتر صدیقی صراحتم و مصدق میگه که این کار به دو دلیل به صلاح نیست.

انحلال مجلس و قانون مداری در ایران

یکی اینکه شما اسمتون رو به عنوان کسی که قانون مدار هستید ساختید و سرمایه سیاسی تونم بر همین اساسه. نه یاد کاری کنید که در قانون تعریف نشده، یعنی انجام یک همه پرسی. دومین که اگه مجلس رو منحل کنید، شاه حق برکناری تونو پیدا میکنه و ممکنه از این حق استفاده کنه. اما دکتر مسدق در جواب گفته بود نه، جرأت نمی کنه. دقت کنید که حتی از نزدیکترین یاران مصدقم در مورد این رفراندوم بهش هشدار داده بودند، هم آقای سنجابی و هم آقای صدیقی معتقد بودند که رفراندوم درست نیست و دست شاه را برای برکناری دولت باز میذاره. جوابی هم که دکتر مصداق اون موقع به این راد دوستان نزدیکش میده اینه که شاه جرات نداره. آقای میلان میگه دکتر مصداق فکر میکرد که بعد از تجربه سیه تیر دیگه شاه جرات نمیکنه برکنارش کنه، ولی حساباتش اشتباه. میگه من فکر میکنم که بعد از نهم اسفند بعد از اینکه دکتر مصداق سعی میکنه شاه رو متقاعد کنه که از ایران بره و اون تظاهرات به کمک کاشانی، به کمک سفارت آمریکا، به کمک طرفداران شاه در دربار برگزار شد. مصرف کرد، کفهی ترازو به نفس شاه سنگین تر شد.

وضع اقتصادی هر روز بدتر میشد، شکاف در نهضت ملی بیشتر میشد، قدرت روز افزون حزب توده قبل و به تر شعار های رادیکال حزب توده، شعار بستن سفارت آمریکا که در تظاهرات سی تیر داده شد، همه کمک کردند. شرایط بر علیه مصداق بشه و اونچه که آخرین اقدام لازم بود برای اینکه شاه اون رغبت و جرئت قدرت کافی را برای برکناری مصدق پیدا کند، همان انحلال مجلس بود. شریم سنجابی از نزدیکان مصداق میگه که دکتر مصداق فکر میکرد افکار عمومی همیشه ازش حمایت میکنه و خیلی هم به حس. حزب اعتقادی نداشت. معتقد بود مردم آمدند که همیشه کف خیابون ازش حمایت کنند و به پشتوانه همین تفکر مجلس را منحل کرد. که یک اشتباه بزرگ بود. به هرحال با وجود تمام هشدارها این همه پرسش انجام شد و مردمی که سر جریان نفت مصداق رو یک قهرمان میدونستن. من در حمایت از اون به انحلال مجلس رای دادم. بعد از این همه پرسش یا پیروزی معتبر، ایشون از شاه خواست که مجلس رو منحل کنه، ولی وقتی که شاه هیچ اقدامی در این زمین انجام.

تبدیل چپ در ایران: مصداق و سقوط دولت

جواب نداد، شخصا دستور انحلال مجلس را صادر کرد، که این کارشم غیرقانونی بود، نخست وزیر اصلا اجازه نداشت. همچین کاری نداشت، سنجابی میگرفتم پیش دکتر مصداق بهش گفتم که به نظر من انحلال مجلس کار درستی نیست. گفت: چرا؟ گفتم: آقا، حکومتتو سه قوه نگه میدارن: قوه نظامی، قوه افکار عمومی و قوه قانونی، قوه نظامی ارتش که پشتیبان شما نیست هیچی افکار عمومی همچنان پشتیبان شما، ولی نه به اندازه قبلی، مردم از این بلاتکلیفی ها، از این تنش های سیاسی خسته شدند. حتی عده ای از رفقای ما هم از ما رو برگردوندند. می مونه قوه قانونی که خودش هم از دو بخشه، یکی شاه که مشخصه رابطه خوبی با هم ندارید و دومین مجلسه. گیلس، اگه مجلسم منحل کنه دیگه چیزی براتون باقی نمیمونه. اما یشون در جواب به من گفت که آقا شما پریشانگویی میکنید. در نهایت شاه اینکارم کرد، و در نبود مجلس، مستقیماً فرمان عزل مصداق رو توسط سرهنگ نصیری به دست مصداق میرسونه. و شرایط طوری پیش میره که با دخالت آمریکا و انگلیس ما شاهد حوادث بیست و پنجم تا بیست و هشتم مرداد هزار سهصد و سی و دو نفر مصداق دوباره مرتکب اشتباه میشه و برای مقابله با انگلیسی ها به سمت آمریکایی میره که به شدت نگران خطر نفوذ چپ ها بود.

و طبق اسناد رسمی منتشر شده با دخالت مستقیم و طراحی عملیات تی پی آژاکس زمینه سقوط دولتش رو فراهم میکنه. نام این عملیات به خوبی نشان می دهد که آمریکا چقدر از نفوذ چپها در ایران و حمایت که با وجود اختلاف نظرها از مصداق می کند. کردن نگران بود. تیپی مخفف کلمه توده پارتی بود، حزب توده، آژاکس هم اسم یه برند مواد شوینده بود که قشنگ نشون میداد یه هدف در نهایت هم دولت مصداق سقوط می کنه، دستگیر میشه و محاکمه میشه. شاه که اول بعد از شکست طرح سقوط دولت مصداق در بیست و پنجم مرداد از کشور رفته بود به ایران برمیگرده و قدرتش رو پس میگیره اونه هوادارانش تا سال پنجاه و هفت هر سال روز بیست و هشت مرداد رو جشن گرفتند و اسمش رو گذاشتن روز رستاخیز ملی بیست و هشت. مرداد، حتی برای بزرگداشتش تمبر هم چاپ کردن. در مقابلم از همون روز تا به الان مخالفانش واقعای اون روز رو کودتا میدونن و مشروعیت قدرت شاه زیر به سوال میبرن، کدتا یا برکناری قانونی بالاخره، این هنوز مهمترین سوال تاریخ معاصر ایرانه. عده ای هنوز فکر می کنند که اون چیزی که در این روز رخ داد مطلقا کودتا نبود. آدمایی مثل هوشنگ نهاوندی، پژوهشگری که خودش زمانی از کارگذاران عالی رتبه در دوره پهلوی بوده، ایشان میگن: از کلمه کودتا استفاده نکردم و نمی کنم، به جایش بهش میگم ماجرا، برای اینکه بیست و هشت مرداد یک کودتای واقعی نبود.

کودتای شبه قانونی: بررسی قانونی و سیاسی رویدادهای بیست و هشت مرداد

سپهبد زاهدی ارتش در اختیار نداشت، هیچ واحدی از ارتش تابع زاهدی نبود، اولین آدمی هم که. که از واژه کودتا استفاده کرد، دکتر فاطمی بود که بعد از این اتفاقات اهدا می شود، میگه کودتا یه تعریف خاصی داره که با این این ماجرا تطبیق پیدا نمی کند. جلال متینی، نویسنده کتاب، نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر مصداق می گوید: “من در کتابی که نوشتم، نه کلمه کودتا.” من فقط به عنوان بیست و هشت مرداد از اون اسم بردم، پادشاه مملکت که علیه خودش کودتا نمی کنه. استدلال این گروه از پژوهشگران به مبنای قانونی عرف پادشاهی مشروطه ایرانه. اونا میگن شاه در روز بیست و پنج مرداد، به واسطه قدرت قانونی خودش، مصداق رو در غیبت مجلس و در دوران فطرت از کار برکنار کرد و مصداق از اون روز تا روز بیست و هشت مرداد به شکل غیرقانونی قدردان شد. قدرت رو در دست داشت، اما این استدلالم باعث نمیشه که خیلی از محققین و پژوهشگران وقایع روبیسته اش مرداد و کوداد و نخونن. ابراهیمیان مورخ ساکن آمریکا اصلاً اومده کتابی که به بررسی واقعی این روز اختصاص داده رو کودتا اسم گذاشته. چرا کودتا؟ خودش میگه که من از کلمه کودتا استفاده میکنم چون در نهایت تانک ها به خیابون اومدن و مستقیما به طرف مناطق حساس.

حرکت کردن و دولت هم ساکت کردن، دیگه از این بیشتر نمیشد که یه کودتای نظامی باشه، اختلاف نظر سر ابعاد قانونی ما. و اینکه آیا بر اساس قانون حساسی شاه این حق را داشت که مصداق و برکنار کنند یا نه که پاسخ بده. و این ابهمم به تفسیر گروه های سیاسی مختلف از قانون اساسی وابسته است. مصدیقی ها معتقدند شاه بر اساس قانون اساسی مشروطه چنین حقی نداشته، و آنچه که به عنوان عرف تا اون زمان اجرا شده غیرقانونیه. این عرف چیه؟ اینه که شاهان مشروطه در دوران فطرت یعنی زمانی که مجلسمون حل بوده یا فعالیت نداشته میومدن مستقیماً نخست وزیران را ازل و نصب میکردند. در صورتی که وقتی مجلس فعال باشد نخست وزیر بعد از مجلس مجلس رای اعتماد بگیره. خب حالا طبق قانون اساسی مشروطه اصلاً همچین حقی برای شاد تعریف نشده، یعنی صرفاً به صورت یک درف اینکار انجام میشد نه به صورت یک قانون حالا این وسطم یه سری از پژوهشگران معتقدن که اصلا جدا از بحث قانونی بودن یا قانونی نبودن قضیه جدا از بحث فرمان که شاهداد زمین چینی برای سرنگونی مصداق و نقش سازمان سیاه در تصمیمات کلیدی آن روز باعث شد که استفاده از واژه کودتا یه جعبه مشروب پیدا کنه اونا میگن اصلاً بهت فکر کنیم که احتمالاً شاه براساس قانون اساسی قدرت برکنار کردن مصدق و داشته، عموماً هم در پادشاهی مشروطه همچین اتفاقی میافتاده طبق همون عرفی که گفتم. ولی او این کار را به تنهایی انجام نداد، شاه بعد از اینکه آمریکا اونو تحت فشار گذاشت، مصداق و برکنار کرد، به خاطر همین شاید این واقع را یک کودتای شبه قانونی خواند، چون شاه فرمان برکناری مصداق را امضا کرده بود، اما به هر به هر حال، امضای فرمان تنها اقدام مهم برای برکناری مصداق نبود. سیایایی از ماهها قبل تا روز کودتا همه کار کرده بود تا معتبر و تضعیف کنه و در حقیقت در روز کودتا.

رفاکس: بیست و هشت مرداد، مصداق و آینده تاریخ ایران

تا اصلا شاه تو کشور نبود، به عقیده آنها تردید نیست که بدون فعالیت سی آی ای کودتا پیروز نمیشد. برای همین اگر کل ماجرا را به امضای فرمان برکناری تقلیل بدیم، تصویر بزرگتر از اتفاقاتی که رخ داده. دستگیره رو نادیده گرفتیم. حالا به خاطر همین وضعیت مبهم هم یه سری پژوهشگران میان حد وسطو میگیرن، اونا میگن که طبق اون چیزی که در بیست و پنجم مرداد رخ داد. یک شبه کودتا اتفاق افتاده، میگن که قدرت مصداق یه کار غیرقانونی نبوده، اما ساز و کار اعلام حکم به شکل یک شبه کودتا انجام شده، در مورد واقعه بی سرشمردات به طور سریع نمی توان گفت که این کودتا بود یا نبود، چون اصل قضیه بر مبنای حق قانونی شاه انجام شده، ولی دخالت خارجی اونو به یه کودتا خیلی نداد. نزدیک میکنه، برامری واقعا نمیشه قضاوت کرد که این ماجرا کوده تا بود یا نبود. به هر حال اسم وقایع بیست و هشت مرداد و کودتا بذاریم یا نه، این فصل از تاریخ ایران پر از درس واقعا. شاید، شاید مصداق، اگر کمی میان روتر می بود، تصمیم نمی گرفت همزمان چه در داخل چه در خارج کشور. با همه به جنگه، تصمیمات بهتری می گرفت، به عنوان مرد قانون، قانونی اقدام می کرد، شرایط امروز متفاوت تر می بود.

این نکته را هم من دوباره یادآوری میکنم، این اپیزود برای این نبود که دستاوردهای دکتر مصداق رو در مبارزه با فساد، در پسگیری. حق غیران از منافع ملی در مبارزه با استبداد و کارهای مثبت دیگری که انجام داد نادیده بگیریم. شخصاً برای من مهم نیست اسم حوادث بیست و هشت مرداد رو کد تا بذاریم یا نه، این حاشیه است، مهم اینه از اتفاقاتی که تا اون روز قطع شد بدونیم و یاد بگیریم با دو اپیزود متفاوت از دکتر مصداق را در رپا و رافکس به شما ارائه کردیم تا نقاط مثبت و منفی دکتر مصداق را بهبود دهیم. بهتر درک کنیم. هدف ما این نیست بگیم مصدق حق داشت یا نه، سیاه بود یا سفید، هدف ما اینه که بگیم مصدق کجا می تونست بهتر؟ تاریخ این مملکت کجا می تونست مسیرش رو به سمت بهتر کردن آینده تغییر بده و کجا این مسیر به بی راه رفته، شاید ما این بیراه راه ها رو برای آینده طی نکنیم. من ایمان نژادت هستم و این یکی دیگر از اپیزود های رافکس بود برای فردایی بهتر. موزیک ویدیویی هی هی موزیک ویدیویی .مطمئنم هی موزیک ویدیویی (مذکر) هی هی موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی هی هی

مطالب مرتبط