۹: تورم‌ چیست و چه آثاری بر اقتصاد ایران دارد؟

آخرین آپدیت : ۱۸ تیر ۱۴۰۳توسط

تورم چیست و چه آثاری بر اقتصاد ایران دارد

گوش بدید به ۹: تورم‌ چیست و چه آثاری بر اقتصاد ایران دارد؟

00:00 تا 00:03: تحریم ها و انفجار ارزی در اقتصاد ایران
00:03 تا 00:05: افزایش بهره و وام های معوق در دولت
00:05 تا 00:07: تأثیر بازار بورس بر اقتصاد و تورم
00:07 تا 00:10: اثر بازار بورس و اوراق بهادار در اقتصاد مدرن
00:10 تا 00:13: تاثیر پول و بورس در اقتصاد ایران
00:13 تا 00:16: مفهوم پایه پول در جامعه و نقدینگی داری در جامعه
00:16 تا 00:21: بورس بیت کوین و ایجاد نرم افزار بسیار یک ایکسچینج بسیار ساده
00:21 تا 00:24: نقش بانک مرکزی در کنترل نرخ بهره و ارتباط آن با پایه پولی و نقدینگی
00:24 تا 00:27: تاثیر نرخ بهره و نقدینگی بر تورم و رکود اقتصادی در ایران و آمریکا
00:27 تا 00:28: پایه پولی و عوامل تورم در اقتصاد ایران
00:28 تا 00:31: اقدامات بانک مرکزی در مدیریت درآمد ارزی و پایه پولی
00:31 تا 00:34: عوامل ایجاد تورم و راهکارهای اصلاحی در اقتصاد ایران
00:34 تا 00:36: راهکارهای توسعه اقتصادی و تغییرات در سیاست بانکی و بودجهای دولتی
00:36 تا 00:39: عملیات بازار باز و راه حل های اقتصادی در ایران
00:39 تا 00:42: راهکارهای مقابله با تورم و موانع اقتصادی در ایران
00:42 تا 00:45: مقابله با تحریم‌ها و تغییر نگرش اقتصادی در منطقه
00:45 تا 00:46: سلام موزیکال

موزیکال: موزیکال (مذکر) (مذکر) (خنده) (مذکر) این فیلم به صورت فیلمبرداری به صورت فیلمبرداری و فیلمبرداری است. اجازه بدهید برگردیم به اردیبهشت و نود و هفت شما گفتید که دست رفت روی ماشه. چه اتفاقی افتاد وقتی که تحریم ها اعمال شد؟ بالاخره افراد متوجه شدند که البته اطلاع داشتند آفاق اقتصادی اینا رو خوب هر چند سال یک بار قیمت ارز افزایش پیدا می کرد. هر چند سال یکبار به عنوان مثال قیمت مسکن افزایش پیدا میکنه. اینها را افراد آگاهی دارند، تجربه دریافتند، پنجاه سال این جریان ادامه دارد. و تحریم موجب خواهد شد که دسترسی کشور و دسترسی دولت و بانک مرکزی به ارز محدود بشه، افراد تجربه ی تحریم قبلی رو هم داشتن، رفتند به سمت بازار ارز و تقاضا برای ارز بالا رفت. قیمت ارز افزایش پیدا کرد ، مهمات برای انفجار ارزی وجود داشت ، چرا برای اینکه فرض کردم خدمتتون، حجم بسیار بالایی سپرده هزینه زاد در بانک ها انباشت شده بود. اتفاقی که افتاد این بود که قیمت ارز به شدت افزایش پیدا کرد، قیمت ارز ولی وقتی افزایش پیدا کنه. بالاتر از قیمت تادلی واردات را سرکوب می کند.

صادرات رو یه مقداری تهیج میکنه، علیرغم تحریم صادرات ما در ابتدا کار خیلی سقوط نکرد. یک دلیل اصلیش این بود که به هر حال قیمت ارز افزایش پیدا کرد یعنی در واقع افزایش قیمت ارز. واکنش ای بود که در بازار به وجود آمد و موجب تعدیل آثار منفی تحریم شد. اگر ما همون سیاست سابق رو ادامه میدادیم و فنر ارزی یکی دو سال باز هم فشرده می شد ، همینطور تورم در نهایت ممکن بود با شدت بسیار بیشتری این فلان آزاد شوند. و ما در واقع انفجار اورتورمی داشتیم. به داد اقتصاد ما، سیاست هایی که اعمال شده بود، سیاست های بسیار من این انفجار عابر تورمی رو نفهمیدم، یعنی فرض کنید اصلا تحریمی وجود نداشته باشه با این منطق که شما میفرمایید وقتی که شما با افزایش حجم پول رو به رو باشید هر از چندگاهی این حجم زیاد می تونه تخلیه بشه توی قیمت ارز. و یه جهش ارزی داشته باشیم که اون جهش ارزی میتونه جلوگیری بکنه از حالا اون ابرتورم یعنی یه هم چیز. چطور شما از انفجار تورمی صحبت می کنید؟ پیشنهاد می کنم خدمتتون ببینید وقتی که ما انباشت نقدینگی در اقتصاد این بار عامل رشد نقدینگی متفاوت بود. نسبت به گذشته، این بار نظام بانک های تجاری در حال خلق نقدینگی بودند.

هم سود سپرده بالا و موقومی پرداخت میکردند، هم تسهیلاتی پرداخت میکردند که معوق میشد. به دو دلیل ما اینه که از ابتدا مثلا بانک اطلاع داشته، تحصیلات رو به افرادی داده که میدونسته برنمیگرده من، بانکی وجود داره نسبت معوقاتش به کل تسهیلاتی که پرداخت کرده بالای نود درصد، این مشخصه که مدیران بانک از ابتدا اطلاعات داشتند که این وام را به نزدیکانی ارائه می دهند که هرگز بر نخواهد گشت. نبود نظارت بانکی کار رو به اینجا کشون. دلیل دیگر سیاست های رکودزای دولت بود، اینکه نرخ بهره واقعی افزایش پیدا کند. منظورم از نرخ بهره واقعی، تفاوت بین نرخ بهره اسمیت و نرخ تورم است. به شدت افزایش پیدا کرد در سال های نود و نود و این یکی از عوام است ، با این اصطلاحات که ما می خواهیم تورم را کنترل کنیم ، اما ارزما این بود. که اصلاً اگه منشأ تورم رو بدونیم خب این سیاست سیاست نادرستی بود یعنی این اصرار به این دلیل بود که در واقع اون فریکشن و هزینه ای که شما پولت رو از حسابات خارج کن. و تبدیلش کنی حالا از لحاظ ازنزاه یا شبپو. هزینه بیشتر میشه.

این استدلال. برای اینکه این اتفاق نیفته، دولت نرخ بهره رو افزایش داد تا بتونه از تورم جلوگیری بکنه. شما می گویید که و در کوتاه مدت این ممکن است موثر باشد ولی این نقدینگی مثل یک باروت بود. که ما در حیاط منزلمون یا در اتاق خواب منزل و شما برای اینکه این باروت منفجر نشود، مرتب به حجم این باروت اضافه می کنید. و لاجر با شدت بیشتری، متاسفانه این انفجار دلیل اصلی این باروت همون نقینگیه به هجبه باروتم شما فعلا دو تا عامل گفتید دیگه یعنی فقط سمت بانک های تجاری جاری خصوصی رو گفتید که با دو ابزار یا از دو مسیر این نقدینگی افزایش پیدا میکنه، در واقع مسیر دیگری رو هنوز در موردش صحبت نکرد. هنوز در مورد مسیر دیگری صحبت نکردیم و در سال های نود و دو تا نود و هفت مسیر دیگری هم نبود یعنی این دو مسیر مسیر اصلی. ولی حالا به لحاظ نظری مسیر دیگری هم هست که من باید خدمتتون عرض کنم و بعد از این در مورد حالا، دقت کنید، من عرض کردم خدمتون دو دلیل برای تورم وجود داره، یکی اینکه رکود در اقتصاد بوجود بیاد یا تحریم بشیم. که مقدار تولید کالا و خدمات کاهش پیدا کنه. یکی دیگه اینکه میخوای پول افزایش پیدا کنه سیاست از هر دو جهت به تورم اضافه می کرد یعنی هم رکودزا بود و به دلیل رکود یک تورم انباشته ای ایجاد شد.

اون طرف حجم نقدینگیم به شدت افزایش داد. بنابراین یک سیاست تعویق انفجار تورمی بود. اتفاقاً داشت به حجم باروت داخل اتاق منتظر بودیم که یک روز جرقه ای اتفاق بیفته و این بارود به جای که مشتعل شود منفجر شود. بین اتفاق و تحریمه و فخشی از هزینه ها جریان یافت و این پول در جامعه گردش کرد و در همان زمان قیمت مسکن هم شروع به بالا رفتن کرد. که بازار داروها ناگهان اوج گرفت. و با تاخیر به بازارهای مالی رسید. باز توجه بدهم جان عزیز رو که ببینید اتفاقاً حتی همون پول رو ما میتونیم در بخشی هدایت کنیم. که اون بخش جاذب پول باشه و تورم به وجود نیاورد. چطور؟ بخش مالی.

مثل بورس، وقتی که حجم مبادلات بورس افزایش می یابد، حجم مبادلات بورس افزایش می یابد. وقتی از پول در این بازارها جریان پیدا می کند. پس وارد بازار کالا و خدمات نمی شود، وارد بازار ارز نمی شود. بنابراین همین بورس جذاب نقدینگی بود در شرایط فعلی، اگر خدا نکرده این بورس زمین بخوره با توجه به اینکه مهم تر است. بهترین جاذبه نقدینگی در اقتصادها یک دارایی است که اون دارایی متاسفانه در کشور ما خیلی کم عمق و ضعیف است. فنج که آب را جذب می کند، این نوع دارایی نقدینگی را جذب می کند. و اون هم اوراقه اتفاقاً عجیبه که در تنها بازاری است بازار اوراق که وقتی حباب در اون بازار شکل میگیره به نفع چرا؟ فرض کنید که مثلا شما یک اوراقی دارید داره سی درصد سود میده در سال و قیمتش است مثلا صد تومن. حالا اگر نقدینگی وارد بازار اوراق شد، این قیمت صد تومن شد، دوصد تومن، نرخ سود کوپن این اوراق چند خواهد شد؟ اما سی تومان می مونه ولی الان سی تومان تقسیم به دو هزار تومان میشه. جایی که تقسیمش صد تومان شود نرخ بهره در اقتصاد کاهش پیدا می کند.

بنابراین، به نظر شما از اوراق، اوراق قرضه یا اوراق مشارکت یا اوراق قرضه دولتی است؟ بنابراین واقعیت اینجاست که در اقتصادهای مدرن تاکنون هر بحرانی که شکل گرفته یا هر حبابی که شکل گرفته. این اقتصادها به سمت بازار اوراق این بحران را هدایت کردند و از بحران به در آمدند. چرا؟ برای اینکه وقتی حبابی وارد بازار اوراق میشه باعث میشه قیمت اوراق رشد کنه باعث میشه نرخ سود در کل اقتصاد ما الان اون بازار رو نداریم متاسفانه، ولی بازار بورس رو داشتیم، اگه ما شانس آوردیم به ونزوئلا نرسیدیم، یه دلیلی هست. عمدهش بازار بورس، من فکر می کنم یک تبین دیگری هم کردم، دقت کن، اول که ما شروع کردیم گفتیم که پول باعث تورمه. و نبود کالا باعث تورمه، ولی بعد جلوتر رفتیم، گفتیم این پولم انواع مختلف داره. می تونه تورم به وجود نیاره آزاد می تونه تورم به وجود ما گفتیم همان پولیم که آزاد شده، اگر در بازار کالا و خدمات باشد، امل خباثه، نقش بسیار منفی دارد. مالی باشه اون نقش منفی رو ایفا نمیکنه چه بسا. یا مثبتی در اقتصاد خواهد داشت و می تواند به بازار کالاوور برگردد. ببینید وقتی بازار سقوط می کند، اون حجم پول کم نمیشه و برمیگرده.

چیزی است که افراد اطلاع ندارند من گفتم خیلی از بازار بور سقوط کرد، نقدینگی هم محو می شود. این چیزی نیست، ابزار مبادله از پول در بازار بورس، خاطرتون از بنده تفکیک کردم بین ثروت و پول. اگر شما ثروت تان را در بازار سهام بردید، این بازار سقوط کرد، ثروت شما سفت می شود، ثروت شما از بین می میره. ولی پول ابزار مبادله به هر میزان سابق می مونه، یک ریالش محو نمیشه. محو پول تنها از طریق بازگشت تسهیلات صورت خواهد گرفت. من رفتم یه سهام رو خریدم مثلا فرض کنید. و یه محوه پول نیست من به معنی محو ثروت هستم. ولی شما که سیصد تومن پول ندادید اول پنجاه تومن دادید. پنجاه تومن در اختیار فرد دیگری قرار گرفته.

یا در آن بازار مانده یا از این بازار خواهر شما صفر شده، اون پنجاه تومن هنوز باقی است. اون پنجاه تومن از بین نخواهد رفت مگر اینکه شما نسبت معوقات رو در اقتصاد کاهش بدید. یعنی تسهیلاتی را که در جامعه اعطا کردید برگردانید. به بحث اینکه این سیستم راه افتاد، یعنی به رونق رسیدیم. ببینید مثل این می مونه، شما رفتید خونه خریدید، برای خونه یک میلیون تو من دادید به فروشنده، شما وارد خونه شدید خونه آتش گرفته. شما قدرت خریدتون از یک میلیون تومان به صفر رسید ولی اون پول آتشش نگرفت. این پول هنوز است ، بنابراین بورس جذاب نقدینگی است ، اما اگر سقوط کرد بورس موجب یا بازارهای مالی کلا همه بازارهای دارایی، اگر حباب باشه و اون حباب بخشی از ثروت جامعه و بخشی از قدرت خرید افراد به یک نوعی می توانیم بگوییم از بین رفته ولی پول از تنها راه حذف پول این است که تسهیلاتی که در ابتدا آن پول را به وجود آوردند برگردانده شوند. یعنی نظارت بانکی اتفاق بیفتد ، یعنی برین دنبال افرادی که صحبت اینجاست، ببینید ما از این ابزارها تا اینجا به درستی است. در دنیا، ما روشهایی داریم که تورم رو کنترل می کنیم.

بدون اینکه می گذرد در دنیا و چطور دنیا موفق است. چگونه است که ایران راه بسیار طولانی دارد تا به افغانستان و عراق برسد؟ ما باید بدونیم که در سایر کشورها چگونه سرمایه گذاری کنیم. برای این باید یک زیر این مفاهیم جدیدی هم ارائه می شود، این هست. که اتفاقا همونطور که من و شما بانک داریم و پولمون رو بانک ها هم بانکی دارند که پولشون رو در اون بانک میگذارند. بانک بانکها بانک مرکزی، بانکی نزد بانک مرکزی یه حساب داره. و یک پولی در اون حساب های بانک مرکزی در جریان است. اون پولی که در حساب بانکها نزد بانک مرکزی در جریان هست رو بانک مرکزی بوجود آورده. همونطور که اون پولی که من و شما استفاده میکنین بانک تجاری اون پولی که بانک مرکزی به وجود آورده، مستقیما وارد نمیشه. بنابراین هر پولی که شما در حساب های بانکیتون دارید، به جز اسکناس و مسکو که بانک مرکزی منتشر کرده، بقیه اش بانک های تجاری به وجود آمده است.

یه جوانه پولی که نزد بانک هست سپرده بانکه. اسم دیگه ای دارن سپرده نزد بانک من، کل اون ذخایر بانک میگن پایه پول داریم در جامعه یا نقدینگی داریم در جامعه که تعارف شما بیان کرد. قاعده پولی داریم که اون پول نزبانکه من دیدم اشتباه تحلیلی خیلی عمیقی صورت میگیره بعضی وقتا افراد تصور میکنن که مثلا بانک می تونه این پولی که در جامعه هست رو بره بده به بانک یعنی بانک ها موظفند یک درصد از سپرده هاشون ذخیره داشته باشن نزد بانک مرکزی، سپرده داشته باشن نزد بانک مرکزی و از پول بانکی می گیره فرق میکنه، پس این دو پول یک نوع نیستند اینجا می افتد. چطوره درباره تاجر صحبت کردن؟ اگه تاجر چک بکشه بده خدمت شما، خب شما اینو قبول میکنن، میره در جامعه میگرده. بالاخره به سمت بانک میره. حالا فرض بفرمایید تاجر پول نداره، بانک تلفن میزنه، آقای تاجر پول رو بیار نزد من، باید چکت پاس بشه، وگرنه برگشت میخوره. حالا آقای تاجر میره بانک، میگه آقا من پول ندارم ولی پولی رو که خودم به وجود آوردم به شما میدم، یه چک می گیرم، میذارم اینجا جای اون چککی قبلا کشیده بودم، بانک قبول می کنه؟ بانک میگه من پول خودم رو از تو می گیرم، پول خودت رو به دیگران بده، همین وضعیت رو رابطه بانک با بانک مرکزی هم همین شد. حساب بانکان از بانک مرکزی یک حساب بسته ای است که حساب دولت در آنجا است و حساب بانک ها. ما کل این پول هایی رو که بانک ها و دولت نزد بانک مرکزی دارن تحت عنوان پایبند بانک ها چرا مجبورند که نزد بانک مرکزی هر روز یک مقدار زیادی مبادلات بانکی بین من و شما و بین افراد جامعه در جریان است.

و بانک ها باید این مبادلات را انجام دهند، بانک ها چگونه این مبادلات را انجام می دهند؟ حساب سپرده ی خودشون به بانک دیگه واریز میکنن به همین راحتی یعنی مبلغی رو که شما از پول که میخوای مثلا بنده میخوای 1000 تومن به حساب شما منتقل کنم، بانک الفم، بانک بنده هم نزد بانک مرکزی حسابی دارد که از اون 1000 تومن منتقل میکنه به بانک شما. در حسابی که بانک شما از بانک من پس متناظرش در بانک مرکزی شکل میگیره فرض کنید یک بانکی به اندازه کافی منابع، ذخایر در حساب سپردش هم نداره. اتفاق می افته همون شب بانک یا باید قرض کنه یا باید اعلام ورشکستگی کنه. پس ما احتیاج به یک بازار داریم که بانک ها از آمریکا استفاده کنند. این بازار رو در گذشته که نداشتیم قرضی که داده میشه بعد دقیقا اونم یه نرخ داره، این قرض که داده میشه. و البته این بازار کم عمقی که فعلا داریم حتما باید یه نرخی داشته باشه. دقیقا همین هست به عنوان نرخ بهره شبانه یا نرخ بین بانکی شناخته شده. مونتاها ما دو نوع نرخ بین بانکی داریم، مثلا در آمریکا این نرخ بین بانکی تحت عنوان فدفاند میشناسن فدفاند ریت این یک نرخ است که دو بانک به همدیگه قرض می گیرند و قرض می گیرند. افراد وارد اون سیستم میشوند میگن من اینقدر پول دارم معمولا هم در دقیقه این مبادله صورت میگیره.

منبع داره کسری داره اعلام میکنه که من اینقدر میخوام تقاضا دارم بلافاصله مثل بازار بورس ما یک نرم افزار بسیار یک ایکسچینج بسیار ساده، یک بورس بسیار ساده اونجا شیک گرفته که ما در ایران هم به راحتی میتونیم اینو ایجاد کنیم و برای من تعجب داره. آقای دکتر، من جوانان ایرانی را می شناسم که برای کریپتو کرنسی ایکس برنامه نویسی کردن، بوجود آوردن و به خوبی کار کرده. این جای تعجب برای ما است که این بانک های نظام بانکی کشور این بازار هنوز تشکیل نشده است و احتمالا عوامل دیگری در تشکیل این بازار اصلا تلاشی نشده به صورت تلفنی مدیران عامل بانک ها یا مسئولان مدیریت در یک نرخ خام ، این نرخ اصلاً یک نرخ شفاف نیست که بازار شکل گیری هم در این زمینه وجود ندارد ، براحتی می شود. نوع وام دادن دیگری وجود دارد. اتفاقاً بانک ها اگر بتوانند سعی می کنند در اون نرخ وام بگیرند یا در اون نرخ وام بدن. تفاوتش با این وام این هست که این وام بدون وثیقه است؟ اون سکیورتی نداره و اون نرخ سکیورتی داره و سکیورتی داره به عنوان پیمان بازخرید، قرارداد بازخرید یا یا شناخته می شود. نرخ ریپو همان نرخ بین بانکی است، اما این بار با وثیقه وثیقه او را. وقتی که یک نرخی با وثیقه باشه نرخش کمتر خواهد شد. بدون وثیقه است، پس نرخش بالاتر است، نرخ سودش بالاتر است، ریسکش بالاتر است.

این با وثیقه است، چون با وثیقه است، ریسکش پایین تر است، وقتی که مذاکره می کنند یا مذاکره می کنند برای ریپو به طور متوسط. یعنی بانکها مرتب هستند ولی من می خواهم وثیقه حالا میگه وثیقه اش چیه؟ میگه وثیقه ام این است که اون طرف میگه که این اوراق رو با این اون میگه نه اجازه بده یه مقدار بالاتر برای مذاکرات صورت میگیره معمولاً نصف رسول می کشه اگه بتونن بانک ها ریپو انجام بدن بعد از ظهر باشه، فرصت نداشته باشه، میده یا بالاتر؟ برای اونی که بهرینه که برای اونی که در واقع این نرخ بهره بالاتر هم دریافت کرده باز به نفعش نیست چرا برای اینکه ریسک بالاتر رو پذیرفته؟ این بانک ها ترجیح میدن در بازار ریپو وارد بشن، این ریپو رو مطلقا ما در ایران نداریم. و این پاشنه آشیل کنترل تبر رمج چرا برای اینکه همونطور که بانک ها در این بازار با همدیگه مبادله می کنن، بانک مرکزی می تونه می تونه وارد بشه و اون هم ریپو بده و ریپو بگیره یعنی بانک مرکزی می تونه مثل بقیه بانک ها، بانک که میگه من کمبود دارم، بانک که قراره جواب بده، مثلا اون کمبود رو جبران کنه، وام بده به بانک ال. به جای بانک ب، بانک مرکزی می گوید من می توانم چقدر به تو وام بدهم، همان روال بازار است. بانک مرکزی، آن چیزی که بانک مرکزی می دهد، بالاخره یک پولی از بانک مرکزی می دهد. احسن، ببین این همون پایه پولیه، عرض کردم، ببین تعریف پایه پولیه اینه که مجموع بانک مرکزی یک روزی وارد این بازار و منابع رو در این بازار تزریق کنه از کجا تزریق کرده؟ مثلا بانک مرکزی از بانک مثلا سپه ده هزار میلیارد تومن امروز میخره. خب، از کجا ده هزار میلیارد تو منو میاری که به بانک سپری نکنین؟ بانک مرکزی چون این حساب بانک ها نزد بانک مرکزی دیگه. در حساب میلیارده و در مقابلش وثیقه دریافت می کنه میگه ده هزار، دوازده هزار میلیارد تومن، ده هزار میلیارد تومن البته خیلی کمتر نزدیک به ده هزار میلیارد، مثلا ده هزار و پنجصد میلیارد تومن. به من اوراقی قراره دریافت کنه روز بعد سه هزار میلیارد تومن با سود اندکی که به خاطر اون شب بوده.

به بانک مرکزی عودت داده می شود، بانک مرکزی اوراق رو به اون بانک برمیگردونه. این فرآیند، فرآیندی است که به بانک های مرکزی کمک کرد که نرخ بهره را در آن بازار بین بانکی کنترل کنند. این نرخ بهره وقتی در بازار بین بانک شفاف شد و کنترل شد. تحت عنوان نرخ بهره پایه در اختصاص شناخته شد. (مذکر) (مذکر) اینجاست، رابطه ای بین پایه پولی و اون نقدینگی وجود داره رابطه یک رابطه یک به یک نیست، ابتدا قصاددانان تصورش این بود که یک رابطه یک به یک وجود دارد، یعنی به هر مقداری که بانک هر مقدار پایه پولی افزایش بده. با یک ضریبی نقدینگی افزایش. بعدا دیدیم که این رابطه رابطه یک به یک نیست، بعضی وقتا پایه پولی تزریق میکنی، نقدینگی قطعا افزایش پیدا نمیکنی. بعد از ۲۰۰۸، از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ در آمریکا پای پولی تسریع شد. ولی نقدینگی هنوز افزایش پیدا نکرده، پایه پولی چهار برابر شده، نقدینگی پنجاه درصد افزایش پیدا کرده.

ولی در شرایط عادی معمولاً به ازای هر یک پا یک چیز بین پنج تا ده برابر نقدینگی در جامعه. که بستگی به نرخ بهره دارد. اقتصاد متوجه شدند که مازاد نقدینگی نسبت به به تولیدات کالا و خدمات است که تورن را ایجاد کرده و متوجه شدند که که تولیدیه بشه وگرنه بانک دچار اضافه برداشت میشه و مجبوره که یا اعلام ورشکسته یا برسر راه دیگر ، اقتصاددانان یک راه را تثبیت کردند ، گفتند که خب ما بریم مثلاً این مقدار پایه پولی را کنترل کنیم. یا بریم اون مقدار نقدینگی رو کنترل کنیم مثلا بانک ها رو محدود کنیم وام ندن. یا بانک ها رو مثلا تعقیب کنیم در فلان سکتور وام بدن، یا پایه پولی رو هدایت کنیم به فلان بخشیدن. مثلا همون سیاستی که مثلا در آمریکا بعد از ۲۰۰۸ از بحران کشورها نجات داد. یعنی پایه پولی تزریق می شد، مستقیماً اوراق از جامعه خریداری می شد، نه دیگه. تصویر مقداری یا تصویر کمی ( ) در ایران هم اجرا شده، موجب تورم شد در ایران دیگه، تحت عنوان مسکن، ما یک پول بزرگی در اختیار بانک مسکن قرار میدیم، اون بره تحصیلات بده برای مسکن. این تحصیلات مقداری در شرایط رکود حیات بخش در حالت عادی بسیار خطرناک است.

این مسائل که به عنوان هدایت اعتبار در کشور ما شناخته می شود به درد کشور ما نمیخوره، ولی اگر کشوری دچار تورم منفی دیفلیشن باشه اتفاقا بسیار مثبته، این دارویی است که برای ما نقش زم رو داره ولی برای بقیه کشورها اینطور بنابراین در ابتدا کار قبل از ۱۹۸۰ به نظر می رسید اگر ما بتوانیم این مقدار پول را در جامعه به یک نوع کنترل کنیم. هر چه بیشتر تلاش کردند اقتصاددانان و مسئولان بانک مرکزی بیشتر ناموفق بودند. این هدفگذاری تحت عنوان هدفگذاری کل های پولی شناخته می شود. یعنی هدفگذاری نقدینگی، هدفگذاری پایه پولی، هدفگذاری سنجههای مختلف پول. همه با شکست مواجه شد، بعد از مدتی متوجه شدیم که بهتر است که قیمت پول را کنترل کنیم. قیمت پول همان نرخ بحر است در اقتصاد. و تمام نرخ بهره هایی که بانک ها و در اقتصاد در جریان است بستگی دارد با اون نرخ بین بانکی که الان در مورد صحبت کردیم. در این اقتصاددانان روش جدیدی را معرفی کردند، گفتند به جای هدفگذاری کل های پولی، هدفگذاری نرخ بهره داشته باشیم. از غذا، هدفگذاری نرخ بهره بسیار موفق بود.پال وولکر در اوایل دهه هزارصد و هشتاد توانست تورم آمریکا را کنترل کند.

تقریباً تمام کشورهای صنعتی همان راه را در پیش گرفتند یعنی نرخ بهره ای را اعلام می کردند و از این نرخ بهره استفاده می کردند. برای اینکه انتظارات تورمی را کنترل کنند. اینجا چند تا نکته به نظرم برای حالا یه جمع بندی یا مرور نیست که گفته بشه یکی که شما یک مسیر. نقدینگی رو بانک های تجاری خصوصی که از دو طریق پرداخت بهره و تسهیلات و یک روش دیگه رو هم که خیلی شفاف نگفتید داره به نظرم به اندازه کافی توضیح داده شد از طریق پایه پولی و بانک مرکزی. خیلی خوب و شفاف توضیح دادید و اونم اتفاقی که در دولت فعلی افتاد به بهانه با هدف کنترل تورم ولی روش درستی نبود. و ظاهرا به نظر میرسید که اگر که پایه پولی رو کنترل بکنند میتونن تورم رو کنترل بکنن. که همانطور که شما توصیف کردید، نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه به رکود هم دامن زد. میشه حالا که این دولت رو یه صحبتی ازش کردیم برگردیم دوره آقای احمدی نژاد رو هم یه مروری بکنیم؟ اون اونجا چه کار کردن؟ اونجا چه اتفاقی افتاد؟ شما اونجا اگه فقط خود تورم رو ببینید، توی هر دو دوره شما یک جهش تورمی دارید، آیا اونها هم دچار همین در آن زمان هم بانک ها ضعیف بودند. تسهیلات غیرجاری یا تسهیلات معوق بانک ها بالا بوده؟ بانک ها سود روی سپرده ها پرداخت می کردند، ولی شرایط متفاوت بود.

نه فقط در دوره قبل از این دولت، بلکه از هزارصد و پنجاه به بعد عامل تورم چیز دیگری بود. من میخوام اینجا خدمت شما اشاره کنم. اما جهت علیت این بار معکوسه. یعنی در آن زمان پایه پولی به شدت افزایش پیدا کرده است. چرا پاهای پولی افزایش پیدا کرد؟ ببین اینا با همدیگه ارتباط دارن اگه پایه پولی بانک نداشته باشه اینو باید دقت کنه اگه سپرده نزد بانک مرکزی نداشته باشه. احتمال وجود دارد که بانک دوباره به تسهیلات خود ادامه دهد، با امید که در نهایت بانک مرکزی من را نجات خواهد داد. به همین اتفاق در اقتصاد ما افتاد، و این موجب بیانضباطی بانک ها شد، ولی عامل اصلی بیانضباطی بانک ها برعکس بوده. یعنی بانک ها از این طرف بیانضباط بودند، از اون طرف بانک مرکزی اصلا بدون اینکه اضافه برداشتی از بانک ها صورت بگیرد، مرتب تزریق می کرد. حالا بسیاری از دوستان مدینه فاضله شون همون دوران گذشته از هزار و صد و پنجاه به بعد از هزار و صد و پنجاه به بعد چه اتفاقی افتاده بود؟ از هزار و صد و پنجاه به بعد، ما عطش توسعه داشتیم.

از اون طرف درآمد نفتی داشتیم. این دوتا باعث تورم شد. چگونه؟ درآمد نفتی دولت کسب می کرد. ولی دولت ارز زیاد داشت، این درآمد نفتی به ریال که نبود که به ارز بود. دولت داشت در ارز غرق میشد، منابع زیاد پترو دلار. نفتی وارد کشور می شد، از اون طرف به خاطر اتش توسعه دولت کمبود ریال داشت، کسری بودجه ریالی داشت. ما فکر کردیم بقیه مردم دنیا به ذهنشون نرسیده فقط ما میفهمیم. ما آمدیم دلار را به ریال تبدیل کردیم، یعنی چه کردیم؟ یعنی دولت به بانک مرکزی گفت: خب، من یک ارز دارم، اینو من به تو می فروشم، تو به من پایانی. پولی بده چون بانک مرکزی که نمی تونه پول درون جامعه رو چاپ کنه یا خلق کنه بانک مغزی می تونه پول خودشو خلق کنه یعنی پای پولی خلق کنه.

پس مرتب در ازای ارز های حاصل از درآمد نفت دولت، بانک مرکزی مرتب چه کرده؟ سپس پای پولی تزریق کرده. اون طرف بانک های بی انضباط میدونن هر چقدر اینا نقدینگی به هرکس خواستند، هیچوقت اصلاً اضافه برداشت ندارن. میرسه بدون اینکه اینها نیازی داشته باشند خب تبدیل شدن مثل یه بچه ای میمونه که هر روز حسابش رو پدرش پر کنه، تبدیل میشه به یه فردی که لاو بالیست. پس نظام بانکی ما در این شرایط لا او بالی شد. خب از اون طرف به جز ذخایر خارجی بانک مرکزی، خب من اینو تحت عنوان ذخایر خارجی بانک مرکزی می شناسم. یعنی ارزی که دولت به بانک مرکزی فروخت، بانک مرکزی تحت عنوان ذخایر ارزی خارج از کشور نگه میداره. این عامل پنجاه سال گذشته، در اکثر سالها، این عامل اصلی رشد پایه پولی بوده. پایه پولی عامل لا و بالیگری نظام بانکی بوده؟ چه و بخشی از نقد نگیرید؟ مرکز همکار کرده؟ اما خب چرا بانک مرکزی در طی تمام این سالها تونسته برای سالها؟ اون ارزار بخشش آورده در بازار فروخته ولی بخشش هم نفروخته اون بخش که فروخته باعث بیماری هلندی شده و تولید و صدمه زد. و صدمه به تولید باز موجب تورم شده.

پس ببینید، ما درآمد ارزی کلانی داشتیم، به جای اینکه از این درآمد ارزی برای توسعه استفاده کنیم، نه نمیخواهیم برای توسعه. استفاده کنیم، مثل یک فرد می مونه که درآمد داره مثلا بالاخره پولی بهش می رسه. می تونه بره سرمایه گذاری کنه، حالا سرمایه گذاری نمی کنه، می تونه بره یه رستوران غذا بخوره، می تونه خرجش کنه، اما ما بدترین کار رو کردیم. تنها کاری که انجام داده اینه که رفته از این پولش استفاده کرده، مواد منفجره خرید و آورده گذاشته تو خونه خونه رو منفجره کرده. منابع نفتی ما برای تقویت بیماری هلندی استفاده کردیم. پس بخشی از این ارز در بازار فروخته شده، موجب بیماری هلندی شده؟ بخش دیگه اضافه شده به ذخایر خارجی بانک مرکزی و به چه تبدیل شده و در واقع مستقیماً تبدیل پایه پولی شده یعنی معادلش به جهان اینکه بانک دولت داره ارز میفروشه و بانک مرکزی داره ارز میخره. اتفاقی که افتاده این هست که ما بدون مجوز در یک حالت به ظاهر قانونی پایه پولی ایجاد کردیم. و این پایه پولی باعث شده که نقدینگی بوجود بیاد و تورم بوجود بیاد. اما علاوه بر این، چون اتش توسعه بسیار بالاتر از این حرفها بوده و به خاطر ناکارآمدی دولت و به خاطر عدم داشتن یک سیستم مالیاتی مدرن، روش دیگری که دولت کسری بودجه ریالی اش را تامین کرده، این بود که از نظام از بانک مرکزی تا قبل از برنامه پنج سال سوم و از بعد از برنامه پنج سال سوم تا حالا از سیستم بانکی استخراج کرده، بانک مرکزی نه فقط ذخایر ارزی می توانست مستقیماً از بانک مرکزی استخراج کند.

بعدش که از این کار ممنوع شد، دست از رفتار بدش. بعضی از اقتصاد داران تحقیق کردند، به این نتیجه رسیدند که خب، استقرار از نظام بانکی بهتر از استقرار از بانک مرکزی بوده. در حالی که برعکسه، چرا برعکسه؟ وقتی شما از سیستم بانکی استعراض می کنید، کل سیستم بانکی کشور که معادل کل اقتصاد کشورها را به گروگان می گیرد. وقتی که دولت ممنوع شد از استراز از بانک مرکزی، مثل یک گروگانگیر رفت کل اقتصاد کشور. وقتی که دولت از بانک مرکزی استخراج می کند، مستقیماً پای پولی افزایش پیدا می کند. بنابراین اثر تورمش مستقیماً ظاهر می شود، وقتی که دولت از سیستم بانکی استخراج می کند، تا وقتی که اون سیستم بانکی دچار اضافه برداشت تاثیر تورمی چندانی نداره، هست همون سیاست تعویق تورمی که من قبلا خدمت شما صحبت کردم. در اینجا اتفاق می افتد، بنابراین بازم نود و دو تا نود و شش. اما متاسفانه دولت داشته از نظام بانکی استعراض میکرد که وضعیت بدتر بوده اگر این استعراض توسط اوراق صورت میگرفت عملاً مسئله متفاوت بود چرا؟ برای اینکه استقراری که امروز صورت می گیرد استقراری غیرجاری و غیرسیاله. این بدهی که دولت ایجاد کرده، اولاً هیچوقت منع ندارد به نظام بانکی برگردونه و در آن قابل انتقال هم نیست.

اگر همین استقبال از طریق اوراق انجام می شد، اتفاق نجات دهنده بانک ها بود. از همین اوراق به عنوان وثیقه استفاده می شد. و مبادلات بین بانکی تسهیل می شد. ما الان به این نتیجه رسیدیم که عوامل ایجاد تورم در کشور ما متنوع است. اینطوری میتونیم خلاصه کنیم: سیستم بانکی لاوالی و دولت لاوالی. پس اگر می خواهیم تورم اصلاح بشه، هم باید سیاست های توسعه یمون اصلاح بشه. مثلا من سالی خدمت شما می زنم، ما از ارزمون هیچ استفاده برای توسعه کشور نکردیم، برای توسعه سایر کشورها ما از ارزمون ما اروپا را پیشرفت دادیم، ما چین را پیشرفت دادیم، ما در بسیاری از کشورهای جهان چه تحت عنوان سندوق حسین ملی؟ ما صندوق توسعه ملی داریم، حساب ذخیره ارزی داریم و ذخایر خارجی بانک مرکزی داریم. اینها وقتی مثلا در چین انبوه شده باعث توسعه چین می شود ، وقتی در اروپا انبوه شده باعث توسعه اروپا می شود ، ما به بسیاری از کشورهای دنیا ما سود رساندیم، درآمد نفتیم را به آنها منتقل کردیم. ولی برای خودمون هیچی نداره، اگر همین درآمد نفتی و وارد بازار وارد کنیم که عرض کردم خدمتتون، یک بخشش به بیماری هلندی تبدیل شد.

قسمت دیگه اش تبدیل به تورم شده، آیا راهکار دیگه ای داریم؟ ما راهکار دیگه ای میتونیم داشته باشیم یک اقتصاد مجزا از اقتصاد داخلی به وجود بیاوریم، اون اقتصاد با کیفیت بسیار بالاتر. و از ارز برای به وجود آوردن آن اقتصاد استفاده کنیم که لزوماً این اقتصاد در کوتاه مدت سود هم نیست. مثلاً درآمد نفتی داریم امسال مثلاً بیست میلیارد دلار، ده میلیارد دلار میریم، بزرگترین بندر اقیانوسیو را در چابهار میسازیم. بندر فعلا به درد ما نمیخوره. وقتی بیست سال ما رشد کردیم، بعد اون بندر واقعا به درد اقتصاد میخوره. اون بندر اقیانوسی هم نمیتونه از پیمانکار داخلی استفاده کنه چون باز این روش است که شما می توانید توسعه داشته باشید اما عواقب منفی در واقع استفاده از آن است. راه دیگری به نظر نمی رسد، هر راه دیگری مورد بحث است. ما باید سیاست های بانکیمون اصلاح بشه، سیاست های بودجیمون اصلاح بشه مثلا بودجه ارز از بودجه ریالی و بودجه ریالی اختصاص پیدا کنه به پروژه های توسعه ای که داخل کشور نمیتونیم انجام بدیم یا نمیخواهیم اون بخش. خیلی توسعه پیدا کنه، مثلا ما میخوایم راه آهن و توسعه بدیم.

ولی نمیخواهیم اینها بیکار بمانند. همون کاری که در مورد سد سازی انجام دادیم، یعنی ما یه تعداد زیادی پیمانکار سد سازی داریم، سد ساز داریم که الان بیکار هستند. بعد ازشون به عنوان مافیا سدسازی نام می بریم، خب مافیا رو خودمون بوجود آوردیم، بنابراین باید دید بلند مدت توسعه ای داشته باشیم. این طرف هم باید نظام بانکی را تحت نظارت قرار دهیم ولی اینها پایان کار است. اون ذخایر بانک ها از بانک مرکزی که ما تحت عنوان پایه پولی می شناسیم باید بتونیم کنترل کنیم اقتصاد ما مثل اتومبیلی است. فرمان نداره که کلاج و گاز نداره. قابل کنترل نیست، ابزار کنترلی نداره، چطور ما می تونیم عملیات ریپ رو که خدمت شما ارائه کردم؟ بانک مرکزی میتونه یک روز ذخایر تزریق کنه. روز دیگه ذخیره رو برداشت کنه، از طریق همون عملیات ریپو این رو تحت عنوان عملیات بازار باز میشناسن. مردم عزیز اطلاعات ندارن، فکر می کنن این عملیات هم بازار آزاد هست، الان که یه اصطلاح علمیه برای کنترل حجم پول درون بانک مرکزی.

که اتفاقاً عجیب اینجاست که بیش از 180 کشور جهان وقتی عملیات بازار و بازو اجرا کردند توانستند تورم رو به زیر ده درصد. بنده مطمئن هستند که اگر ما به همین توصیه ها عمل کنیم، نه فقط می توانیم تورم را زیر 10 درصد بیاوریم، بلکه می توانیم هر کدام را از بین ببریم. حتی در شرایط تحریم از یک اقتصاد رکودی به یک اقتصاد با نرخ رشد مناسب ارتقا پیدا کرد. به نظرتون پیشرفت هایی که تا حالا انجام شده برای تحقق یا همون. من اینو میدونم توجه و قبولی را به فعلاً عکسش صورت گرفته، یعنی ما در قانون بودجه سال گذشته، یک بندی داریم که تحت عنوان عملیات بازار قرار دارد. ببین اسمش همون اسمه دولت تونسته اضافه برداشت داشته باشه از بانک مرکزی ماهیت کاملاً ضد اون هست فعلاً هیچ کار خاصی انجام نشده، بنده به عنوان کسی که مدرس عملیات بازار باز بودم حداقل چهار دوره در زمینه مدرن پولی برگزیر مقداری یا تحصیل کمی و عملیات بازار باز و کوریدور نرخ جزئیات توضیح دادن و مسئله درون ضایعه پول را به لطف شما عرض می کنم که قطعاً فعلاً در این قضیه نداشتیم چقدر پیش زمینه هاش وجود داره که ما این کار رو به باور بنده، مشکلی که وجود داره اینه که بازار اوراق ما کم عمقه و بعضی از نهاد ها رو نداریم که باید تاثیر مثلا مثل پرائمری دیلر یا معاملهگران اولیه که اینها در واقع دولت اول اوراق را به اینها می دهند. بعد اینها بین مردم تقسیم می کنند که همان بانک ها هستند البته. همونها در بازار بین بانکی حضور دارند همونها در عملیات بازار بازم شرکت می کنند. نهادهای جدیدی باید بوجود بیاد.

ولی من جای تاسف داره، واقعا عملیات هیچ هزینه ای نداره، من حتی یکی از مسئولان عالی رتبه پولی در سال گذشته به من گفت، گفت که شما خودتون قصه من هستم اجازه نخواهم داد عملیات بازار باز در این کشور اجرا بشه. و ما داریم تلاشی می کنیم. هیچ استدلال نمی آورد. ولی گفتند که اجرا نخواهیم کرد و مقاومت خیلی زیادی وجود دارد و تلاش می شود که این عملیات بازار باز در ایران اجرا نشود خیلی عجیب است. این تلاش ها از جنبه های مختلف اتفاق می افتد. یعنی شبههای زیادی ایجاد شده که این عملیات بازارباز در حالی که تا حالا عملیات بازارباز در هیچ جای دنیا ببینید یک دارویی بود مثل پنسیلین حالا پنسیلین باز هم یه آلرژی ممکنه در بعضی از افراد بوجود بیاره ولی عملیات بازار باز در هیچ جای بدی نداشته که عمل درستی اجرا نشده دعوت کردیم، حالا من نمیدونم چقدر هم هزینه کردیم، مدرس آوردیم داخل ایران که اون عملیات بازار بازو به ما انتقال بده. اون کشور رو اسمشو بگیر، اون کشور پاکستانه. در پاکستان به نظر می رسد به جای عملیات بازار باز، اینا مفهوم عملیات تفاوت عملیات بازار باز و کوریدور نرخ بهره را نمی دهند. کریدون انرژی دریایی یک ابزار جانبی است که به کمک امداد بازار باز می شود، ولی اینها یکی نیستند.

فقط یه نکته ای که حالا به ذهنم رسید اینه که ما با ارتباط تورم ظاهرا نظر شما اینه که تورم به خیلی عوامل بستگی داره به جز فروششی یعنی شما معتقدید گرانفروشی، احتکار، این رفتارهای که ما طبعاً در شرایط تورمی میریم. رادی که طبعا تو شهر تور رو میری بهشون حمله میشی. و متعرضشون میشیم اینها نقشی در تورم ندارن، همینطوره؟ نه فقط نقشی ندارند که اتفاقا ضد تورمی هم هستند. یک نکته هست که در تورم نقش دارد، بر روی بخش واقعی اقتصاد عمیقا تاثیر میگذاره و هم تورمی است. هم بیکاری رو افزایش میده و اشتغال رو کاهش میده و رشد رو سرکوب میکنه و اون انحصاره. و اون مجوزهای کسب و کاره اگر ما می خواهیم از شرایط امروز بیرون بیایم، چون اقتصادمان در رکوده است و چون متاسفانه تحت تحریم هستیم. نمیتونیم از سیاست های انبساطی پولی استفاده کنیم، وضعیت تورم ما رو خدایی نکرده به سمت ابرتورم خواهد بود. ولی از سپلایساید اکنومی میتونیم استفاده کنیم اقتصاد طرف عرضه. در اقتصاد طرف عرضه سعی می کنند موانع کسب و کار را بردارند.

تلاش هایم شده در کشور، اطلاع رسانی هم شده ولی کار خاصی فعلا انجام نشده، یعنی وقتی که در واقع حالا افزایش قیمت ها و قیمت ها رو کنترل کن. دامن بزنین به رقابت، دامن بزنین به رقابت، الان هر فعالیتی که شما بخواهید وارد بشید، یک مانع ورود وجود دارد. که در بسیاری موارد نباید اون مانع ورود اصلا وجود داشته باشد. من دو مورد خدمت شما را عرض می کنم که هفته پیش من شنیدم، یکی مسئله نانوایی است که گفتند چون نون در واقع در این کشور است. کار بسیار مهمیه، و چون که آرد سبسیدار داده میشه به نانواها، پس نانوائی یک مبحث امنیتی است، پس بنابراین دیگه مجوز ایجاد نانوایی نمیدیم. خیلی چیزا امنیتیه یه بنزین امنیتیه غیر امنیتیه همین نهاس سوال امنیتی اگر ما بنزین را از روشهای اقتصادی راهکار برایش پیدا میکردیم، اینطور نمیشد که در یک اگر بخواهیم نرخ بنزین را دو تا سه برابر کنیم. اگه اجازه میدادیم ازاسازی صورت بگیره ما هیچوقت جهش قیمتی نمیداشتیم. که به مسائل امنیتی بیانجامد مسئله دیگه خدمتشون می کنم ما تعداد دانش آموزانمون در حال کاهشه. یک راهکار این است که ما تشویق کنیم دانشگاه ها کیفیتشان را بالا ببرند، حتی از کشورهای همسایه ما دانشجو وارد کنیم.

عراق بالاخره افراد پولدار اونجا هستن، بیاین شهر هم بپردازن، افغانستان همینطور، تاجیکستان همینطور هم زبون ما هستن، آذربایجان می تونه اینجا درس بخوره. روشی که وزارت علوم در پیش گرفت اینه که مطلقا ما به کسی مگه شاید اون شرایط خیلی خاصم، معمولاً برای افراد، اصحاب علم به وجود نمیاد، اصحاب دیگری به وجود. ببینید، اینها را اگر حذف کنیم، همین الان تعداد وکلا کشور هفتاد هزار نفر. اگر بازار خدمات حقوقی آزاد شود تا پانزده هزار نفر. و حتی تا یک میلیون نفر شغل جدید می تونن بازار سلامت همینطور، بازارها رو بستیم، بازارها رو که باز کنیم این هم موجب رشد میشه، هم موجب بیشتر اشتغال می شود، هم بهترین حرکت ضد تورمی است. عکس این رو هم داریم، ما بیایم قیمت گذاری کنیم، ما بیایم مقابله با احتکار، احتکار چیست؟ احتکار یعنی تخصیص بین زمانی. فردی تصور می کند که در آینده مثلا قیمت پرتغال در شب عید گران تر است. پرتقال الان می خره، باعث میشه الان قیمت پرتقال در بازار بالا بره، پرتقال شب عید می فروشه، باعث میشه قیمت پرتقال در شب عید کار کنه. آیا این فرد به اقتصاد ضربه زده یا اتفاقاً به نفع اقتصاد عمل کرده؟ این افراد محتکر، افرادی هستن که ضد تحریمی دارن عمل میکنن، نه تحریمی.

اگر میخواستیم واقعاً با تحریمها مقابله کنیم مگر مشکل ما نقل و انتقال پول نبود؟ ما باید اعلام میکردیم که هر کس میخواد بیاد مجوز صرافی بگیره. من که پول ندارم، شما میخوای از خودت پول بیاری ارز بیاری داخل این کشور دیگه، مجوز داری برو بیاری ما مجهز به حرکتی هستیم. در تمام زمینه ها ما سعی کردیم بخش واقعی اقتصاد را سرکوب کنیم، تک تک این سیاست ها، سیاست های تورمزار و ابرتورمزار است، متاسفانه. باید معکوسش صورت بگیره ولی چون به این سیاست ها عادت کردیم و چون تصور میکنیم اینها درمان هستند و هیچوقت هم علامت سوالی نیست. اما علامت سوالی بر روی این درمان های نادرست، متاسفانه تا امروز. امیدوارم که تحلیل اقتصادی ما تغییرات عمده داشته باشد. انشاالله، انشاالله با کمک دوستانی مثل شما و اقتصاددانای جوانی که وارد این حوزه شدن. میتونیم یه تغییر نگرشی در هکرانی کنیم؟ .مذکر سلام.

سلام. سلام. سلام. .مذکر موزیکال: موزیکال

مطالب مرتبط