رودکی | پدر نابینای شعر فارسی

آخرین آپدیت : ۱۸ تیر ۱۴۰۳توسط

پدر نابینای شعر فارسی

گوش بدید به رودکی | پدر نابینای شعر فارسی

00:00 تا 00:03: پدر نابینا شعر فارسی: اپیزود میانی پادکست رخ
00:03 تا 00:06: کشف مزار و زندگی پنهانی رودکی: حقایق و افسانه‌ها
00:06 تا 00:08: پادکست روشنگری: آشنایی با پدر شعر فارسی ابو عبدالله رودکی
00:08 تا 00:10: رودکی، پسر داده‌ای که همه چیز داشت
00:10 تا 00:13: روشنایی رودکی: پدر شعر فارسی
00:13 تا 00:15: آفرینش‌های شاعرانه و ترجمه‌های هنرمندانه رودکی
00:15 تا 00:18: داستان زندگی و اثر رودکی بر پادشاه سامانی
00:18 تا 00:21: اثرات منفی دولت و زیبایی شعرهای رودکی
00:21 تا 00:24: شاعری نابینا: زندگی و اشعار رودکی
00:24 تا 00:26: پادکست رخ: معرفی و دعوت به نظرات شما

پدر نابینا شعر فارسی: اپیزود میانی پادکست رخ

موسيقي موسيقي هی هی (مذکر) مذکر دوستان سلام، شما به قسمت شماره پانزده اولین اپیزود میانی پادکست رخ گوش میدید اپیزود رودکی پدر نابینا شعر فارسی من، امیر سودبخش، تو پادکست رخ هر بار شما را با داستان زندگی کسانی آشنا می کنم. یه کمتی از تاریخ رو رقم زدن. هی مذکر هی خب، طبق قولی که داده بودیم، اولین اپیزود میانی پادکست رخ رو آماده کردیم. برای اون دسته از شنوندهایی که نمیدونن داستان اپیزود میانی چیه؟ باید بگم که قرار شد با توجه به اینکه فاصله بین اپیزودها معمولاً طولانی میشه. و ما هم به خاطر تعدد منابع و زمانی که باید برای تحقیق و مطالعه بذاریم. نمیتونیم این فاصله رو کوتاه کنیم، بیایم هر چند وقت یک بار. یه اپیزود متوسط داشته باشیم و تو این اپیزود متوسط توی مدت زمان کوتاه درباره کسانی صحبت کنیم که نقشی تو تاریخ داشتن ولی کمتر شناخته شده هستند. برای اولین اپیزودم رفتیم سراغ رودکی پدر شعر فارسی. یه موضوع خیلی مهم دیگه اینه که این اپیزود با هماهنگی حدود بیست پادکست دیگه در قالب کمپین شنوا منتشر می شود.

تمامی اپیزود های کمپین شنوا به مناسبت روز جهانی خط بریل با موضوعات مرتبط با نابینایی تولید شدن. اگر شما هم می خواهید تو این کمپین کنار ما باشید، می توانید پادکست. و نحوه گوش دادن به پادکست رو به افراد نابینا ای که احیانا میشناسید یاد بدید. همانطور که می دانیم، شنوایی یکی از اصلی ترین حواس نابینا هاست و پادکست می تونه تبدیل به اصلی ترین سرگرمی و مرجعیه. یادگیری این عزیزان باشه، هممون میدونیم، ما تو تاریخ افراد تاثیرگذار نابینا کم نداریم. یکیشون بانو هلن کلر بود که تو قسمت هشتم مفصل راجع به هی صحبت کردیم. و تو این اپیزود از پادکست رخم. رفتیم سراغ پدر نابینا شعر فارسی ابو عبدالله رودکی رودکی بزرگ نابینا بود ولی ما نمی دانیم که آیا رودکی نابینا مادرزاد بود یا بعدا نابینا شد. بعضی از صاحب نظرا مثل ناصر خسرو و محمد اوفی و بدی و زمان فروزانفر معتقدند که رودکی نابینا مادرزاد بوده؟ و بعضی دیگه مثل سعید نفیسی و هرمن اته که هر دو درباره زندگی رودکی تحقیقات زیادی کردن، میگن که نه.

کشف مزار و زندگی پنهانی رودکی: حقایق و افسانه‌ها

رودیکی بعدا ندیده شده، استدلالشون هم اغلب اینه که در اشعار این پدر شعر فارسی اونچنان عناصر طبیعت به زیبایی و با جزئیات وصل شده. که احتمالاً یه شخص نابینا نمیتونسته این اشعار و سروده باشه. البته، یه داستان دیگه ای هم فرضیه نابینا بودن مادرزادی رودکی رو کمرنگتر میکنه. ماجرا مربوط می شود به پیدا شدن مزار رودکی تقریبا هزار و صد سال بعد از مرگش. داستان اینه که با توجه به از بین رفتن منابع و کتاب های قدیمی صدها سال کسی نمیدونست مزار رودکی دقیقا کجاست. تا اینکه تو سال هزار و نهصد و پنجاه و هشت به مناسبت تجلیل از هزار و صد سالگی این شاعر بزرگ کمیته تدارکات تجلیر از رودکی یه هیات علمی رو میفرسه به زادگاه اون. و افراد این کمیته هم قبر رودکی رو پیدا میکنن. و بعد از نبش قبر، استخون های رودکی رو جهت تحقیق و بررسی میارن بیرون. بعد از بررسی استخون های جمجمه، اونا به این نتیجه میرسند که احتمالا چشم های رودکی به میرن.

نیل کشیده شده و اونو زیر شکنجه کور کردن. ولی علت شکنجه دقیقا مشخص نیست، بعضی ها میگن به خاطر تغییر مذهب بوده، بعضی ها هم میگن چون تو دست. دربار بوده دشمنان دربار این کارو کردن ولی در نهایت علت دقیق ماجرا مشخص نیست. این کمیته تحقیق یه کار دیگه ای هم کردن، اونم این بود که صورت رودکی رو از روی اسکلتش باز کرد. این پروژه حدود دو سال طول کشید و در نهایت نتیجه تصویری شد که ما تو کتابها و گاهی در قالب مجسمه از رودکی می بینیم. با این توضیحات مفصل مقدماتی، بریم ببینیم زندگی رودکی از کجا شروع شد و به کجا ختم شد. این نکته هم باید بدانید که درباره هر قسمت از زندگی رودکی، نظرات و عقاید متفاوتی وجود دارد. که ما رفتیم این نظرات و عقاید و خواندیم، تحقیق کردیم و اینجا فقط معتبرترینشون رو برای شما میگه. و شما را گرفتار تمام نظریه های مختلف نمی کنیم.

پادکست روشنگری: آشنایی با پدر شعر فارسی ابو عبدالله رودکی

به سبک پادکست رخ، با زبان ساده، شما را با پدر شعر فارسی بیشتر آشنا می کنیم. ابو عبدالله جعفر بن محمد رودکی سال دوصد و چهل و چهار هجری قمری تو یکی از روستاهای کوهستانی نزدیک شهر سمرقند ازبکستان به دنیا آمد. همانطور که مشخصه، فامیلی رودکی هم برگرفته از اسم روستاشون بود. پرواضحه که تاجیکستان اون زمان جزو ایران بوده و زبان مردمانش هم تا همین امروز گونه ای از زبان فارس. فارسی به نام فارسی تاجیکیه. سمرقندم که ما به خاطر گل روی حافظ خوب میشناسیمش، حافظ میگه اگر آن ترک شیرازی بدست آرد. و دل ما را به خال هندی اش بخشم سمرقند و بخارا را. رودکی تو روستای رود یک متولد شد، اواخر عمرشم برگشت به این روستا و همونجا هم از دنیا رفت، الانم قبرش همونجاست. رودکی از بچگی بسیار باهوش و مستعد بود و تو هشت سالگی حافظ قرآن بود.

اون علاوه بر این که چهره زیبایی داشت، صدای خوبی هم داشت، و خیلی زود نواختن موسیقی. میگم یاد گرفت و با توجه به اینکه شعر هم می گفت، دیگه پیکجش کامل بود. جوون زیبا خوش صدای شاعر که ساز هم خوب میزنه. همه اینا باعث شد رودکی خیلی زود تو جوونی کاملاً معروف بشه. البته اون زمان، ایران از این آدمهای معروف و تاثیرگذار در جهان کم نداشته، از آدمهای مشهور دیگه. بله، می تونیم به فارابی، معلم ثانی و زکریای رازی اشاره کنیم. بنده خدا زکریایی رازی هم در حقش واقعاً آشکار شده، خیلیا فقط میدونن رازی کاشف الکل بوده و فقط پنجشنبه شبها تو مهمونیاشون یادش میکنن. در صورتی که ایشون واقعاً دانشمند بزرگی بوده و این نکته جالب اینه که رازی اونقدر تحقیق میکرد و مینوشته. که قدرت انگشتاش ضعیف میشه.

رودکی، پسر داده‌ای که همه چیز داشت

علاوه بر این، رازی بنیانگذار تزریقه، اولین عمل چشمو انجام داده، صد و هشتاد و چهار تا اسب. پسر داده که پنجاه و شش داشت تو پزشکی بوده و خیلی چیزای دیگه. خب، از داستان خودمون دور نشیم، برگردیم به استاد رودکی، رودکی خوش شانس بود که تو زمان سامانیان به دنیا. چون دولتمردای سامانی به اهل هنر توجه زیادی نشان میدادند. برای همینم رودکی که معروف شده بود به دعوت وزیر دربار به بخارا پایتخت سامانیان دعوت شد. اون زمان وزیر دربار سامانیان دانشمند بزرگ ابولفضل بلعمی بود. البته کتاب معروف تاریخ بالعمی نوشته پسر ایشونها. ورود رودکی به دربار و آشنایی با بلعمی باعث نزدیکی این دو عدیب به همدیگه شد، خلاصه که رودکی تو دربار همه چیز داشت، پول و ثروت و جایگاه و عیش و نوش. تو یکی از اشعار زمان کهن سالیش تعریف میکنه، میگه، حالا روز منو الان نبین، جوونیا برای خودم کسی بودم، برو.

می گوید: “همی چه دانی، ای ماه روی مشکین، که حال بنده از این پیش بر چه سال است.” مامان بود، همین خرید و همین سوخت بیشمار درم به شهر هرگه یک ترک نارپستان بود. یعنی انقدر پول و ثروت داشتم که میتونستم تو شهر تمام کنیزان زیبا و چیزو بخرم. ادامهش: نبيز روشن و نبيز یعنی شراب، نبيز روشن و دیدار خوب و روی لطيف اگر گران بود، زیمن همیشه ارزان بود. ایال نه، زن و فرزند نه، منونت نه، منونت یعنی خرج و برج. از این همه تنم آسوده بود و آسان بود. تو رودکی را ای ماه رو کنون بینی، به دان زمانه ندیدی که این چنینات بود. بله، در جوانی اوضاع رودکی اونچینات بود، و رودکی در دربار سامانی به. به گفته خودش همه چیز داشت.

روشنایی رودکی: پدر شعر فارسی

در کنار همه این چیزا، رودکه یه چیز دیگه ای هم داشت که ارزشش رو می داد. چیزیش از همه اینایی که گفتیم بالاتر بود. وقت، زمان کافی، اون تمام وقتش رو به شعر و شاعری می گذراند و دربار هم که به میرسید پس دغدغه نون شب نداشت و وقت کافی برای شکوفا کردن استعدادش داشت. حالا ما اینجا میخوایم توضیح بدیم که چرا از بین این همه شاعر شیرین سخن با استعداد، رودکی؟ کی پدر شعر فارسیه؟ اول باید بدونیم که این مرد بزرگ یکی از پرکارترین چهره های ادب و هنر ایرانه و ابیاد بسیار. بار زیادی گفته، سمرقندی یه شعری درباره رودکی داره که تعداد ابیات سروده شده رودکی رو توش گفته. سمرقندی اول در مقام بزرگی این شاعر میگه، اگر سریع یابد به عالم کسب نیک و شاعری. کودکی را بر سر آن شاعران زیبات سری. بعد اضافه میکنه؟ شعر او را برشمردم، سیزده ره صد هزار، هم فزون آید. اگر چونان که باید بشمری بعضی ها میگن سیزده ره صد هزار، یعنی سیزده تا صد هزار، که میشه یک میلیون و سیصد هزار.

که دیگه خیلی زیاد میشه و خیلی بعیده، و اکثر محققان بر این عقیدند که تعداد ابیات روده شده رودکی بیش از صد هزار بیت بوده. و معنی این شعر اینه که سیزده بار صد هزار شعر رودکی رو خونده. که البته مشخصه که صد هزار بیت هم خیلی زیاده و برای همین رودکی یکی از پرکارترین شاعرا بوده. از این همه شعرم تقریبا فقط هزار و خورده ای بیت تا الان باقی مونده و این گنجینه بزرگ ادبی. بر اثر حوادث روزگار و غارتگری و تخریب بسیاری از کتابخونه ها از بین رفته. ولی تو همین ابیات باقی مونده ام، مشخصه که رودکی انواع اقسام آرایه های ادبی رو به بهترین شکل استفاده می کنه. و به واقع یک الگویی شده برای شاعران بعد از خودش ، در حقیقت شعر فارسی در زمان رودکی قالب اصلی خودشو پیدا میکنه و شاعرهای بعدی راهرو راهی میشن که رودکی تو سده دوم آغاز کرده. بعدش فردوسی سده چهارم، خیم سده پنجم، عطار سده ششم، سعدی و مولانا سده هفتم. حافظ صده هشتم و الباقی شاعرا تمامی این هزاره های بزرگم اراده خاصی به رودکی داشتند، حافظ تو یکی از قزلیات معروفش.

آفرینش‌های شاعرانه و ترجمه‌های هنرمندانه رودکی

وقتی دلش از دنیا و زندگیم میگیره و دنبال همدمی میگرده که حرفش رو بفهمه، میگه. سینه مالا مال درد است، ای دریغا مرحمی. دلز تنهایی به جان آمد، خدا را همدمی. خیس تا خاطر بدان ترک ثمرقندی دهیم که از نسیمش بوی جوی مول. ترک سمرقندی که منظور رودکیه و بوی جوی مولیان هم که اشاره به آشکارترین شعر رودکی داره. علاوه بر اینا، رودکی جزو اولین شعرائه که برای خودش دیوان داشت و یه جورایی میشه گفت دیوان. قانون اشعار رو اون پایه گذاری کرد. رودکی رو خالق شعر ربایی هم میدونن، و یه حداقل ربایی رو رودکی بال و پرداده، و این قالب شعری رو احیا کرده. که بعدا شاعران بزرگی که سرآمدشون خیام نیشابوری بود از این قالب برای اشعارشون استفاده کردند.

رودکی تو یکی از رباییات زیباش میگه بی رویه تو خورشید جهانسوز مباد-من. هم بی تو چراغ عالم افروز مباد-من. با وصل تو کس شمن بدآموز مباد، روزی که تو رو نبینم آن روز. البته رودکی علاوه بر ربایی، مسنوی، قطعه و غزل و قصیده هم میسرود. و مخصوصاً در قصیده سورایی پیشرو بوده. یکی دیگر از کارهای بزرگ رودکی به نظم درآوردن کلیله و دمنه بود. کلیله و دمنه مجموعه داستان ها یک دوره عبرت آموزی از زبان دو شغل به نام کلیله و دمنس که در اصل هندی بوده و به زبان عربی هم ترجمه شده است. کاری که رودکی کرد، ترجمه این اثر از عربی به فارسی و به نظم درآوردن او بود. یعنی کلید و دمن نثر بود مثل کتاب نوشته متنی بود و رودکی اونا علاوه بر ترجمه به نظم یا شعر درآورد.

داستان زندگی و اثر رودکی بر پادشاه سامانی

همین کار رو هم با سندبادنامه کرد و تمام داستان های سندبادنامه را به شعر درآورد. که البته بعضی از داستان های سند بادنامه هم از اون داستان های مثبت هجدهه تازه باید اینم بدونیم که رودکی زبان شعر رو از پلهوی به فارسی تغییر داد و اینم یکی از بزرگترین. بهترین کارهایی بود که کرد و باعث موندهگاری زبان فارسی شد. دقت کنید، ما داریم درباره عصر شکوفایی فرهنگ فارسی صحبت می کنیم، زمانی که بزرگترین کتابخانه ها تو. بخارا بوده و وقتی ابو علی سینا به کتابخونه های بخارا می رسه، میگه نظیرش رو هیچ جای دیگه ندیدم. و خب بدیهیه که آثار رودکی به راحتی دست شعرهای بعد از خودش رسیده و اونا هم ازش تاثیر گرفتن. همه اینا رو گفتیم چون میخواستیم ببینیم چرا به رودکی لقب پدر شعر فارسی رو داده بودن، چرا بهش میگفتن سلطان و شعرا یا آدم و شعرا. حالا بریم ادامه داستان زندگی رودکی رو دنبال کنیم. گفتیم جوون خوش چهره خوشسیمای شاعر که ساز هم خوب میزد به دربار سامانیان وارد شد.

رودکی برای شاهان سامانی شعر می گفت، آواز می خواند، ساز می زد، به خاطر همین دارای مال و ثروت زیاد شادی شده بود، پاداش های خوبی هم می گرفت. و البته اشعار غنی و بسیار زیبای اون همه رو تحت تاثیر قرار میداد، حتی پادشاهو. یه داستان خیلی جالب راجع به تاثیر رودکی بر پادشاه هست که براتون میگم. تو یکی از سفرهای امیر سامانی به منطقه ای نزدیک هرات، آب و هوای خوب و صفای منطقه باعث انگار میشه پادشاه نزدیک به چهار سال اونجا بمونه. خوشش اومده بود. دیگه اطرافیانش هم خسته شده بودن. همشون دوست داشتن. برگردن پیشت زن و بچه شون، برگردن پایتخت، برن سر خونه زندگی شون. تازه، از طرفی هم، ماندن پادشاه به مدت چهار سال خارج از پایتخت برای اقتدار.

اثرات منفی دولت و زیبایی شعرهای رودکی

کار دولت اثرات منفی زیادی داشت. برای همین، اطرافیان پادشاه که دلتنگ بخارا شده بودند چون خودشون جرات نمیکردند به پادشاه پا فشاری. که آقا بیو برگردیم، دست به دامن رودکی شدن، که تو بیا یه کاری بکن، امیر سامانی راضی به باز بازگشت به پایتخت بشه. رودکی هم قبول میکنه، میره میشینه یه غزل زیبا می نویسد و برای اینکه تاثیر کلامش بیشتر بشه. غزل رو با صدای دلنشین چنگ برای امیر میخونه. میگن همچین که امیر غزل زیبا رودکی رو با صدای چنگ گوش میکنه، چنان تحت تاثیر قرار میگیره و دلش برای. بخار و تنگ میشه که بدون اینکه کفششو پاش کنه سوار اسبش میشه و دستور حرکت به سمت بخار. احتمالاً این غزل زیبا را همه شما هم شنیدید. یاد یار مهربانی اید.

مُولِیَنْ اُوْیَ دَامِیَنْ یُوْدِ یُوْرِ مَهْرَبَانْ اَوْ یَدَانِي هی، اَه، اَه، اَه بعد و بعد و بعد هریو اُم یدادی و مس نشاتل و یدوست در شب ما رو اویوم آویادهای ای بخارا، شاد باش و دیر زِ، میر زِ تو شادمان آید همه، حالا می خواهیم یک نیم نگاهی هم به محتوای اشعار رودکی داشته باشیم. رودکی تو اشعارش، به زندگی خوش و فرصت شمردن از لحظات تاکید میکنه. میگه، شادزی با سیاه چشمان شاد، که جهان نیست جز فسانه و باد. زامده شادمان به باید بود، و از گذشته نکرد باید یاد. البته منظورش از گذشته رو یاد نکردن، قصه گذشته رو نخوردنه، نه اینکه به تاریخ گذشته توجه. چون در این خصوص میگه، هر که نامخت از گذشته روزگار، هیچ ناموز زهیچ آموزگار. از گذشته باید پند گرفت، ولی حال رو باید قنیمت شمرد و خوش بود. به این دوبیت بامزه توجه کنید. جان می که اگر سه رشکی از آن در چکت به نیل از اون می که اگه یه قطرش بیفته توی نیل، زنه می که اگه سرشکی از آن در چکت به نیل صد سال مست باشد از بوی او نهنگ.

شاعری نابینا: زندگی و اشعار رودکی

آهو به دشت گر بخورد قطره ای از از او قرند شیر گردد و نندیشد از پلنگ، بله، او از این مییا میخواست. شراب تلخ می خواهم که مردفکن با ود زورش که تا یک دم بیاسایم ضد دنیا و شروش. رودکی در مدح یار هم شعرای بسیار زیبا با تشبیهات فوق العاده ای دارد که حیف کمتر شد. اون میگه: رویت دریای حسن و لعلت مرجان، زلفت همبر، صدف دهن دور دندان. ابرو کشتی و چین پیشانی، موج، گرداب بلا، قب قب و چشم طوفان. چه شود، البته در کنار این اشعار زیبا عاشقانه، اون تاکید بر کنترل نفسم میکنه. یکی از مشهورترین اشعارش که احتمالاً هممونم شنیدیم اینه که گر بر سر نفس خود امیری مردی، بر کور و کرر نکته نیگری مردی. مردی نباید فتاده را پای زدن، گر دست فتاده ای بگیری مردی. خب دیگه منو ول کنید، چون خودم لذت میبرم تا صبح شعر میخونم و اپیزود طولانی میشه، بیایید بریم به اواخر عمر رودکی بزرگ که اصلا هم دوران خوبی نبود ولی قبلش به رسم جدید پادکست رخ میخوایم کتاب معرفی کنیم.

از میان کتاب هایی که درباره رودکی نوشته شده، من کتاب یک بیت پرنیان از موسسه فرهنگی اکو. به شما پیشنهاد می کنم، کتاب خیلی خوبیه و توش مجموعه مقالاتیه که آدمای معروف و بزرگ راجع به رودکی گفتن. البته استاد سعید نفسی هم که سالها درباره زندگی رودکی تحقیق کرده، کتاب جامع به نام احوال و اشعار. شعار رودکی داره که مرجع اصلی زندگی رودکیه. بریم سراغ روزهای پایانی این شاعر بزرگ، رودکی تو اواخر عمرش به دلایل ناممکن. معلومه ای با بی اعتنایی دربار مواجه میشه، اون بخارا رو ترک میکنه و به زادگاهش برمیگرده پس سالهای آخر زندگیشو با رنج و سختی به سر میبره و مورد بی مهری قرار میگیره رودکی شاعر نابینا، پدر شعر فارسی، در نهایت تو زادگاهش دیده از جهان. آرامگاه رودکی تو کشور تاجیکستان هر ساله پذیرای گردشگرای زیادی از جمله علاقه مندان به زبان و ادب فارسیه. ما گنجینهای ادبی کم نداریم، کاش یکم حوصله کنیم بیشتر باشون آشنا بشیم. امیدوارم اولین اپیزود میانی پادکست رخ مورد توجه شما قرار گرفته باشه.

پادکست رخ: معرفی و دعوت به نظرات شما

این قسمت رو من با کمک غزل قبادی آماده کردم، و ما منتظر نظرات و نقد های شما راجع به این قسمت هستیم. شما میتونید پادکست رخ رو تو تمام شبکه های اجتماعی، از جمله اینستاگرام، با آی دی رخ پادکست پیدا کنید. اگر خواستید به ما کمک کنید، بهترین کمک شما، معرفی پادکست رخ از طریق پست یا استوری اینستاگرام. که هر روش دیگه ایه. و دم تک تک شمائی که به پادکست رخ گوش میکنید گرم به امید دیدار سود بخش: دی ماه ۹۹. هی موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی هی هی هی (خنده تماشاگران)