خسرو خوبان | داستان زندگی استاد شجریان
00:00 تا 00:03: اپیزود ویژه خسروف خوبان: استاد محمدرضا شجریان – اسطوره موسیقی
00:03 تا 00:06: صدای قرآن: زندگی و شکوفایی محمدرضا شجریان
00:06 تا 00:08: روایت زندگی و عشق به موسیقی: داستان شجریان
00:08 تا 00:11: بازگشت به موسیقی: داستان زندگی و موفقیت های شجریان
00:11 تا 00:15: صدای شجریان – شهید ملت
00:15 تا 00:19: جشن هنر شیراز و زمینههای ایجاد شده برای موسیقی ایران
00:19 تا 00:24: احساسات ماندگار: زندگی و آثار همایون شجریان
00:24 تا 00:27: خاطرات سیاسی و هنری شجریان
00:27 تا 00:30: تأثیر استاد شجریان و دعای ربنا در فرهنگ موسیقی ایران
00:30 تا 00:32: شجریان و مشکاتیان: تولید و انتشار برترین آثار
00:32 تا 00:37: شجریان و راه حاشیه ای initWithTitle: جنگ با مسائل حاشیه ای: داستان زندگی شجریان
00:37 تا 00:39: آلبوم دلشدگان و شب: خاطرات کالهور و شجریان
00:39 تا 00:43: آلبومهای دهههای گذشته: شاگردان و استادان در موسیقی ایران
00:43 تا 00:48: دی ماه نود و هفت: کنسرت هم نوا بابم و پروژه باغ هنر بم
00:48 تا 00:51: هنر زیبای موسیقی ایرانی و تأثیر آن بر جامعه
00:51 تا 00:55: تصنیف مرغ سحر: از داود تا شجریان
00:55 تا 00:58: اوماچین جانی – شرح مهاجرت
اپیزود ویژه خسروف خوبان: استاد محمدرضا شجریان – اسطوره موسیقی
#جنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگگنگ هی جان جان، کجا بودی؟ مِدَلَتَم بَردِ نَرُورِي موسيقي هاي موسيقي آه که من دورش چسان بودم آه که من دوشم کهسان بودم روح که تو ودوش که روبادی و احكاي توده و مشكرات (مذکر) اَه اَه سلام، من امیر سود بخش هستم؟ و شما در دهمین قسمت از پادکست رخ به اپیزود ویژه خسروف خوبان استاد محمدرضا شجریان گوش می کنید من همیشه سعی کردم راجع به شخصیت هایی که تو پادکست رخ سراغشون میرم هیچ پیشداوری و تعصبی نداشته باشم. ولی باید اعتراف کنم که در خصوص استاد شجریان نمیتونم این کارو بکنم. این مرد برای من واقعاً یه اسطوره است. من با صدایش بزرگ شدم. با صداش عاشق شدم، با صداش زندگی کردم، زندگی میکنم و از صمیمه قلبم دوستش دارم. این اپیزود، برخلاف اپیزودهای دیگه، موسیقی ابتدای و انتهای همیشگی رو نداره با صدای استاد شجریان شروع میشه و با صدای ایشون تموم میشه، و من دوست نداشتم این اپیزود هیچ اسپانسری هم داشته باشه. میخوام تو این اپیزود راجع به هنرمندی صحبت کنیم. که همیشه در کنار مردمش بوده و برای خیلی از ما بسیار فراتر از یک خواننده است. می خواهیم درباره کسی صحبت کنیم که تو سال هفتاد و هشت جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو گرفته.
این جایزه را هر پنج سال یک بار به هنرمندی که برای شناختن فرهنگ و هنر کشورش تلاش می کند اهدا می کند. سال هشتاد و نه تو دانشگاه استنفورد آمریکا در سومین سال بزرگداشت ادب و هنر پارسی جایزه بیتا رو گرفته، سال نود و سه تو سفارت فرانسه، طی یک مراسم رسمی، نشان شعله ملی لیاقت را از دولت فرانسه گرفته سال نود و شش تو جشنواره بین المللی هنر برای صلح؟ نشان عالی هنر برای صلح رو گرفته. دو بار برای آلبوم های بی تو به سر نمیشود و فریاد نامزد جایزه گرمی معتبرترین جایزه جهانی موسیقی شده و خیلی جوایز و افتخارات دیگه. این اواخرم یه جایزه میگیره که اسم جایزه همچین خیلی بهشون میاد. در سال نود و هشت به خاطر نقش آفرینی مستمر در غنی کردن میراث موسیقیای بشر. استادی بی همتا در موسیقی و تاثیرگذاری اجتماعی به عنوان یک موسیقیدان در ایران و خارج از ایران، جایزه ویژه خداوندگار موسیقی رو از بنیاد آقا خان میگیره. ضمن آرزوی سلامتی برایشون با تمام وجودم. این قسمت را تقدیم می کنم به خداوندگار موسیقی ایران. استاد محمدرضا شجریان و کنکونی و اسخون گارچوارها و در روکسیون ، یک گونیک و یک نیچ.
صدای قرآن: زندگی و شکوفایی محمدرضا شجریان
اَو مَدْهِكِي اَو تَشْغَلُو بِنُو جَيْدِي و جنگ های صار، تا به داماد ترینوس. دوستت رو از دستگير تو تا بعد از اونها بازم و اینا و شاتق ها در کلونی برایش نمیدونم گاو اول مهر هزار و سیصد و نوزده مشهد. محمد رضا شجریان تو خانواده ای کاملا مذهبی به دنیا میاد. پدربزرگ از مالکین بزرگ مشهد بوده و صدای بسیار قشنگی هم داشته. ولی به خاطر تفکرات مذهبی هرجایی نمیخوند و فقط تو جمع های خصوصی آواز میخوند، اونم بدون ساز. پدر ایشونم غاری قرآن بود، تو جوونی آواز میخوند، ولی خیلی زود آواز رو میذاره کنار و فقط قراءت قرآن میکنه. ایشون تو شهر هم شناخته شده بود و جایگاه خاصی هم بین مردم داشت. محمدرضا از شش سالگی تلاوت قرآن را از پدر یاد گرفت و مثل پدر با صدای زیبا و دلنشین، تو محافل مختلف قرآن میخوند. تو دوازده سالگی به دعوت رئیس رادیو خراسان برای اولین بار صدای تلاوت قرآن شجریان.
از رادیو پخش شد. و بعد این اتفاق دیگه همه تو شهر میشناسنش، معروف شده بود، پسر بچه ای که تو رادیو قرآن میخونه و صدای بسیار قشنگ گرفت. محمدرضا با همین سن کم عضو انجمن پیروان قرآن شده بود و تو میتینگها و اجتماعات شهر قرآن میخوند. و درسشم ادامه میداد، خودش شجریان تعریف میکنه میگه، پدر مطلقا به تحصیلات عالیه برای من فکر نمیکرد. ایشون فقط از من یک مؤمن به خدا و اسلام ساخته بود. خود پدرم تو کسب و کار خیلی موفق نبودن و بیشتر وقتشون رو به نماز و مسجد و قرآن میذاشتن. همین موضوع باعث شد، برای اینکه مخارج تحصیل من گردنشون نباشه، تو سال چهارم دبیرستان، برخلاف خاص. از رشته طبیعی به دانشسرای مقدماتی برم و از ماهی هفتصد و پنجاه ریال کمک هزینه تحصیل دانشکده میشه را بهره مند بشم. پس شجریان جوان، تو هفده سالگی وارد دانشسرای مقدماتی مشهد میشه و سه سال بعد هم از دانش.
روایت زندگی و عشق به موسیقی: داستان شجریان
میسر را دیپلم میگیره و تو استخدام آموزش و پرورش معلم میشه. تو این سه سال، شجریان تو رادیو خراسان قرآن میخوند و علاوه بر قرآن، آوازهای بدون ساز هم اجرا. اجرا میکرد و چون آواز بدون ساز بود، پدر هم خیلی مخالفتی نمیکرد. تحصیلات تو دانشسرای فرصت بسیار خوبی بود که شجریان به علاقه شخصیش یعنی موسیقی و آواز بپردازد. قبلش تو خونه پدری، اونا حتی رادیو هم نداشتن. چون داشتن رادیو به عقیده پدر حرام بود، ولی الان تو دانشسرای، او می توانست آواز هایی که از رادیو پخش می شود و گوش دهد. بعد از تموم شدن درسش تو دانشسرای و شروع دوره تدریس معلمیم با علاقه بیشتری موسیقی و آواز رو دنبال کرد. یکی از دوستان معلمش از ابتدای کار معلمی یه سنتور با خودش آورده بود، اصلاً بلد نبود بزنه. شجرایان میگه بهش گفتم سنتو رو بده من بزنم.
وقتی مزرابو دستم گرفتم دیدم نه بابا عجب کار سختیه اصلا نمیشه میگه تا نیمه شب داشتیم با این سنتوره ور می شدیم. بعد که دوستم خوابید من تا دم دمای صبح نشستم پاشو به زور و زحمت تونستم دست و پا شکسته یه آهنگی رو غلط خلع کنم چجرین میگه، از اون موقع به بعد، سنتور شد یار غار من شجریان معلم و عاشق ساز و آواز تو بیست و یک سالگی با بانو فرخونده گلفشان که ایشون هم. معلم بودن ازدواج می کنه، که حسن این ازدواج سه دختر و یک پسر بود. شجریان در کنار تدریس برای تامین مخارج زندگی، تابلوهای برنجی هم درست میکرد تا بتونه از پس وا موقعیتی. قصص و هزینه های زندگی بربیاد و البته که همسرم خیلی کمکش میکرد. تو بیست و سه سالگی، شجریان به روستای شاهآباد مشهد منتقل میشه. اونجا هم درس میداد و هم مدیر مدرسه بود، راهله فرزند اول تو همین ایام به دنیا میاد. با توجه به اینکه شجریان نجاری هم بلد بود و علاقه بسیار زیادی هم به موسیقی داشت، خودش شروع کرد به ساخت سن. سنتور و اولین سنتور خودش رو با چوب توت درست کرد.
بازگشت به موسیقی: داستان زندگی و موفقیت های شجریان
جریان ساختن این سنتور و سختی هایی که داشت، خودش داستان درازیه که ما اینجا ازش می گذریم. تو همین زمانا، یه اتفاق بعدم میفته. شجریان به دلیل زمین خوردگی شدید، سه تا از دندههاش به طرف داخل می شکنه، نفسش بهم میاد و حالت خفهگی. بهش دست میده، خیلی زود میرسونش بیمارستان و با خوش شانسی و تبخر پزشک معالج از مرگ حتمی نجات پیدا میکنه. ولی تا شش ماه بعد اصلاً نمی تونه آواز بخونه. کمی بعد، تو بیست و پنج سالگی استاد، دختر دوم افسانه به دنیا آمد. افسانه، بانوی که بعدا با پرویز مشکاتیان ازدواج میکنه. نزدیک دو سال بعد یعنی سال هزار و سهصد و چهل و پنج، شجریان به اصرار دوستش ابو الحسن کریمی می آید. تهران تا تو رادیو تست آواز بده.
این آقای کریمی همون دوستیه که با خودش سنتور آورده بود. دوتایی پا میشم میان تهران و با هزار تا بدبختی و حمایت های آقای کریمی، شجریان موفق میشه تست صدا بده. تست رو یه شورای چند نفری میگرفتن، وقتی شجریان آوازشو میخونه آقای تجویدی که عضو شورای بوده بهش. میگه تصنیف هم میخونی؟ شجریان که تصنیف رو دور از شأن اواز خون میدونسته با جدیت تمام میگه نه، ابدا. تست تموم میشه و، پا میشم بیام بیرون، شجریام به کرمی میگه، اینطور که من جواب دادن، عمرا قبولم کنن. بعد یکماه جواب میاد، رادیو برمیگرده میگه ما فعلا بودجه کافی نداریم و خواننده نمیخوایم شجریان کریمی هم هر چی میگن آقا، کی پول خواست رایگان میخونیم قبول نمیکنن، و مجبور میشم برگردم مشهد. ولی شجریان ولکن ماجرا نبود، یک سال بعد از طریق معاون رادیو خراسان به شخصی تو تهران معرفی میشه که کمکش بکنه بره دوباره حس بده شخصی به نام حسین محبی، اپراتور برنامه گل ها. آقای حسین محبی هم شجریان رو با یک نوار کاستی که صداشو ضبط کرده بود می بره پیش تهیه کننده برنامه. دسته گل ها آقای داود پیرنیای کمی بد اخلاق که ایشون راجع به صدای شجریان نظر بده.
صدای شجریان – شهید ملت
دوست دارید این جای داستان رو از دهون خود استاد بشنوید؟ پیش بینی هاش اونجا بود و پینیام خیلی یک مرد واقعا مشخصی بود خیلی هم چیز بود، حالا بدبخت. و همازش تصاوب ميکنه خبر دار و مسخره ميشد و اين مخاصبه داشت کار می کرد، واسه دو داشت کار می کرد و اینا و ما که واردش شدیم، سلام کردیم و سلام کردیم و اینا اصلا نگاه نگاه نمی کردند. سلام علیکم پرانا، شروع کردم کار کردم، حسن موبی رفت اونجا واستاد و منم مودب بودم در واستاد، بعد یک دو سه دقیقه که کارش تموم شد، گفت: چیه؟ حالا این چیکار داری اومدی؟ گفت واقعا یه نواره میخواستم شما اگه وقتی هم بشنوی گفت که من میگم کرد و گفت خیلی خوب. خب بذار رو دستگاه شروع کرد خوندن یه دفعه که همینجور داشت مینویشت تا شروع شد دیدم که واستاد ، واستاد داره یه جور گوش میکنه، خط اول که تموم شده و فلان اینا اقا بعد گفتش که، خط دوم هم که شروع شد قلمش رو گذاشت زمین، واستاد رو به دستگاهم گذاشت و واستاد نگاه کردم این موقع. برگشت من، گفت: شما خوندید؟ گفتم: بله. گفت: مخالفشم خوندید؟ گفتم: بله. و خلیف شب جبنای؟ قولی ازاش تو؟ او گفت که تو هم میخوای اینو بدونی که. پیرنیا یه دفعه از اون حالت اخ و اینا اومد بیرون و یه دفعه بعد اوف اصین اصین بعد از این اتفاق، همکاری شجریان با برنامه رادیویی گل ها شروع میشه. و در شب جمعه، پانزده آذر سال هزار و سیصد و چهل و شش، برای اولین بار صدای شجریان از از رادیو ایران پخش می شود.
برگ سبز شماره ۲۱۶. هیری مغول و از طلبی ما جرمل و شعله دار و بعد سوافکول ، کیب ازلی استعدید هی (خنده) (خنده) (خنده حضار) آنچه شنیدید، برنامه شماره دویست و شانزده برگ سبز بود که با شرکت آقایان حسن کسایی. سیاوش بیدکانی، رضا فرزنده و ناصر افتتاح تنظیم یافته. سیاوش بیدگانی: شجریان به مدت تقریبا چهار سال با نام مستعار سیاوش بیدگانی او به احترام پدر بانام مستعار آواز میخوند تا مباد و ساز و آواز خاطر پیرمرد را ازرده کند. ولی بعد چهار سال، با اجازه پدر با نام اصلی خودش کارشو ادامه داد. حالا چرا سیاوش بیدکانی؟ هم سیاوش و هم بیتکانی اسم گوشههای موسیقی ایرانیه و به خاطر همین استاد این اسم مستوا رو برای خودت. اوش انتخاب کرده بود. استاد شجریان، تو این ایام در کنار آواز، خوشنویسی را هم به صورت جدی کار می کرد و زیر نظر اساتید. به نام، مراحل عالی و ممتاز خوشنویسی را هم پشت سر گذاشت.
جشن هنر شیراز و زمینههای ایجاد شده برای موسیقی ایران
می رسیم به سال چهل و هشت، سال چهل و هشت برای شجریان بیست و نه ساله سال خوبی بود. دختر سومش به نام موجام به دنیا آمد، رادیو اف ام تاسیس شد و شروع به کار کرد. و شجریان اولین بار به صورت استریو تو رادیو برنامه اجرا کرد و برای اولین بار هم تو جشن هنر شیروان. جشن هنر شیراز یک جشن بود که هر سال آخر تابستون و تو شهریور تو تخت جمشید شیراز برگزار میشد. هنرمندان مختلف از اقساط دنیا میومدن و کاراشون اجرا میکردند و با هنر موسیقی ایران هم آشنا میشدند. بعدا اتفاق میافتاد، مشهورترین گروه های موسیقی هم تو این جشنواره شرکت میکرد. این جشن یازده سال برگزار شد و شجریان تا هشت دوره این جشنواره برنامهشو اجرا کرد. شجریان جوونی که روز به روز معروفتر میشد، جمع نود و هفت اجرا تو برنامه گل های رادیو داشت. دو سی و یک سالگی، وقتی که استاد هوشنگ ابتهاج شد سرپرست برنامه گل ها شجریان با ایشونم همکاری کرد و در مرکز حفظ و اشعه موسیقی با هنرمندای با استعداد دیگری هم آشنا شد.
مرکز افزایش های موسیقی با هدف تربیت کردن نسل بعدی خوانندگان و نوازندگان موسیقی اصیل ایران. ایجاد شده بود، شما خروجی این مرکز رو ببینید؟ محمدرضا لطفی، جلال زلفونون، محمدرضا شجریان، حسین علیزاده و خیلیایی دیگه. از دل همین افراد، دو گروه معروف موسیقی سنتی آن زمان یعنی گروه آرف و گروه شهیدا تشکیل شدند. گروه شیدا به سرپرستی استاد لطفی و گروه آرف به سرپرستی نابغه ای به نام مشکاتی. شجریان تو گروه لطفی بود، خیلی از آلبوم های مشترک شجریان لطفی هم تو همین گروه شهیدا تولید شد. دو آلبوم راست پنجگاه و چهره به چهره از بهترین کارهای این دو هنرمند و گروه شیداس که به تایید اهالی این دو آلبوم منجر به زنده شدن دو دستگاه تقریبا فراموش شده ایرانی یعنی دستگاه نوا. و راست پنجگاه شدن، تصنیف معروف بوتچین هم تو آلبوم راست پنجگاه اجرا شده. اِیِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَهِمَ من به این نام می گویم: آکتیروسو، سوزیریمی. اِیَه شَمَنَم دُوْمَتُهُ دُوْمَتِهُمْ دُوْمِهِمْ #مذکرم #مذکرم #مذکرم من به تو دورین تا رو من دیگه یه مشکل دارم سرش رو ببری #مذکر تو تو رو دوست داری ، تو رو دوست داری رسیدیم به سال پنجاه و چهار.
احساسات ماندگار: زندگی و آثار همایون شجریان
استاد شجریان آثار بسیار زیادی دارد، و انتخاب اینکه کدوم اثر بهترینه، تو نگاه اول اما کار سختیه، در صورتی که اصلا اینطور نیست، خیلی هم راحته. از نگاه خیلی از طرفدارانشون، بهترین و ماندگارترین اثر استاد شجریان در سال پنجاه و چهار متولد شد همایون شجریان مستی یا شوق خواب یا بیدار خواب یا بیدار تو شب سیر تو شب تاریک از شب و از راست از دور و نزدیک یه نفر داره جار میزنه جار، آهای قمی که مثل یه بختک، روسینه ی من، شده ای آقا، آور از گلو ی من دستا تا بردار دستا تا بردار از گلو من از گلوی من دستات و بردار پسر کو ندارد نشان از پدر. همایون از کودکی زیر نظر پدر، ساز و آواز رو یاد میگیره، تا به امروز که همایون شده فرزند خلف پدر شده همایون شجریانی که ما دوستش داریم و حتی مستقل از سبک پدر از کاراش لذت میبریم. برگردیم به داستان استاد شجریان، الان تو دوره ای هستیم که نزدیکای انقلابه و اوضاع سیاسی کشور خوب نیست. با نزدیک شدن به انقلاب و اتفاقاتی که برای سینما رقص آبادان و بعدش اتفاقات روز هفتده شهریور میفته؟ گروه شیدا که قرار بود برای اجرای کنسرت به شوروی برن، سفرشون رو لغو کردن و به همراه اعضای گروه آرف دسته جمعی از رادیو و تلویزیون استعفا دادند. وضعیت رادیو اصلا خوب نبود، حتی شجریان تو برهای از زمان تصمیم میگیره با یکی از همسایه هاش جمع کنن برن استرالیا کشاورزی کنن. بعد استعفا از رادیو، شجریان و ابتهاج و لطفی و مشکاتیان و علیزاده و چند نفر دیگر، کانون چاوش را راه میندازن، و تو زیرزمین خونه لطفی با هم کار میکنن. و این همکاری رو مدت زیادی هم ادامه میدن، که نتیجهش میشه دوازده تا آلبوم چاوش. جاوش یک تا دوازده که مجموعهای دو تا هشت بسیار تحت تاثیر فضای سیاسی ایران بود.
تصمیمات آثار گروه تحت تاثیر شرایط جامعه رنگبویی سیاسی اجتماعی گرفته بود. مخصوصا اینکه لطفی سرپرست گروه، آدم سیاسی و طرفدار حزب توده بود و هر چه بیشتر به روزهای انقلاب نزدیک می شویم. تصنیف های انقلابی گروه هم بیشتر میشه و بعد از انقلاب هم ادامه پیدا میکنه. و تو این تصنیف ها و آواز ها گاهی مردم به مبارزه هم تشویق می شوند. یکی از ماندگارترین سرود های ملی ایرانم تو همین ایام پخش میشه. تصنیف سپیده با شعری از سایه، آهنگسازی لطفی و صدای محمدرضا شجریان. تصنیفی که ما بیشتر به یک نام دیگر می شناسیمش. ایران، ای سرای امید. رادای سرای امید، بار بار اومد، سفیر دم بِجَرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَزِرْكَ و ماستیرسیم موزیک ویدیویی اَنَاجِلِ الْحَامَرِ صُوْرَتْ شوفو مشهودي افسونت ، شوفي دي ماگروونت به نفس اُشبان اُشبان اُشبان قَوْمِ [مذکر] شجریان به گفته خودش و بسیاری از نزدیکانش، در عین حال که همیشه در کنار مردمش بوده و دغدغه مردم.
خاطرات سیاسی و هنری شجریان
مردم دغدغه اونم بوده ولی هیچ وقت آدم سیاسی نبوده تو هیچ گروه و تشکیلاتی هم عضو نشده یه بار قبل انقلاب قرار بود کنسرتی تو دانشگاه ملی برگزار بشه، مدعوین کنسرت و اسپانسرها همه توده ای بودند. شجریان شب قبل از کنسرت وقتی متوجه شد که کنسرت با اهداف سیاسی برگزار میشه حاضر نمیشه بیاد بخونه. با کلی اصرار و پادرمیونی بزرگترها، با این شرط میره روی سن، که نباید هیچ شعار سیاسی تو محل کنسرت باشه. در اصل، اصلی ترین اختلاف شجریان با لطفی هم، که در نهایت منجر به جدایی این دو از هم شد، همین موضوعات و گرایش. عیشات سیاسی گروه بود که شجریانم زیر بارش نمیرفت به لطف میگفت شما سرپرست گروهی درسته، ولی دلیل نمیشه من مجبور باشم زیر بار تمایلات سیاسی شما برم و برای به همینم در نهایت از گروه جدا شد. البته جدایی شجریان از لطفی با کدورت نبوده و این دو عزیز بعدا هم با همدیگه هم کار مشترک داشتند. و هم کنسرت مشترک، خب. یادتونه که پدر شجریان خیلی دوست داشت پسر قرآن بخونه، حالا که شجریان خواننده هم شده بود، پدر چند باری ازش هست که علاوه بر آواز قرآنم بخونه ولی شجریان در جواب پدر میگفت، من دارم آواز میخونم، اگه قرآن بخونم، مردم میگن خب، این چیه، اون چیه؟ و هر بار به این دلیل درخواست پدرو رد می کرد. از طرفی هم، همیشه از اینکه درخواست پدر را رد کرده بود ناراحت بود، یه جورایی عذاب وجدان داشت انگار.
دوستش دل پیرمرد رو هم شاد کنه، پس برای تسکین خاطر پدر دوتا آلبوم داد. آلبوم هایی به نام به یاد پدر یک و دو، تو این آلبومها به خواسته پدر شجریان قرآن خواند. البته شجریان حتی تو مسابقات کشوری تلاوت قرآن تو سال پنجاه و شش شرکت کرد و تو کل کشور اول شد. یه سال بعد هم تو مسابقات جهانی وقتی شرکت کننده ایرانی که قرار بود بره نتونست به مسابقات بره؟ شجریان بدون تمرین قبلی به جای او رفت و تو مسابقات جهانی مالزی دوم شد. دارین درباره سالهای پنجاه هفت پنجاه هشت صحبت میکنیم دیگه؟ قبل تر هم گفتیم، شجریان و بقیه اعضای گروه. از رادیو و تلویزیون استعفا داده بودن. بعد انقلاب، اکثر این افراد بر میگردند به رادیو و تلویزیون و آمادگی خودشونو برای همکاری با صداسیما اعلام می کنند. تو همین زمان، قرار بود برای دعای ماه رمضان یه کاری آماده بکنن که قبل افطار پخش بشه. سفارش کارو به شجریان میدن، شجریانم چندتا از شاگرداشو جمع میکنه و بهشون دعای ربنا رو آموزش میده.
تأثیر استاد شجریان و دعای ربنا در فرهنگ موسیقی ایران
و خب، وقتی داشته آموزش میداه، خودشم میخونه که شاگردان یاد بگیرن و این جلسات آموزشی هم داشته ثبت میشه. بعدشم صدای ضبط شده شاگردا رو تحویل میده و درست همون موقع با توجه به سیاست های جدید و زیر. ضد موسیقی صداسیما، شجریان برای همیشه از صداسیما جدا می شود. ولی قبل رفتنش، دعای ربنا رو تحویل داده بود. بعد که ماه رمضان میرسه، شجریان میبینه دعایی که با صدای شاگردا ضبط کرده بود و تحویل داده بود پخش نمیشه. به جاش داره صدای خودش پخش میشه، همون صدایی که تو تمرین ضبط کرده بود. شگرین زنگ میزنه رادیو میگه چرا صدای منو پخش کردید؟ بهش جواب میدن، تیر از کمان در رفت. و البته چه خوش هم در رفت. از اون زمان به بعد، دعای ربنا بخشی از فرهنگ ماه رمضان تو ایران میشه.
مهم نیست شما زبون عربی بلد باشی یا نباشی. مهم نیست معتقد باشی یا نباشی، در هر صورت، شنیدن دعای ربنا با صدای اهورایی. استاد شجریان هر آدمی رو با هر طرز تفکری می تونه منقلب بکنه و صد افسوس به با بخردانی که این صدا را از مردم محروم می کنند استاد شجریان عزیز، آنان که لحن پاک تو انکار میکنند؟ آنان که لحن پاک تو انکار می کنند خود را به چشم اهل خرد خوار می کنند. تنها نه خاکیان، که ملائک در آسمان. با بانگ ربنای تو افطار میکنند. ربّنا یا عَلَیْهِ قُلُوبِهِمْ رقاصین پس از این که او را از بین بردیم بَعْدَ سلام و سلام و سلام. (خنده حضار) و بَنِ نَالَمِ لَدُنْكَ رَحْمَتْ [مذکر] [مذکر] فِرْسَلْ وَلَهَا بعد از جدا شدن شجریان از گروه لطفی و همزمان، با جدایی از صداسیما، شجریان حدود سه سال خونه نشین میشه و کار هنری نمیکنه. بیشتر وقتشو تو خونه گل کاری میکرد. اینم باید بگم که استاد شجریان گلکاری و باغداری و حرفه ای بلده و باغداری به سبک ژاپنی هم از علاقه اش.
شجریان و مشکاتیان: تولید و انتشار برترین آثار
بعد اینکه شجریان از چاوش جدا میشه، پرویز مشگاتیانم با لطفی به مشکل برمیخوره و اونم از گروه جدا میشه. و این دو نفر یعنی شجریان و مشکاتیان تصمیم میگیرند با هم کار کنند. و این، سرآغازی میشه برای تولید و انتشار بهترین آثار شجریان. خیلی از طرفداران استاد شجریان بهترین دوران کاری استاد رو زمانی میدونن که با مشکاتیان کار میکرده. البته که برای ضبط آلبومها، لطفی و بقیه اعضای گروه هم میومدن و مشارکت داشتند، ولی آهنگسازی با مشکاتیام. بود و آواز با شجریان و گروه دست خودشون بود. آثار گروه هم تو انتشار دلاواس که چجرین تأسیسش کرده بود تولید و پخش می شد. شجریان تو انتخاب شعرها به شدت سختگیری میکرد و بیشترین زمان رو برای انتخاب شعر میگذشت. و متناسب با اوضاع و احوال جامعه شرار انتخاب می کرد.
به قول خودش، شما میتوانید تاریخ را از اشعاری که من انتخاب کردم پیدا کنید. یه جا گفته بود، اونقدر که شعر های خوب رو قبلا انتخاب کردم و خواندم، برای کارهای جدیدم خیلی سختتر میتونم شعر انتخاب کنم. یه لطفی که شجریان به خیلی ها مثل من کرد این بود که با آثارش ما رو بیشتر با سعدی آشنا کرد. ما از زمانی که به دنیا میایم با حافظ آشنا میشی و تو خونه هر ایرانی یه کتاب حافظ هست. ولی سعدی واقعا این وسط مظلوم واقع شده و ما خیلی قدشو نمیدونیم، واقعا اشعارش بی نظیر. انتخاب اشعار سعدی برای خیلی از کاراش کمک بزرگی به شناختن این شاعر به نسل های بعد از انقلاب کرد. بعد از شروع به کار شجریان مشکاتیان، در سال شصت و چهار، آلبوم بیداد منتشر شد. که هم بسیار مورد توجه قرار گرفت و فروشش رکورد زد و هم حاشیهای زیادی را برای شجریان داشت. نمایندگان مجلس به انتشار آلبوم اعتراض کردند و حتی برای مدت کوتاهی آلبوم توقیف هم شد.
شجریان و راه حاشیه ای initWithTitle: جنگ با مسائل حاشیه ای: داستان زندگی شجریان
دلیلشم انتخاب او به شعر حافظ بود که می گفت: شهر یاران بود یه بار از دیار “مهربانی” “کایسر” و “آیا” البته به جز این آلبوم این دو گانه هنرمند یه کار مشترک پرحاشیه دیگه ای هم به نام قاسدک داشتند که هیچوقت مجوز انتشار تو ایران رو نگرفت. و دلیلشم به طور رسمی هیچوقت اعلام نشد، ولی به طور غیررسمی میگفتند که وجود این بیت سعدی باعث شد آلبوم مجزا. جاواتی که نظر را هرا می بیند نزار حرام بکیه و وردک مزار حرام به کاه ابدان بافونی خیره هلان البته، آلبوم خارج از ایران منتشر شد و تو کنسرتهای مختلفم اجرا شد. آلبوم های مشترک شجریان مشکاتیان، یکی یکی زیباتر منتشر میشد: بیداد، آستان جانان. سر عشق، دود اود، جان عاشق و خیلی از آثار بی نظیر دیگه ای که برای همیشه تو تاریخ موسیقی. که ایران جاودان شد. گروه شجریان میخواست کنسرت بذاره و این آلبوم های زیبا رو برای مردم زنده اجرا کنه، ولی اونقدر فشار برای برگزاری کن. کنسرت زیاده که تو ایران به زور سالی یه بار میتونستن کنسرت بذارن. شجریان میگه، آرزو به دل موندم برای اجرای کنسرت تو ایران یه شب بدون دغدغه بیام رو صحنه.
تا آخرین لحظه همیشه داریم با مشکلات حاشیه ای می جنگیم و به اصل کار که هنر باشه هیچ توجهی نمیشه. مثال میزنه میگه تو آلمان، پاورتیو و دو تا خواننده دیگه میخواستند تو محیط باز کنسرت داشته باشن. شهردار دوسلدوف به احترام این سه نفر ساعت هایی که کنسرت برگزار می شد پروازها را لغو می کند. اونوقت تو ایران، همین میشه که بیشتر کنسرت های شجریان خارج از ایران برگزار میشه. وقتی سال شصت و نه تو رودبار زلزله میاد، شجریان که تو آمریکا کنسرت گذاشته بود، درآمد کنسرت آمریکاشو میفیرد. رودبار برای ساخت مدرسه تو یکی از روستاهای رودبار. وارد دهه هفتاد میشیم، تو اولین سال از این دهه، شجریان یک آلبوم بی نظیر دیگه میده. من هر موقع دلم برای دوباره خوندن استاد شجریان تنگ میشه و دلم میسوزه که چرا این هنرمند کار جدید اجرا نمیکنه؟ یکی از تصنیف های زیبایی این آلبوم را گوش می کنم، سرو و چمن من، چرا میل چمن؟ صار شمع و نيمم چيره او سرفی چنگال میم چنگال میم چنگال میم همدم گُل از شباب یاد سَمَن نِل در رَالِ یاده سلام لیمه تو من هی دلبو امید دلبو سلتون عمدمی جنبی شباغ سلام و سلام. (خنده تماشاگران) دل به امید و اسلتون هم دم جون نمیشود، جان به روی تو، تو چنگال به من یک گودال “خدمت تان نیکولاد” (مذکر) سال هزار سیصد هفتاد، شجریان یک سال بعد از اینکه از همسر اولش جدا می شود، با خانم کتایون خانساری ازدواج می کند.
آلبوم دلشدگان و شب: خاطرات کالهور و شجریان
کتایون وقتی بیست و شش ساله بود، یه روز بعد از اینکه به ایران میاد تو یه مهمونی برای اولین بار با شجریان آشنا میشه و کمی بعد شاید با هم ازدواج کنند. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام رایان. سال هفتاد و یک، شجریان و علیزاده موسیقی متن فیلم دلشدگان را کار می کنند. فیلمی به کارگردانی زنده یاد استاد علی حاتمی که داستان فیلم هم درباره موسیقی ایرانیه. تمام آهنگ ها و تصنیف های این فیلم تو آلبومی به همین نام منتشر میشه. آلبوم دلشدگان دو تا نکته خیلی جالب داره، اول اینکه شعر دلشدگان رو که همه فکر میکنن فریدون موشیر گفته، در اصل خود علی حاتمی گفته، و فریدون مشری روش اصلاحات انجام داده. دوم اینکه آهنگ های این آلبوم تو کوه و دهش ثبت میشد و بعدا علی زاده اومده روشون آهنگ گذاشته. خب، خب، می رسیم به آلبوم محشر بی نظیر و فوق العاده ی شب. سکوت، کویر.
سال هفتاد و سه. کلهور اول موسیقی آلبوم را ضبط می کند، ولی ضبط صدای آلبوم همش به تاخیر می افتد، تا اینکه سه سال بعد. بعد، تو سال هفتاد و شش، وقتی که کالهور کانادا بوده و شجریان هم میره کانادا، اونجا شجریان به کالهور میگه. دیگه بریم کار رو ضعف بکنیم و نهایش کنیم. بعد هم کلهور، به کمک رامین زمانی، یه استودیو مجهز و فول امکان. کانات رو رزرو میکنن و میرن برای ضبط. اونقدر حس کار قوی بود و خب امکاناتم خوب بوده که دو ترک اول تو همون تمرین اول ضبط میشن. تو یه رو بیست دقیقه دوتا تراک ضرب میشه. یه خاطره بازی هم بکنم درباره این آلبوم، من فکر نمی کنم هیچکی تو دنیا اندازه من این آلبومو گوش کرده باشه.
آلبومهای دهههای گذشته: شاگردان و استادان در موسیقی ایران
سالهای ساله که همه جا تو هر حس و حال یا هر جایی من این آلبوم را گوش می کنم. و واقعاً هم به من میچسبه. فقط یه موردشو بگم، یه بار با پراید هاجبک از تهران رفتیم قشم و برگشتیم، تو کل راه رفت و برگشت. فقط این آلبومو گوش میکردیم، فکر کن، تو جاده باشی، صدای کمونچه بی نظیر کاله رو گوش کنی؟ بعدش شجریان بیاد به خونه. با ديلونگري کن خونت بار فرش مالتي چون زل و یار بهر لیلی جومجول ببار هیبارو هی سلام به بار بر کوهها گشت و هامون به بار دل و خون شو خُل بِبَرْکُدَشْ طُهَمُ بِبَرْ سرخی لبای سرخی یار بیاد به عاشقای این دینه با طعمه عاشقی غلبی مزارع بارو #ببرای #آفرای صفا فیهار دادو بیداد در سینوزی گارما داداد در شب ها و در حالی که بارو استاد شجریان شاگردان زیادی تربیت کرده که هر کدومشون برای خودشون استاد شدن. شجریان میگه، یه شاگرد فقط شش تا هشت سال طول میکشه که دستگاه موسیقی رو یاد بگیره، و تازه بعدش باید انتخاب. باب شعر و فراز و فرود و خیلی چیزای دیگه رو آموزش ببینه. تو آموزشم شکری هم بسیار استاد سختگیریه، حتی برای همایو. از جمله شاگردان به نام یشون، می تونیم به این افراد اشاره کنیم.
حسام الدین سراج، زنده یاد ایرج بستامی؟ سینا سلک، شهرام نازری، محمد اصفانی، مظفر شفیعی و بسیاری افراد دیگه. اواخر دهه هفتاد، گروه جدید شجریان شکل میگیره. شجریان، علیزاده، کلهور و همایون. این گروه آنقدر فوق العاده کار می کنند که آلبوم های فریاد و بی تو به سر نمی شود نامزد جایزه گرمی معتبرترین جایزه موسیقی جهان میشن تو دهه هشتاد، آلبوم های زمستان و سرود مهر و ساز خاموش از این گروه منتشر میشه. استاد شجریان، تو آلبوم هایی مثل فریاد و زمستان، موسیقی سنتی را با شعر نو تلفیق می کند که. بسیار هم مورد توجه طرفداران قرار میگیره. البته استفاده از شعر نو از سالها قبل تو آلبوم جام توحی شروع شده بود ولی با انتخاب اشعار اجتماعی اخوان ثالث، این کارها رنگ بوی خاصی میگیره. شعر زمستان اخوان واقعا داستان حال و روز امروز ماست. سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت، سرها در غریبان است.
دی ماه نود و هفت: کنسرت هم نوا بابم و پروژه باغ هنر بم
کسی سر برنیارد کرد جواب گفتن و دیدار یاران را. نگاه جز پیش پا را دید نتوانست که راه تاریک و لغزان است. و اگر دست محبت سوی کسیازی به یک راه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزاند. زمین دلمرده. سقف آسمان کوتاه، غبار آلوده مهر و ماه. زمستان است، زمستان است، زمستان سال هشتاد و دو بعد از زلزله بم، شجریان کنسرت تاریخی هم نوا با بم را اجرا می کند. و تمامی درآمد کنسرت رو هزینه ساخت باغ هنر بند میکنه. پروژه باغ هنر بم را شجریان با هدف بازگشت امید و هنر و زندگی به بم در سال ۸۳ افتتاح کرد. و این پروژه در دی ماه نود و هفت به پایان رسید.
کنسرت هم نوا بابم به گفته خیلی از شرکت کنندگان و حتی اعضای گروه یه کار تکرار نشدنیه با یه حس سه حال متفاوت، تو این کنسرت یه همخونی بی نظیر هم شجریان با همایون داره که واقعا شنیدنیه. تو را سر سک و ما فرو رفتیم [مذکر] [مذکر] [مذکر] هی هی هی کدوم دیدی به رویه تو با شان همه آن آقا، یاییا چاشق است که فریاد دردناکش نیست خداي من، خداي من و چراژ اساس جزوها یوونیه و یاده رَبَا رَبَا سال هشتاد و هشت، شجریان به صداسیما نامه مینویسه و خواستار عدم پخش صدای خودش در صداسیما میشه. این بار دوم بود که شجریان نامه می نوشت، بار اول سال هفتاد و چهار بود. دلیلش هم این بود که صداسیما روی سرودهای میهنی شجریان مثل ای ایرانی سرای امید تصویر میگذشت و بیننده را به سمت اهداف می برد که بایر با اهداف تولید کننده اثر بود. شجریانو هم در نامه تاکید کرد که به جز مناجات ربنا، صداسیما اجازه پخش هیچکدوم از آثار او را نداره. بعد از انتخابات سال هشتاد و هشت و اتفاقات بسیار بدی که بعدش افتاد شجریان، با خواندن شعر از فریدون مشیری، یک بار دیگر رسالت هنری خودشو در قیبال مردمش نشان داد. تفنگت را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار. تفنگت را زمین بگذار که من این روز را از دوری انخول کنم و آن روز تفنگه دسی تو یانی، فرون یا تشوهها مَنْمُو فِي شَيْءِ أَهْرِي مَنِي أَبْزُورِ بُنِيْنَكَ ندارم جو از زمان به زمان دلیله ای که به اسمه ریل تو ایباده قُدُوْسِدُوْشْمَوْتُوْتُوْتُ استاد شجریان، سازهای جدیدی هم به سازهای ایرانی اضافه کرده. سازهایی به اسم سرایی، شهراشوب، ساقر، کرشمه، سبو و غیره.
هنر زیبای موسیقی ایرانی و تأثیر آن بر جامعه
این سازها گاهی مورد نقد هم قرار گرفتند. ولی خود استاد یه مثال جالبی میزنه، میگه تو نقاشی هرچی تعداد رنگها بیشتر باشه، نقاش بیشتر به هم. حقیقت نزدیک میشه، موسیقی هم همین جوریه. یعنی صدای موسیقی ام رنگ های مختلفی داره که هر چند رنگ های این صدا رو بیشتر داشته باشیم به سلیقه های بیشتری. می تونیم توجه کنیم، و فضاهای خالی موسیقی ایرانی رو، مخصوصا تو صداهای ب ام، ما باید بتونیم با سازهای جمع سال هشتاد و نه، تو تولد هفتاد سالگی استاد شجریان، یه جشن تولدی، منزل دوست آقای شجریان توی سرکانی گرفته میشه و اونجا استاد بهترین کادو تولدشو از بچه هاش میگیره. آهنگ صدای تو را دوست دارم با شعری از اسماعیل خوی و صدای همایون و مجگان که این آهنگ وسط و تولد برایشون پخش میشه. صداولیت رو صدا و صدا و صومعه عشق و عشق و عشق اَزْعَارُ الْجَوْدَانِ شَرَائِيَانِ موسيقي و موسيقي اگر استاد شجریان به این جایگاه امروزش رسیده، مسلما فقط به خاطر هنر آوازش نبوده. اون هنرمندی بوده که همیشه در کنار مردمش زندگی کرده و باهاشون درد مشترک داشته. شما ببینید، یه هنرمند خوش صدا یه روز میاد یه اشتباه اجتماعی میکنه، میره فلانی رو بغل میکنه، ملت جوری میذارنش که…
که هیچوقت نمی تونه به جایگاه قبلیش برگرده. مردم آگاهن و رفتار هنرمنداشون خوب یا بد فراموش می کنند. هنرمند جناحی، هنرمند فرمایشی دورش خیلی کوتاهه. خودش شجریا میگه، من هیچوقت نذاشتم هنرم به دام گروه های سیاسی بیفته. برای من هنر مثل یه خورشیدیه که باید به همه بتابه، هنری که در چارچوب اهداف یک گروه سیاسی قرار بگیره. فقط به عدهای خاص محدود میشه و این با سه رشته هنر تعارض داره. خب، می رسیم به بخش نهایی اپیزود. قبلش باید تشکر کنم از یکی از شنوندههای پادکست رخ، آقای خسرو معصومی که به من در ساخت این اپیزود کمک کرد. همچنین از استاد شاه رخ تویسرکانی عزیز که هم منابع در اختیار من گذاشتن و هم در ساخت اپیزود به من کمک کرده.
تصنیف مرغ سحر: از داود تا شجریان
بریم سراغ تصنیف مرغ سحر. تصنیف مرغ سحر ساخته مرتزان داود با شعری از محمد تقی بهاره که اولین بار سال در هزار و سیصد و شش تو جشن هفتمین سالگرد تأسیس روزنامه ناهید خوانده شد. یه روزنامه تنزی بود که اون موقع ها چاپ میشد تو هفتمین سالگرد تأسیسش برای اولین بار این کار خوانده شد. محمد طقی بخار، وقتی این شعر رو میگه بیت آخر شعر، شام تاریک ما را سحر کن نبوده. بهار گفته بوده، شام ما شام ما را سحر کن. داماد بهار تعریف میکنه میگه وقتی تصنیف مرغ سحر معروف شده بود، همه زیر لب زمزمش میکردند. یه شب یه رهگذر که سرشم گرم بود داشته با صدای بلند مرغ سر رو میخونده و بیت آخر رو به اشتباه شام تاریک که ما رو سحر کن میخونه بهار که صدای رهگذر رو میشنوه میبینه نه، انگار این بیت اینجوری قشنگ تره و از اون موقع به بعد متن شعر رو تغییر میده. یه نکته جالبه دیگه اینکه، تصنیف مرغ سحر، اول آهنگش توسط نی داود ساخته میشه. بعد بهار چندین بار آهنگ و گوش می کنه و برای این آهنگ شعر میگه.
حالا ببینیم چی شد که استاد شجریان این تصنیف را برای اولین بار اجرا کرد؟ سال شصت و نه گروه شجریان برای اجرای یک کنسرت میرن آمریکا، با توجه به اراده زیادی که شجریان به مرتضی نداد بود داشته، اونا تصمیم میگیرن یه سرم بهشون بزنن که تو آمریکا زندگی میکرد. ولی وقتی میرن خونه اش میبینن که دو روز قبلش ایشون از دنیا رفته. چند شب بعد، که شجریان برای اجرای کنسرت میره روی سن؟ آخر اجرا به یاد مرتضی نی داود برای اولین بار تصنیف مرغ سهری که نی داود ساخته بوده رو میخونه. و با تشویق فراوان حضار مواجه میشه و از اون موقع به بعد، تصنیف مرغ سحر، سنت آخرین آهنگ. کنسرت های شجریان میشه یکی از بهترین اجراهای این آهنگ هم اجرای سال هشتاد و دو کنسرت بم بود که بعد از سالها شجریان تو ایران کنسرت گذاشته بود. اپیزود رو با صدای استاد شجریان و به رسم کنسرت های ایشون با تصنیف خاطرانگیز مرغ سحر. به پایان می بریم، شعل فکن در قفسه ای آه آتشین. دست طبیعت، دست طبیعت، گل عمر مرامچین. مرغ سحر نال سرکم در داخل روت از تپک زاهر ارباب و غفلت بر شکلازی راز و قافیه هی موزیک ویدیو بُل بُل پر بُست زِ کنجِ بَفَس درآ غمیه ازادی نو اوی بشر سلام و وزنه فسی ارسه ای خالک تو درام تور شرار کون موزیک ویدیویی موزیکال: موزیکال .مذکر
اوماچین جانی – شرح مهاجرت
ظل ظل جون اَهُوْرِ سِيَادِ عَشِيَةَ عَلَيْهِمْ بَدَادِ اِی خدا اِی فلک اِی تَبِی اَدِی اَدِی شَامِ تَارِی کِمَارَا و سَحَر (مذکر) هی نو به هوراست قول با بارست و بریجشم جالبار است این تا فاش شدین تا گوتارست شلوار فک و دار فَسِيْهِيْهِيْهِيْهِيْهِيْهِيْهِيْهِيْهِيْهِ عمر من اوماچین جانی به عاشق نگهت اوزی قول و ازیم بیش تر کن مرغی بیده شرح مهاجرت خلاصه خلاصه اُم اُم اُم موزیک ویدیویی هی و بغبیدل، شر هجران خلاصه خلاصه اِم اِم اِم
آخرین ویدیو ها

news via inbox
Nulla turp dis cursus. Integer liberos euismod pretium faucibua