اپیزود نهم: نسل کشی ارامنه

آخرین آپدیت : ۱۸ تیر ۱۴۰۳توسط

نهم نسل کشی ارامنه

گوش بدید به اپیزود نهم: نسل کشی ارامنه

00:00 تا 00:02: پادکست داکس: تجربیات تلخ و شیرین نسل بشر
00:02 تا 00:05: نسلکشی ارامنه در زمان جنگ جهانی اول و تاثیر آن بر ایران
00:05 تا 00:08: تائید مستند تاریخی ارمنیان و ترکان
00:08 تا 00:11: تاریخچه قدیمی مردم ارمنی در منطقه قفقاز
00:11 تا 00:15: نیمه دیگه ای از تاریخ ایران: افت سرزمین ارمنستان
00:15 تا 00:19: تاریخ ارمنیان در استانبول و اعتراضات مالیاتی
00:19 تا 00:22: تاریخچه تنش های عثمانی و ارمنیا
00:22 تا 00:26: جنگ جهانی اول و تلفات ارمنی ها در عثمانی
00:26 تا 00:29: تبانی ارمنیان و جابجایی قومی در تاریخ ارتش عثمانی
00:29 تا 00:33: راهپیمایی مرگ: مصیبت ارمنیان در شرق عثمانی
00:33 تا 00:37: تاریخ نام‌آشنا: نسل‌کشی ارمنیان در امپراطوری عثمانی
00:37 تا 00:40: نمسیس: جستجوی عاملان کشتار ارمنه و استقلال ارمنستان
00:40 تا 00:44: نسل کشی ارمنیان و توضیحات ترکها در مورد این جنایت
00:44 تا 00:49: پاکسازی قومی و تلاش برای از بین بردن رگ های ارمنی در آناتولی شرقی
00:49 تا 00:53: تاریخچه ترکیه و ارمنستان: حقیقت و فاجعه
00:53 تا 00:54: آشنایی با تاریخ و تأثیرات فاجعه‌های تاریخی در آموزش و پرورش

پادکست داکس: تجربیات تلخ و شیرین نسل بشر

موزیک ویدیویی سلام، من پیمان بشر دوست هستم. یه آدم علاقه مند به فیلم های مستند و اینجا در پادکست داکس فیلم های مستندی که می بینم رو براتون تعریف میکنم. (مذکر) (مذکر) نسل بشر در طول تاریخ تجربیات تلخ و شیرین زیادی داشته. که خیلی از اونا در کتاب های تاریخی اومده و ثبتم شده. حالا اگر بخواهیم راجع به تجربیات تلخ به صورت خاص صحبت کنیم، میبینیم که بعضی از این تجربیات تلخ هستند که خیلی بهشون پرداخت شده، کتاب نوشته شده در موردش. ده ها فیلم و سریال و فیلم مستند و مقاله علمی در موردشون. نوشته شده و مدام اون فاجعه اومده جلوی چشما که خوبم هست البته، باعث بشه که دیگه تکرار نشه. اما خب فجای دیگری هم بودن که با اینکه بزرگ بودن اما انگار برعکس. یه اصراری وجود داشته که در موردشون صحبت نشه.

راجع به اونایی که مدام صحبت میشه البته دلایل زیادی هم هست. بعضی اوقات دلایل سیاسی وجود داره که راجع به یه فاجعه خاص زیاد در مطبوعات صحبت میشه. یا اینکه دلیل دیگش موقعیت جغرافیایی هستش که اون فاجعه کجا اتفاق افتاده؟ مثلا فرض کنید که شما برای یک مخاطب اروپایی می خواهید راجع به یک فاجعه انسانی صحبت کنید. فکر میکنید برای اون مخاطب آیا راجع به مثلا نسک کشی رواندا صحبت بکنید جذابیت داره. یا مثلا هالوکاست خب معلومه که به احتمال زیاد اون مخاطب با هولوکاست و نسل کشی یهودی ها ارتباط بیشتری برقرار میکنه و براش اون موضوع جذابتره. چون بیشتر میشناسن اونا رو، پیشینه فرهنگی و مذهبی مشترک زیادی دارن احتمال زیاد. باشون همزادپنداری میکنن، تا اینکه ملتی که اصلا نمیدونن کجایی نقشه قرار گرفته. برای همینم غیر از اینکه اراده سیاسی از طرف دولت های غربی روی این مسئله هست. خود مردم هم دوست دارن که برن و در مورد این موضوع.

نسلکشی ارامنه در زمان جنگ جهانی اول و تاثیر آن بر ایران

مطالعه کنند، اما خوب می بینیم که از اون طرفم بعضی از فجایی ها هست که با اینکه خیلی بزرگ هستن اما. باز به دلایل سیاسی و یا جغرافیایی که گفتیم، توجه زیادی بهش نشده، شبیه این بی عدالتی اتفاقا در مطبوعاتم هست دیگه؟ در مطبوعات خبری میاد بالا که به قول خودشون ارزش خبری بالاتری داشته باشه. شما فرض کنید در یه کشوری در خاورمیانه هر روز پنجاه نفر در اثر حملات تروریستی جون خودشون رو دارن از دست میدن مثلا. روزی پنجاه نفر، بعد در همان بین یک دفعه یک حمله تروریستی مثلا در لندن می شود. و یک نفر کشته میشه و شما بعدش میبینید که. توجه ای که مطبوعات و جامعه جهانی به اون یک حمله میکنه خیلی بیشتر از اون فاجعه ی هر روزه ای هستش که داره در یه کشور دور دست اتفاق میافته. که خب این مسئله غم انگیزیه و البته یکی از واقعیت های تلخ دنیاست. متاسفانه یک برابر نیست با یک. شبیه همین برخورد در مورد همین فجای تاریخی که گفتیم هم هست، خب اینها معادلاتی هستش که در در دنیای مطبوعات در جریان یا در دنیای سیاست در جریان، اما چیزی که عجیبه اینه که چرا ما ملت ها مثلا ما ایرانی ها خودمون راجع به فجایایی که در کشور خودمون اتفاق افتاده یا در منطقه خودمون اتفاق افتاده.

اینقدر کم صحبت می کنیم یا اصلا صحبت نمی کنیم؟ البته فجایۀ تاریخی کم هم نداشتیم در طول تاریخ طولانی ایران، اما در مورد همین وقایع تاریخ معاصر مرگ و میر بالای ایرانیان در اثر قحطی ناشی از جنگ جهانی اول بگیریم تا وقایع نزدیک تر. ایران و عراق چقدر راجع به اینا به صورت تحلیلی صحبت شده، چقدرش اومده تو کتاب های درسی مدارس، چقدر عامه مردم. مطلع هستن، چقدر مردم حساس هستن نسبت به اینا. در این قسمت من می خواهم در مورد یک فاجعه ای صحبت کنم که در ایران اتفاق نیفتاده اما تنها. چند کیلومتر، اون طرفتر از مرزهای ایران ما اتفاق افتاده، و البته در زمان خودش بخش کوچیکی از ایران را هم تحت تاثیر قرار داده. شاید این اتفاق بزرگترین فاجعه ای هست که در اطراف ایران در طول تاریخ پیش اومده. حتی اسمشم محل مناقش است، یعنی الان من دهنم رو باز کنم بگم نسل کشی، یه طرف دعوا میگن نسل کشی نبوده. اگه بگم کشتار، یه طرف دیگه هم میگن آقا چرا نمیگی نسکشی؟ یعنی حتی اسمشم محل بحث است و ما در منطقه مون حتی روی اسم این فاجعه هم به توافق نرسیدیم. که به جزییاتش برسد شاید برای همین هم است که روابط بعضی از کشورامون تو منطقه حالت آتش زیر خاکستری داره و یه دفعه بگذریم، من قصد دارم راجع به نسکشی ارامنه توسط دولت عثمانی در جریان جنگ به زبان جهانی اول صحبت کنم.

تائید مستند تاریخی ارمنیان و ترکان

روال معمول اینه که من یه فیلم مستند رو تعریف میکنم اما این اپیزود هم شبیه به اپیزود های مربوط به کنگو. یه موضوع تاریخی هست و ادعایی هم که در مورد تعداد تلفات مطرحه بسیار سنگینه، برای همین من بخاطر این. اینکه حرف هر دو طرف درگیر ماجرا رو بخوام بدونم چی بوده، این بار سه فیلم مستند رو دیدم و مراجع نوشت: کاری معتبر رو هم در کنارش خوندم، در کنار اون هم نظر افراد صاحب نظر رو هم جویا شدم. حالا نکته ای که خیلی مهمه اینجا اینه که الان در مورد رواندا و کنگو و لهستان و ژاپن حرف نمیزنیم. داریم در مورد یه مسئله ای حرف میزنیم که منطقه خودمونه، در مورد همسایه های خودمان که برامون خیلی هم مهم هستن داریم حرف میزنیم. ما قراره الان حرف دو طرف رو بشنویم هم طرف ارمنی هم طرف ترک. هی موزیک ویدیویی مذکر (مذکر) برای طرف ارمنی، من فیلم آگت ۱۹۱۵ را دیدم که یک فیلم مستند آلمانی است، آگت یعنی فاجعه. به زبان ارمنی، برای ساخت این مستند هم سازندهاش از اسناد آرشیو وزارت خارجه آلمان استفاده کردن. مکاتبات و اسناد که دیپلماتای آلمانی و غربی که در اون اوایل قرن بیستم در ترکیه امروزی زندگی میکردند عثمانی اون موقع و مشاهداتشون رو نوشته بودن اون مکاتبات و کاغذ هایی که مونده رو و اون رو مبلغ قرار داد.

و این مستند رو ساختن. خب، در قرن شانزدهم میلادی، یکی از قدرتمندترین امپراتوریای جهان در همسایگی کشور امپراتوری عثمانی، یک امپراتوری به معنای واقعی کلمه بود. قلمرو رشد در سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا گسترده شده بود. غیر از ترکیه امروزی، مناطق عربنشینی مثل عربستان و عراق و سوریه امروزی و فلسطینم. جزش بود، در اروپا، در یونان و در بالکان حضور داشتند، در آفریقا هم که مصر و لیبی دستشون بود، یه قلمرو واقعا بزرگ. بزرگترین کشور مسلمان دنیا بودند، پایتختشون هم استانبول یا استانبول کنونی بود. بسیاری از این قلمروهای بزرگ منطقه ای بود که توش ارمنی ها زندگی می کردند. برمانی ها در واقع یک قومی بودند که از دیرباز یعنی از سه هزار سال قبل در منطقه قفقاز زندگی می کردند. خیلی مهمه بدونیم که وقتی راجع به ارمنیا صحبت میکنیم منظور فقط اون منطقه ای که الان به عنوان کشور.

تاریخچه قدیمی مردم ارمنی در منطقه قفقاز

آلمان امروزی می شناسیم نیست، مردم ارمنی در مناطق بیشتری ساکن بودند، از جمله منطقه ای که ما الان به عنوان شرق ترکیه یا آناتولی شرقی می شناسیم کشور ارمنستان امروزی و یه مناطق دیگه ای از قفقار ازب رو بهش میگفتن: ارمنستان، اینا زبون خودشون داشتن، فرهنگ و دین خودشون داشتن، مسیحی بودن. قدیمی ترین مسیحیان جهان هستند ، اولین حکومتی را داشتند که در دنیا دین مسیحیت را به عنوان دین رسمی خود داشتند. همه اینا دقت کنید که در منطقه قفقاس است که به اوراسیا معروفه یعنی بین آسیا و اروپاست جایی که ارمنی ها بودن در جنوبشون، کورد ها هستن، ترک ها هستن، جنوب تر میرید، عرب ها هستن، میبینید. خب همه اینا مسلمان هستن. حالا از ارمنستان می رید به سمت شمال، گرجستان هست که اونا مسیحیه هستن، شمالتر می رید. باز روسیه است که اونا هم باز مسیحی هستن، پس اینا به نوعی لبه مرز مسیحیا و مسلمانا بودن. آنها و قومیت های دیگری مثل کوردا و آشوری ها و ترک ها و سایرین بخشی از امپراتوری عثمانی بودند. در طول تاریخ خیلی اوقات بوده که ارمنی ها حکومت خودشون رو داشتن، گفتیم دیگه اینا یه کشوری بودن که مسیحیت رو به عنوان دین تصمیم خودشون انتخاب کردن مونته ها از بد حادثه مناطق ارمنی نشین در جایی واقع شده بود که امپراتوری ایران، امپراتوری روسیه و امپراتوری عثمانی سه طرف دور تا دور ارمنی ها بودند، به خاطر همینم این منطقه هم بیشتر اوقات محل بحث بوده. و بین این سه تا ابرقدرت دست به دست شده.

این سه تا ابرقدرت با هم هی دوتا دوتا می جنگیدند و منطقه قفقاز رو هر بار یکی تصاحب میکرد یا یه بخشی رو. مناطق ارمنی نشین نسبتا بزرگ بوده توی نقشه اگه به این گربه ی دوست داشتنیمون ایران اگه دقت کنید گوشه راست گربه مون کشور ارمنستان فعلی واقع شده که خیلی هم بزرگ نیست اندازه استان مرکزی. ایران هستش. غرب ارمنستان هم که ترکیه است. خیلی از مناطق شرق ترکیه فعلی ارمنی نشین بودند، اما در اوایل قرن در طول جنگ های ایران و عثمانی، عثمانیا بخش بزرگی از مناطق ارمنی نشین را به دست آورد. البته این جنگها طولانی بوده و سه دهه طول کشیده یعنی چهارصد سال پیش بین ایران اون موقع و ترکیه اون موقع. سه دهه جنگ بوده و آخرشم صلح کردن. یه قرارداد صلح امضا شد که مناطق ارمنی نشین رو این دو تا با ابرقدرت اون موقع بین خودشون تقسیم کردن، بخشی که عثمانی ها گرفتن و گفتن ارمنستان غربی و بخشی هم. که در دست ایران ماند رو گفتن ارمنستان شرقی، ملت ارمنی از اون روز دو شقه شدن، یه بخشی شون شد.

نیمه دیگه ای از تاریخ ایران: افت سرزمین ارمنستان

یک ولایت از عثمانی، بخش دیگه شون شدن ولایتی از ایران، بخشی که در دست عثمانیمون تو این اپیزود صحبت می کنیم که چه بر سرش اومد اما در مورد ارمنستان شرقی که بخشی از قلمرو ایران بودم یه توضیح کوچیک اونم به مدت دو قرن دیگه هم در دست ایران ماند تا اینکه حالا این دفعه جنگ های ایران و روسیه پیش آمد که پنجر به این شد که در قالب اهنامههای گلستان و ترکمن چای اون بخش ارمنستان شرقی هم در کنار باکو و گرجستان و مناطق دیگر قفقاز به روسیه واگذار شود. البته ما ایرانی ها همیشه به عنوان نماد خیانت و خفت ازش یاد می کنیم، اما یادمون نره اون طرف دیگه یه جنگ. برای ما ایرانی ها ناراحت کننده است که بگوییم اونجا به عثمانی قفقاز رو باختیم، اینجا هم به روسیه قفقاز رو باختیم. اما یادمون نره، هر دو اینا روسیه و عثمانی کشورهای ابرقدرت زمان خودشون بودن، همین که اینا ما رو رو هم نبلیدن و سالها می جنگیدیم و بعدش هر دو طرف مستقل میشدند، آخرش میگفتن خب بیا یه معاهده ببندیم تمومش کنیم. نشون میده که ما در حد خودمون، تاکید میکنم، در حد خودمون ابرقدرت بودیم، باید راجع به توان کشور خودمون. اون واقبیم باشیم دیگه، ضمن اینکه کسی در مورد این حرف نمیزنه که اگه اون قرارداد رو نمیبستیم چی میشد؟ اما این بخش که دویست سال پیش به روسیه مسیحی واگذار شد هم مشکلات زیادی داشت. بسیاری با روس ها داشتند اما نهایتا ارمنی و مسیحی باقی ماندند و این همان بخشی است که الان به عنوان کشور ارمنستان فعلی می شناسیم، پس نیمه دیگه ی سرزمین ارمنستان چی شد؟ اونی که دست عثمانیا افتاده بود، حالا چی شد؟ آیا منطقه ارمنی نشینه؟ نه، پس چه اتفاقی افتاده؟ یعنی یه سرزمین نصفش دست روسها افتاده، حفظ شده، نصف دیگه اش دست عثمانیا افتاده و کلا یه چیز دیگه ای شده. این مستند در اوایل قرن بیستم می گوید: حدود دو میلیون ارمنی در قلمرو عثمانی زندگی می کردند. هرمنی ها در یک کشور مسلمان داشتند زندگی می کردند، یه درجهای از آزادی رو برای زندگی فردی و دینی خودشون داشتند.

اما یه قوانین تبعیضآمیزی هم وجود داشت، مسیحیان باید مالیات بالاتری رو نسبت به مسلمانان پرداخت میکردند. حقوق سیاسی و قانونی کمتری هم داشتند، یه جورایی شهروند درجه دو به حساب میومدن. قطعا این برای هرمانیا خوشایند نبود چون اونها طبقه پایینی هم نبودند اتفاقا آدمای تاثیرگذار جامعه هم بودند خود استانبول پایتخت عثمانی کلی ارمنی زندگی می کرد که جز طبقه روشنفکران آن دوره بودند. داخل برنتز بگم که احتمالا میدونید که استانبول خیلی شهر مهمی بوده در طول تاریخ و بر سرش بین مسیحیان. مسلمانها جنگ بوده، بهش میگفتن قسطنطنیه، سمبل مسیحیت بود، آخرشم سلطان محمد فاتح. در سال هزار و چهارصد و پنجاه و سه، مثلاً حدود ششصد سال پیش، موفق شد که امپراتوری روسیه روم شرقی رو که بهش میگفتن سلیبیون شکست بده و این شهر مهم رو فتح کنه به خاطر همین هم بهش میگفتن سلطان محمد فاتح. داستان فتح هم واقعاً شنیدنیه، اما خب ربطی به این بحث ما نداره و منم می گذرم ازش. خلاصه بعد که قسطنطنیه. که مسلمانها بهش میگفتن قوسطنطنیه فوت شد، سلطان محمد فاتح میخواست کلاً شهر رو تغییر بده و یه شهر اسم شهر رو همون اول گذاشت اسطنبول که خب بعدش شد اسطنبول، ده ها و یا شاید صدها کلیسا بود توی اون شهر که تبدیل به مسجد شدن و بعد دهها ساختمان و مسجد دیگه هم لازم بود که در شهر درست.

تاریخ ارمنیان در استانبول و اعتراضات مالیاتی

که یه چهره ی جدیدی بده به شهر نمادهای اسلامی داشته باشه مثلا خب معمار و مهندس میخواستند از کجا بیاریم؟ از مناطق ارمنی نشین، هزاران ارمنی به استانبول رفتند و کمک کردند که این شهر ساخته شود. که الان به عنوان میراث اون دوره مونده رو ارمنی ها ساختند خب پس ارمنی ها در استانبول بودن در شرق آن نوتولی یعنی استان های نزدیک مرز ایران هم بودند، اگر بخواهیم به صورت خلاصه ببینیم که چه اتفاقی افتاده در این ارمنستان غربی باید گفت که بین عثمانی ها و ارمنی ها دو بار رویارویی بزرگی پیش اومده. یه بار دور و بر سال هزار و هشتاد و چهار بوده، یه بار هم در سال هزار و نهصد و پانزده بوده که این یکی خیلی. حساسی بوده، خب الان میخوام بگم که هر بار چه اتفاقی افتاد و ارمنی ها چی میگن و ترکها نظرشون چیه؟ هی هی موزیکال: موزیکال موزیک ویدیویی مذکر مذکر سلام و سلام. گفتیم ارمنی ها در استانبول بودند، در آناتولی شرقی هم بودند، این ارمنی ها در روستاها کارهای کشاورزی و دامداری میکردند در شهر هم یه طبقه متوسط پویایی داشتن، پزشک بودن، معمار بودن، تاجر، روزنامه نگار، حتی در ده دربار عثمانی صاحب منصب بودن، یه طبقه مورد احترام و اعتماد بودن و معروف بودن به ملت درستکار. طبیعی است که با اینوسا وقتی به عنوان یک شهروند در یه جامعه ای خیلی خوب داری مشارکت میکنی، خب انتظارم داری که مرد. تبعیض قرار نگیرید و شهروند درجه دو حساب نشی، اما اینطوری نبود و ارمنیا به عنوان مسیحی باید مالیات بیشتری پرداخت می کردند، برای همینم اینا اعتراض می شوند و دست به اعتراض می زنند. وقتی عثمانی ها وقتی اعتراضات رو میبینن مشکل رو از این میبینن که این ارمنی ها قوم و خویشاونشون اونطرف مرز با روسیه هستن. اینا دلشون با مسلمانان نیست و اینا میخوان برن به دامن روسیه.

قضیه رو اینطوری میدیدن و اعتراضات رو به شدیدترین شکل ممکن سرکوب میکنن. بیست هزار ارمنی معترض به مالیات بیشتر و حقوق نابرابری کشته شدند، چیزی که گفتیم خلاصه ای از صحبت. چیزی هستش که در مستند آگت ۱۹۱۵ گفته حالا در یک مستند دیگه ای که من دیدم اسمش از درد مشترک که شبکه الجزیره اونو ساخته و تلاش میکنه که حرف ترکا رو روایت کنه. مستند. اونجا در اون مستند درد مشترک حرفی از مالیات نمی زنه اصلا. یه حرف دیگه ای میزنه میگه ارمنی ها دنبال استقلال از عثمانی بودن، میگه آره در سال ۱۸۸۰ ملی گرایی در ارمنستان شکل گرفت و ارمنی ها می خواستند که یک ارمنستان متحد داشته باشند. ارمنستان دو شکه شده بود دیگه. تو روسیه بود، یکی کشم در عثمانی بود. روشنفکرهای ارمنی حتی احزاب سیاسی هم درست کردند، حزب داشکین، اولین حزب ارمنی در 1884 در شهر وان درست شد.

تاریخچه تنش های عثمانی و ارمنیا

که از نظر عثمانی این حزب غیرقانونی بود، تو این حزب ها صحبت از این بود که ما ارمنیا حق دفاع از خود را و می تونیم با اسلحه از خودمون دفاع بکنیم. خلاصه دو حزب بزرگ ارمنی با هم ائتلاف میکنن و بعد از اون شورشهای مسلح ارمنیا علیه عثمانی شروع میشه، حالا عثمانی گفتیم قلمروش خیلی بزرگ بود. در بخش های دیگه عثمانی هم مشابه این شورش ها بوده که اونا هم داشتن تلاش میکردن که از عثمانی جدا بشن. اما عثمانیا در مورد ارمنیا میگفتن آقا، در مورد اینا کار کار روساست. این رو ما نمیتونیم تحمل کنیم. روی ارمنی ها بیشتر از بقیه انگار حساس بودن، برای همینم اون شورشا رو خیلی بی رحمانه سرکوب می کنن. اون سالها سلطان وقت عثمانی یه فردی بود به اسم سلطان عبدالحمید این آقا گفت که من یه گوشمالی باید برمنی. بافت جمعیت در آناتولی شرقی هم مختلط بود، ارمنی ها بودند، کورتا بودند، ترک ها بودند، آشوری ها بودند. شبیه چیزی که ما هنوز در اطراف ارومیه خودمون داریم، این سلطان عثمانی اومد در سال هزار و هشتصد و نود شاید یه بریگادی درست کرد از اشعار کورد اون منطقه، اسمش رو هم از روی اسم خودش گذاشت بریگاد حمیدیه هدفشم این بود که اینا جنبش های جدایی طلب ارمنیا رو سرکوب بکنن.

این مستند الجزیره که حرف ترک ها رو میزنه، میگه که این بریگاد حمیدیه به روستاهای ارمنی ها هم حمله میکردند و اونجا اونا رو غارت میکردن و مردمو می کشتن. حرفش انگار اینه که بله زیاده روی کردن، آدم خیلی کشتن، اما قصد اولیه یه چیز دیگه ای بوده، حالا قصد. این بوده یا نبوده، تعداد زیادی آدم هم اینجا کشته شدن. این از تنش اولیه ای بین عثمانیا و ارمنیا است. تنش بعدی در سال ۱۹۱۵ اتفاق افتاد، اما قبل از اون یه اتفاق خیلی مهمی در تاریخ ترکیه افتاد، اونم این بود که یه تعداد سیاستمدار و روشنفکر ترک که مخالف سیستم حکومتداری اسمانی بود. در سال ۱۹۸۰ ، ۱۲۱ ، سال پیش ، آنها میان همان سلطان عبدالحمید برمیدارن و بجاش برادرش رو میذارن و میگن که آقا سیستم، سیستم مشروطه ای سلطنتی باید باشه. میگن آقا شما اسمن پادشاه هستید اما تصمیم و ما سیاستمداران تو پارلمان می گیریم هدف اینا این بوده که امپراتوری عثمانی رو که قدرتش تحلیل رفته بود دوباره بخوان احیا کنن و به روزای اوجش برگردونن. این سیاستمداران عضو یک گروهی بودند به نام کمیته اتحاد و پیشرفت، اما اینا به ترکان جوان خیلی معروف شدند. جالب اینکه مثل خیلی دیگه از انقلابها وقتی ترکانه جوان میخواستند به قدرت برسن با خیلی از گروه های دیگه.

جنگ جهانی اول و تلفات ارمنی ها در عثمانی

از جمله روشنفکرهای ارمنی، معمولاً اینطوری دیگه گروه های مخالف کنار هم قرار می گیرند که یک نفر را از خود قدرت بکشم پایین. تو اون بهبوهه به تنها چیزی که فکر نمی کنن تفاوتاشون هست که آقا فردا پیروزی انقلابمون چطور؟ ما میخوایم با همدیگه کار بکنیم، گروه های مخالف عثمانی همه رقمه بودن از ترک و آلبانیایی و ارمنی و سایرین اما بعدا ترکان جوان بودند که قدرت رو در دست خودشون گرفتن. ترکان جوان حرفشون این بود که ترکیه برای ترک ها و بعدش افتادند دنبال یکپارچه سازی قومی در ترکیه. که عثمانی به صاحب منصباشون میگفتن پاشا. یعنی وزیر، حاکم، قدرت زیر نظر سه سیاستمدار بزرگ بود، انور پاشا، وزیر جنگ، مال پاشا، فرمانده نیروی دریایی و از همه قدرتمندتر، طلعت پاشا، وزیر داخلی بود. که تلت پاشو بعدا رئیس دولت هم شد، کم کم اما قلمرو گسترده عثمانی شروع کرد با آب رفتن. اول ایتالیایی ها لیبی را از جنگ عثمانی درآوردند، بعدشم در جنگ بالکان، یونان و بلغارستان و صربستان. از دست عثمانی رفت. امپراتوری عثمانی داشت از هم می پاشید.

کم کم شد سال ۱۹۱۴ و جنگ جهانی اول شروع شد. (مذکر) موسيقي و موسيقي (مذکر) موزیک ویدیویی (مذکر) (خنده تماشاگران) کم کم شد سال ۱۹۱۴ و جنگ جهانی اول شروع شد. عثمانی هم اعلام کرد که آقا ما در کنار امپراتوری آلمان و اتریش اون موقع وارد جنگ جهانی اول میشیم، خب آلمان که وسط اروپا بود و البته با کشورهای اطراف خودش می جنگید، عثمانی اما این طرف در شرق باید با روسیه می جنگید. همینطور هم شد و خیلی زود روسیه حملاتش را به عثمانی شروع کرد، بهترین و نزدیک ترین راه حملهی روسیه. با عثمانی چی بود؟ از طریق مرز مشترکشون در قفقاز، کجا؟ ارمنستان، همون ارمنستانی که نصفش در روسیه افتاده، نصفش در عثمانی یک ملت در دو طرف مرز افتاده بودند دست دو ابرقدرت، حالا اینا باید با همدیگه میجنگیدن. ارمنی ها اتفاقا از هر دو طرفم تحت ستم بودند و از هر دو کشور ناراضی بودند، البته در طرف عثمانی میگفتن بدبینی بیشتری نسبت بهشون بود. عثمانی ها میگفتن اینا مسیحی هستن، با روس ها همکیش هستن و اینکه اینا دنبال استقلال هستن. کم شدن این چند سالی دیگه ارمنستانو نمیذاریم ازمون کم بشه جنگ که شروع شد خودش انور پاشا و وزیر جنگ هم در قفقاز حاضر بود در چند هفته نود هزار سرباز عثمانی کشته شدند. دولت عثمانی مقصر رو توطئه ارمنی ها میدونست حالا دلیل این تلفات بالا واقعا چی بوده؟ آیا واقعا خیانت ارمنیا بوده یا اصلا ضعف ارتش عثمانی بوده؟ اینا اینطور میگفتن، میگفتن اینا با برادران مسیحی خودشون ساخت و پخت کردن و توطئه کردن علیه عثمان.

تبانی ارمنیان و جابجایی قومی در تاریخ ارتش عثمانی

مستند آگت ادعا می کنه که ارتش عثمانی خودش شایعاتی رو راه انداخت که ارمنی ها خیانت کردن و میگه بعدش هزاران سرباز ارمنی دستگیر شدند، شکنجه شدند و کشته شدند، میگه ارامنه هم که با اون اتفاقات که از قبل بین اینا افتاده بود، دل خوشی با عثمانی نداشتند، جنگ که ادامه پیدا کرد، آمدند خودشان، گردانهای داوطلبان درست. برای کمک به ارتش روسیه در جنگ علیه ترکها، حالا در مستند که الجزیره درست کرده حرف ترک ها رو میزنه، میگه که آره این حرف بوده که اینا خیانت کردن و بعد هم رفتن داوطلب شدن خودشون در سپاه روس علیه عثمانیا جنگیدن و بعد هم اون حزب داشکین که حزب برتر ارمنیا بوده آنها هم بودند، رفتن در شهر وان و ده هزار مسلمان رو کشتند، ضمنا هم در جریان جنگ. منطقه دست خودشون بوده نمیذاشتن غذا و مهمات به ارتش عثمانی برسه. میبینید، هر دو طرف حرفایی دارن برای خودشون، کی داره درستتر میگه به قول معروف الله و الان؟ خلاصه با این واقعه و این سوزدنی که بین عثمانی و ارمنیا بود، دولت عثمانی به یک چندبندی. بحث برانگیزی رسید. در بیست و چهار آوریل هزار و نهصد و پانزده، یعنی هنوز جنگ در جریان، تلات پاشا. احزاب سیاسی ارمنی ها رو منحل میکنه و دستور داد که رهبران سیاسی ارمنی دستگیر بشن. شبانه ریختند، در استنبول دویست نفر از روشنفکران ارمنی را دستگیر کردند، این ۲۴ آوریل همان تاریخ بود. ریکی هستش که هرامنه یادبود میگیرن برای نسل کشی.

اما در واقع، بیست و چهار آوریل هنوز گام اول بود و روزی بودش که دستگیری ها شروع شد. ما بعد از آن بود که در ماه مه ۱۹۱۵ پارلمان عثمانی قانون جابجایی عرامنه را تصویب کرد. به اون قانون در ترکیه تهجیر میگن، یعنی همون معنی جابجایی رو داره. جابجایی به کجا تصمیم گرفتند؟ بیش از یک میلیون ارمنی رو به منطقه دیروزور در سوریه فعلی منتقل کنند. تصور کنید. یک قومی که سه هزار سال در اون منطقه ساکن بودن رو کلا جمع کنن و ببرن در یک منطقه بیابانی. عربنشین در سوریه، اصلاً کاملاً متفاوت، فرهنگ متفاوت، جغرافیهای متفاوت، یک ماه بعد از تصفیه به این قانون هم در استانبول اعلام شد که ارمنی ها پنج روز فرصت دارند تا شهر را تخلیه کنند. خب اون تازه استنبول بود در منطقه آناتولی شرقی یعنی مناطق نزدیک مرز ایران اما صحبت از پنج روز و اینا نیروهای نظامی می ریختند در روستا و مناطقی که ارامنه بودند همون لحظه میگفتن آقا جمع کنید بریم. یعنی خودتونو چمداناتونو جمع کنید برین، خونه تون، وسایل خونه تون، اینا همشون اینجا میمونه.

راهپیمایی مرگ: مصیبت ارمنیان در شرق عثمانی

تصور کنید چه وضعیت دردناکی، حالا چطور قرار بود اینا رو منتقل کنن به سوریه چه وسیله ای بوده، هیچی، پیاده؟ با پای پیاده، زن و مرد و بچه و پیر و بیمار و همه. خانه ها و وسایلشون هم که باید میذاشتن، همونجا هم عثمانی یک سازمانی رو ایجاد کرد که مسئولیت اموال و املاک به جا مانده از ارمنی ها رو به عهده بگیرد که حرفش این بود که ما از اینا مراقبت میکنیم که اینا برگردند ولی اصلاً نه شماره گذاری. نمیشد، نه هیچی نبود، خب الظاهر اصلا برنامه ای برای برگرداندن اینها نبوده، چون حرف اولی این بود که شما اجالتا میرید، یه جایی ساکن میشید، بعد برمیگردید، خلاصه اینکه برنامه جابجایی ادامه پیدا میکنه، این بین بعضی ها. یکی از مدیران حکومتی عثمانی، مثلا استاندار و شهردار و اینا گاهی بودند که مخالف این جابجایی بودند. و دایی استان حتی استاندار دستور جابجایی رو اجرا نکرد، بعد سریع اونا از طرف دولت مرکزی فراخوندند به استان. اما این جابجایی یک راهپیمایی مرگ بود، یک سفر به ناکجاباد بود. مگه میشه بگن آقا جمع کن، پیاده بریم به جایی که نهصد کیلومتر دورتر از اینجاست، مثلا از تهران پاشی پیاده بری به اول. بدون آب و غذا، اونم نودصد کیلومتره، مگه می شه آدم از بیابان بدون آب و غذای درست حسابی جون سال عالمه به در ببره، ها؟ به قوم نرسیده آدم از تکنیکی تلف میشه، بعدشم اگه هدف اینه که اینا در تماس چون با روس ها نباشند، توطئه نکنند علیه ما، خب اینا رو ببر صد کیلومتر اون طرفتر ساکن کن. اونم چی؟ اینا رو گشنه و تشنه از بیابان و کوه و دریاچه و از یه مناطق مختلفیه.

رد بکنی، غذا و آب درست حسابی هم بهشون ندی، معلومه که میمیرن. مریضا و سالمندان هم که نمی توانستند یه همچین پیادهروی رو برن، اونا رو همونجا کنار جاده رها میکردند، یا خود پلیس که سوار بر اسب همراه کاروان های پیاده بود، به این بیچاره شلیک می کرد و می کشت، بیشتر ارامنه در این پیاده روی صد و ده روزه از گرسنگی و تشنگی کشته می شدند، یک مرگ برنامه ریزی شده بدون اینکه که گلوله ی زیادی هم استفاده بشه. دقت کردی دیگه یک کاروان البته نبوده، ده ها و صدها کاروان بوده از نقاط در موارد مختلف همه اینا پیاده داشتن راه میافتادم به مقصد دایر و زور و اینها از گرسنگی علف می خوردند، اگر یک شتر مرده ای مثلا می دیدند جایی افتاده، انگار گنج دیده باشند. کمله می کردند و چیزهایی که می توانستند و می خوردند یعنی اینقدر گرسنه بودند و به تب مبتلا به بیماری های گوارشی مثل اصال میشدند و میمردن، مردهای ارمنی یا خودشون در جنگ بودند و کشته شدند یا در همان اوایل راهپیمایی به بهانه های مختلف کشته می شدند، بعدش کاروان می شد کاروان زنان و کودکان. که خب خیلی هم آسیب پذیر بودند، این بینم، وقتی که این کاروان های پیاده داشتند حرکت میکردند. گزارش های خیلی زیادی هست که گروه های راهزن و غارتگر بودند که به این کاروان های پیاده ارمنی ها، گاو بیگا حمله می کردند. و این دختران و زنان را با خودشون می بردند. تصویری که از این واقع به جا مانده واقعا یک وضعیت رقتباری رو نشون میده که این قربانیان در لباس های کثیف و پاره پوره پوکر، چهره های بیمار، واقعا وضع ناراحت کننده ای. این برنامه راهپیمایی مرگ رو برای صدها هزار ارمنی یا به روایت یک و نیم میلیون ارمنی که در شرق عثمانی بودند پیاده کردند و کاروان کاروان آدم رو راهی کوه و بیابان کردن.

تاریخ نام‌آشنا: نسل‌کشی ارمنیان در امپراطوری عثمانی

حدود صد هزار ارمنی که ساکن استانبول و غرب عثمانی بودن هم مجبور به استفاده کردن. از قطار استانبول بغداد میشدند، پول قطار رو هم باید خودشون میدادند، اما برای اینکه تعداد بیشتری هر یک از ارمنی ها را سوار قطار بکنند، این بندگان خدا را سوار واگن های حمل احشام می کردند که ارتفاع هر ردیف کوتاه بود و اینا مجبور بودند که تمام مسیر رو دراز بکشن، در راه هم بعضی از اینا می مردند و از همون اون قطار جسد رو به بیرون پرتاب میکردن. هدف نهایی برای تعداد خیلی کمی که به انتهای مسیر می رسیدند، یک اردوگاه پناهندگان در نزدیکی رود فرات بود، در استان دیروزور سوریه فعلی، اون موقع هنوز بخشی از قلمرو عثمانی بود. حدود شصت هزار زن و کودک بسیار ضعیف، بسیار گرسنه که جون سالم به در برده بودن از این راهپیمایی. بلند، در چادرای اون اردوگاه زندگی میکردند که البته چه زندگی، باز گرسنگی و بیماری و اینها اونجا هم. دولت عثمانی گفته بود گرفتن عکس از این برنامه جابجایی غیرقانونی است، بحثشون این بود که عکس این کشتار به بقیه دنیا برسه اما سربازای آلمانی که متحد عثمانیا بودند من تو اون منطقه بودن اونا تصاویر زیادی از این فاجعه گرفتن و بعد مخفیانه اینا رو به خارج از قلمرو عثمانی که این عکس ها یکی از اسناد بزرگی هستند دال بر وقوع اولین نسخکشی سر نوشتوم یا به قولی هولوکاست ارامنه. در چند ده کیلومتری کشور ما ایران. از خوی تا شهر وان ترکیه دو ساعت با ماشین راه، انقدر ما نزدیکیم به این فاجعه، واقعاً جزییات تکان دادن این تصاویر و مدارکی که از این جنایت بجا مونده در فیلم آگت هزار و نهصد و پانزده شاید نیم ساعتش راجع به این جزییات باشه که واقعا توضیح اون فجاعه از توان من خارجه. یک کلام میشه گفت که یک فاجعه انسانیه به تمام معنا بوده.

هی (مذکر) (مذکر) (خنده) (مذکر) (خنده تماشاگران) در مورد تعداد کشته شده ها گزارش ها متفاوته، اما بیشتر منابع موافقن که اول قرن بیستم. حدود دو میلیون ارمنی در امپراتوری عثمانی زندگی می کردند. در سال ۱۹۲۲، زمانی که نسل کشی تقریباً به پایان رسیده بود، فقط ۳۸۸ هزار ارمنی در امپراتوری. سلطنت عثمانی باقی مانده بودند اما جنگ جهانی اول در سال هزار و نهصد و چهارده شروع شد در سال ۱۹۱۸، چهار سال بعدش، ترکیه و آلمان جنگ جهانی اول را باختند. سربازان متحدین وارد استانبول شدند. ترکان جوان هم با این باخت و افتضاحی که برای کشور به بار آورده بودند، از قدرت کنار گذاشته شدند. با انور پاشا و اصحاب مهم تر، تالت پاشا، که رئیس دولت بود، به طور پنهان و با کمک آلمان سوار یک کشتی بود. ارتش آلمانی شدن و به آلمان فرار کردن. قراری هم که بین سیاستمداران داخلی عثمانی و همینطور آلمانا بوده این بوده که اینا رو به دلیل نسل کشیده.

نمسیس: جستجوی عاملان کشتار ارمنه و استقلال ارمنستان

خلاصه اینا با خونوادهاشون با اسامی جعلی داشتند در آلمان. بعد گروهی از ملیگرههای ارمنی یه طرحی به اسم نمسیس درست میکنن. به دنبال عاملان کشتار ارامنه، شناساییشون میکنن کجا الان هستن هرکدومشون و ازشون انتقام میگیرن. در مارس هزار و نهصد و بیست و یک یعنی سه سال بعد از پایان جنگ تلت پاشا در برلین هدف به گلوله ی یک جوان ارمنی به اسم سقومون تهلیریان قرار میگیره. طهلیلیان بعد از اینکه شلیک می کنه به طلعت پاشا، همونجا تو محل قد میمونه و خودشو تحویل پلیس میده. من این آدم رو کشتم اما من قاتل نیستم بعد از اون بود که توجه دنیا به این کشتاری که در ارمنستان اتفاق افتاد. افتاده بود جلب می شود. چون در زمان وقوعش دنیا درگیر جنگ جهانی اول بود، بعد هم که حاکمهای عثمانی اجازه نمیدادند که خبری به بیرون عثمانی درز بکنه، الان میگه اما وضعیت متفاوت بود. در دادگاهم، تهلیریان با اون جویی که بوجود اومده بود، تبرئه میشه و آزاد میشه.

روسرمنی ها خب تعداد زیادی زن و کودک بودند که شرایط خوبی نداشتند. و مدام در خطر این بودند که از این بچه ها به عنوان برده برای کار یا به عنوان برده جنسی ازشون استفاده بشه. برای همین هم تلاشهایی برای انتقال این بچه ها به نقاط دیگه دنیا صورت گرفت، مثلا یه نیکوکاری اومد. هشت هزار کودک ارمنی رو به لبنان منتقل کردن. البته خیلی از بچه ها هم بودند که به خونوادهای ترک و کورد داده شدند و کلا زبان و فرهنگشون عوض شد، دینشون عوض شد. و الان هم دیگه به عنوان ارمنی شناخته نمیشن خب اما ارمنی ها که اون منطقه بزرگ ارمنی شان غربی رو عمدتاً تخلیه کرده بودند و خونه هاشون، زمین هاشون، اینا مونده بود اونجا و بعد به مرور اقوام دیگه عثمانی، عمدتاً ترک ها، اینا اومدن و صاحب اون زمین ها و خونه های ارمنی ها شدند. و کلا بافت جمعیتی اون منطقه آناتولی شرقی تبدیل شد به یک بافت ترک. اما دو سال بعد از پایان جنگ بودش که در ارمنستان شرقی، اون ارمنستانی که در دست روسها بود اونا میام بالاخره اعلام استقلال میکنن و جمهوری دموکراتیک ارمنستان رو ایجاد میکنن تنها دو سال اینا مستقل بودند و بعد اون ارمنستان دوباره ضمیمه روسیه بلشویکی میشه و جزوی از اتحاد جماهیر شوروی بوده و هفتاد سال بعدش بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان دوباره اعلام استقلال کرد و یک سال بعدشم ترکیه ارمنستان رو به رسمیت شناخت. از اون موقع تا الان هم دولت ترکیه منكر وقوع نسل کشی بوده.

نسل کشی ارمنیان و توضیحات ترکها در مورد این جنایت

حرف از نسل کشی نمیزنند میگن ما جابجاشون کردیم که یه اقدام ضروری جنگی بوده، من اینجا بطور خلاصه. بعضی از استدلال های ترک ها رو میگم که خب اینا حرفایی هستش که در مستند درد مشترک ساخته شبکه. یکی اینه که ترک ها میگن ارمنی ها طرف دشمن ما بودن و برای امنیت ملی عثمانی یه خطر بزرگ بودن و میگن ما چاره ای نداشتیم جز اینکه اینا رو از اون منطقه تخلیه کنیم، اما نمیگن خب چرا؟ اینا رو نبردین به یه جای نزدیک تر. حرف دیگه ای که میزنن اینه که در قانون تهجیر یا جابجایی حرف از ارمنیا نشده، میگن که در قانون گفته شده که ژنرالای ارتش عثمانی باید شهروندانانی که در مناطق جنگی زندگی می کنند را جابجا کنند، پس شامل مسلمانان هم می شد، ما قصدمون فقط ارمنی ها نبوده. در مقابل هم یه عده میگن که خب شما کوردها رو هم مثلا جابجا کردید که کلا منطقه یکدست در اختیار ترکیه. دیگه اینکه میگن آمار تلفات عثمانی در زمان جنگ جهانی اول پنج میلیون نفره یعنی یک چهارم جنگ اهمیت عثمانی می گویند که در جنگ جهانی اول کشته شدند و اصلا در کل کشور آمار مرگ و میر خیلی بالا است. و میگن که این آمار یک و نیم میلیون نفری تلفات رو هم که ارمنی ها اعلام میکنن این رو هم ما قبول نداریم. با آمار ما نمیخونه و این قاعدتا باید حدود سیصد هزار نفر باشه. بعدم حرف اصلی مقامات فعلی.

دلیل ترکیه این است که این جنایت ها را برخی از مدیران دولت زمان انجام دادند، شرایط خاصی جنگی بود. قصور هایی هم ناخواسته صورت گرفته اما این جنایت سیستماتیک نبوده و این رو هم میگن که چندین سال بعد از این به قول خودشون جابجایی هم، صدها دادگاه تشکیل شده در ترکیه و صدها مدیر دولتی که مربوط به موضوع بودن به خاطر همین مسئله دادگاهی شدم و خیلیاشون هم به اعدام محکوم شدند. این هم حرف هایی هست که ترکها میزنن، اسم این مستند که الجزیره ساخته هست درد مشترک یعنی هم ارمنی. بنیها درد کشیدند و هم ترکها. بله البته خب هر دو طرف تلفات داشتید اما کی در اون کشور، در اون زمان قدرت در دستش بوده، کی مسئول کشتن؟ کی مسئول به قول شما جابجایی ها بوده نمیشه گفت چون ما خودمون هم در جنگ جهانی اول تلفات داشتیم. پس ما هم به اندازه ارمنی ها رنج کشیدیم. و نکته ی دیگه ای که در این مستند ساخت الجزیره به نظرم اومد این بود که در این مستند اصلا حرفی از پانتورگ و سیاست ترکی سازی که یکی از ارکان سیاست تورکان جوان بوده اصلا اشاره ای بهش نشد. من گفتگویی داشتم با دکتر عباس پناهی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، ازشون خواستم که در مورد نسل کشی. عباس پناهی دکترای تاریخ دارد و دانشجوی دانشگاه گیلان است.

پاکسازی قومی و تلاش برای از بین بردن رگ های ارمنی در آناتولی شرقی

در عثمانی انقلابی شد که ترک های جوان قدرت رو به دست گرفتند به این نتیجه رسید که اساسا باید سیاست پانتورکیستی رو ایجاد کنه یعنی که آناتولی و بخشی از اروپا که در اختیار شما است از سایر اقوام مثل ارمنی ها، کوردها، بلغارها، یونانی ها باید تصویر کنند. بنابراین بین سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳ یک سیاست پاکسازی قومی ایجاد شد، نه صرفاً در برابر ارامنه بلکه سایر اقوامی که کوچک تر بودن یعنی کمتر از ارامنه بودن یه نکته بسیار مهم اینه که که امروز شما اگر دقت بفرمایید در نقشه سیاسی ترکیه، آناتولی شرقی در حقیقت ارمنستان غربی است. ارمنستانی که امروز ما در نقشه سیاسی می بینیم ارمنستان شرقیه بنابراین چون بخش عظمه جمعیت که این ارمنستان غربی ارامنه بودن تقریباً حدود یک تا یک و نیم میلیون نفر از اینا بوده اما نه اینکه دیگر اقوام ما کشته نشدم مثل عرب ها، کورد ها و دیگر اهوان. اما در ظاهر آنها موفق شدند یعنی بخش زیادی از جمعیت آناتولی شرقی را از بین ببرند و یک دستسازی ما امروز هم اگر دقت کنیم گام دوم سیاست پانتورتیست رو اردگان که در حقیقت خودش رابطوی سلطان عبدالهمید و سلطان عثمانی یونونه در پیش گرفته، همان سیاست هست. به دلیل گسترش ارتباطات و امکانات و حمایت که غرب داره اینها نمیتونن به صورت ظاهری به اون کشتار دست پیدا کنن. اما در حقیقت امروز هم پانتورکیستا در رویای همان احیای امپراتوری عثمانی به دستیابی و در مورد افغاز و ترکستان مسئله قره باغ در ادامه همان سیاست بود که ترک های جوان انجام دادند. نتیجه این کشتار این شد که انسان بخش زیادی از جمعیت خود را از دست داد. در ضمن بیش از گذشته آباری کشورهای مختلف مجبور به مهاجرت بخش زیادیشون به فرانسه را آمریکا رفتند، به ایران مهاجرت کردند، ایران یکی از تکگاه ترین میزبان های ارامنه در طول تاریخ بوده ممنونم از دوست خوبم دکتر عباس پناهه عزیز. مذکر (خنده) (خنده) (خنده تماشاگران) (مذکر) (مذکر) اما مستند دیگه ای هم من دیدهام به اسم، به یاد کشتار ارامنه که اون رو بی بی سی ساخته.

دو روزنامه نگار که هر دو نوادهی بازماندگان این نسکشی ارامنه هستند، میرن به منطقه ای. که الان بهش میگن آناتولی شرقی همون منطقه ای که یه روزی بهش میگفتن ارمنستان غربی، میرن دنبال ریشهاشون و ببینن الان اونجا آیا رد نشانه ای از ارمنی ها میبینند یا نه؟ این مستندم جالب بود، از این بابت که الان رو نشون می داد که کل قوم ارمنی که سه هزار سال در آنجا ساکن بود. و اصلا چند صد سال قبل از ترک ها در اون منطقه سکونت داشتند، الان دیگه صد سال که از اونجا رفتن انگار هیچ ارمنی قبلاً اونجا زندگی نمیکرده در مستند با چند استاد دانشگاه ترکیه صحبت میشه، یکی از اونا میگه که بله در جمهوری ترکیه تلاش به این بوده که همه ما قومیت ها رو رو بیام متحد بکنن و همه بشین ملت ترک. خبرنگار میپرسه به نظر شما نسکشی نبوده؟ میگه قطعا نبوده، یه جابجایی بوده، تهجیر بوده، نسکشی نبوده، بعد با یه استاد دانشگاه. جای دیگه میرم بقایای یه صومعه رو که در کوه های اطراف شهر وان مونده رو ببینم. میرم می بینم بله، یه ساختمون داغونی هستش، روی آجراشم خطوط و نشانهای ارمنی هست. اما وارد میشن میبینن یک استبله و توش گاو و الاق و اینا نگهداری میشه، بعد یه روز دوستایی بود که حیواناتش اونجا بودن، از اون میپرسند در مورد این ساختمون، اون میگه که آره بعد از جنگ جهانی اول پدربزرگم به این روستا آمد، اینجا رو گرفت، و ما هم ازش به عنوان استابل استفاده میکنیم. از یک صومعه بزرگ بوده که اون صومعه در قرن چهارم میلادی ساخته شده بود یعنی هزار و ششصد سال پیش. کلیسای مهم و معروف بوده در دنیای مسیحیت، اما در سال ۱۹۱۵ آتش زدنش.

تاریخچه ترکیه و ارمنستان: حقیقت و فاجعه

و بیشتر سنگ هاش رو هم بردن، الان یه ویرانه آجرایی ازش مونده. باز دوباره با یک استاد دانشگاه دیگه ای مصاحبه میکنن تو این مستند، میگه که اساسا جمهوری ترکیه بر پایه پاکسازی قومی بنا شده، اون موقع خواستند یک هویت یکسان برای همه ما درست بکنند. میگه تو این مناطق ارمنی نشین دو هزار و پنجصد کلیسای ارمنی بوده، چهارصد و پنجاه سومعه ارمنی بوده، بیش از دو هزار مدرسه ارمنی بوده، همه اینا از بین رفتن و همشم پنهانکاری شده و در مورد ارمنیا و اینکه ما چیکارشون کردیم؟ در مدارس ما، صحبتی ازشون نشده. اما تو این سالهای اخیر میگه که این مخفیکاریا داره کم کم از بین میره و مردم ترکیه کنجکاوم بدونن چه. اتفاقی افتاده، میبینید اینکه میگیم ترکیه مخالف اینه که این فاجعه رو نسل کشی به نامه هم در مورد تمام مردم ترکیه یه لزوماً صادق نیست، خب، این بود برداشت من از این سه مستند، آگت هزار و نهصد و پانزده درد مشترک و به یاد کشتار ارامنه، موضوع این اپیزود یک مسئله حساسیت پرانگیزی است. هر دو این کشورها یعنی ترکیه و ارمنستان از همسایگان خوب ایران هستند، کشور ما همین الان هم تنها است و ما دوستان زیادی در دنیا نداریم و اتفاقا هر دو این کشورها که طرفین این ماجراجویی و اصلاً هم از دوستان خوب ما ایرانیان هستند. ملت ایران و ملت ترکیه شاید شبیهترینها به هم باشند، از اون طرف ارمنیام همینطور، علاقه زیادی بین یعنی ایرانی ها و ارمنی ها وجود داره در نتیجه هدف اصلا این نیست که صحبتامون بهونه ای بشه برای اینکه خدای نکرده بین ما با یکی از این دو همسایه خوبمون نفرت یا جو منفی ایجاد بکنیم. من قبلاً یک بازدید داشتم از اردوگاه آشوویتز در لهستان، حتماً می دانید که اونجا یکی از بزرگترین اردوگاه هایی بوده که. در جریان جنگ جهانی دوم در آن واقعه هولوکاست یهودیان اتفاق افتاده.

خیلی زیادی برای من داشت که من دو نکته از اون بازدیدم و دوست دارم الان بهش اشاره کنم چون بی ارتباط نیست به حرفم. در داخل کمپ روی تابلوهای راهنما، وقتی که توضیحی نوشته بود راجع به اون دوره، هیچوقت صحبت نکردم. از آلمانی ها نمیشه. نگفتم مثلا آقا این کورههای آدمزازی رو میبینید؟ آلمانی ها اومدن یهودی ها رو به اینجا فرستادند یا آلمانی ها اومدن؟ نه تو اون توضیحات روی تابلوها همش گفتن نازیه ها یعنی اون جنایتکارا تمام مردم آلمان نبودند، این جنایتکاران که این کار را کردند، اعضای یک حزبی بودند در آلمان و الانم دیگه نیستند. چرا این کارو کردن، چون اینا که نمیتونن کشوراشونو جمع کنن ببرن یه جای دیگه ای بنا بذارن؟ آلمان و لهستان تا ابد قراره که همسایه هم باشن، بله یه تاریخ پر تنشی بینشون اتفاق افتاده. بعدشم آلمان عذرخواهی کرده و داره تلاش میکنه که دیگه همچین فاجعه ای تکرار نشه، در قسمت هشتم گفتیم. دیگه در مدارس آلمان دارن چیکار میکنن، عوضش لهستان هم نمیخواد همسایه قدرتمند و ثروتمند خودش رو از خودش نابود کنه. چون اینا هر دوشون به همدیگه نیاز دارن هر دو طرفشون دارن تلاش میکنن که اون تاریخ رو پشت سر و چرا الانم پشت سر گذاشتن؟ نکته دیگه اینه که بیشتر کشورهای اروپایی دانش آموزان دبیرستانی آنها را برای بازدید به آشویس می فرستند. در این بازدیدم گروه های نوجوان را می دیدم که از کشورهای دیگر آمده بودند.

آشنایی با تاریخ و تأثیرات فاجعه‌های تاریخی در آموزش و پرورش

یه اردوی دانش آموزی که آشویتز رو ببینن و بعدم با تاریخ آشنا بشن و بدونن که اگه یه شرایطی مهیا بشن. انسان ها چقدر راحت می تونن دست به یه جنایت های بزرگی بزنن. امیدوارم که هر دو این نکاتی که گفتم در منطقه ما هم اتفاق بیفته، طرف مقصر هر فاجعه ای مسئولیتش رو بپذیر و عذرخواهی بعد طرفین تلاش کنند که جلوی تکرار رو بگیرن، کدورتها رو کنار بذارن، دوستی جای خودش رو. احترام جای خودش رو بگیره و در نهایت اینکه آگاهی عمومی بالا باشه تاریخ ما خوب بشناسیم در مدارس راجع به اشتباهات تاریخیمون حرف بزنیم و در موردشون کتاب و فیلم و بدونیم که فاجعه می تونه حتی بین دو ملت و دو کشوری که اشتراکات خیلی زیادی با هم دارن اتفاق بیفته. همین. قبل از خداحافظی بگم که قطعات موسیقی که در این اپیزود استفاده شده قطعات قفقازی و و عمدتا ارمنیایی بودند که با ساز ارمنی دودوک نواخته شدند. ممنون که این قسمت هم با من بودید. تا قسمت بعدی و فیلم مستند بعدی خدا نگهدار. هی موزیک ویدیویی سلام.