اپیزود دوازدهم: نبرد پیش رو با چین
00:00 تا 00:02: نبرد اقتصادی بین چین و آمریکا در پادکست دوکس فیلم های مستند
00:02 تا 00:04: نبرد پیش رو: روایت دید چینی ها از مستند داکس فیلم
00:04 تا 00:08: چرخه تاریخی جزایر مارشال: از اسپانیا به امریکا
00:08 تا 00:10: تاریخ تیراندازی: جزایر چاله های سیاه و بمب های هیدروژنی
00:10 تا 00:13: انفجارهای نووای جزایر مارشال: تاثیرات و عوارض
00:13 تا 00:16: آلودگی رادیواکتیو: معاندانهترین آزمایش انتقامجویانه هیروشیما
00:16 تا 00:20: پایگاه هوایی رونالد ریگان و تاثیرات آزمایشهای هستهای در جزایر بیکینی و مارشال
00:20 تا 00:22: جزایر مارشال: آمریکای استوایی و بدبختی های ادامه دار
00:22 تا 00:25: تاریخ تجارت تریاک بین چین و امریکا
00:25 تا 00:28: تجارت و نهضت انقلابی در چین
00:28 تا 00:32: تغییرات حکومتداری در چین و تحولات اقتصادی
00:32 تا 00:34: حضور نظامی آمریکا در جزیره اوکیناوا
00:34 تا 00:37: پایگاه نظامی اوکیناوا: مجازات ژاپن از این مسئله بی خبری چگونه به گریوهای عمیق و تیره منطقه منجر شد؟
00:37 تا 00:41: کنترل آمریکا از اقیانوس آرام: چشم انداز تجارت جهانی
00:41 تا 00:44: چالش قدرت در منطقه شرقی: رفتار چین و واکنش آمریکا
00:44 تا 00:46: پایگاه نظامی آمریکایی در جزیره جیجو : تهدید برای مسیر حیاتی چین
00:46 تا 00:49: حضور نظامی آمریکا در جهان: تهدید یا استراتژی؟
00:49 تا 00:52: مستند تداعی پذیری انسان نسخه ۲۰۱۵: تهدید ناشی از جنگ اقتصادی
00:52 تا 00:55: تنش های بین آمریکا و چین: یک مستند جذاب
نبرد اقتصادی بین چین و آمریکا در پادکست دوکس فیلم های مستند
(مذکر) (خنده تماشاگران) سلام! من پیمان بشر دوست هستم، یادم علاقه من به فیلم های مستند. و اینجا در پادکست دوکس فیلم های مستند که می بینم رو براتون تعریف می کنم. (مذکر) کشور چین داره با شتاب خیلی زیادی تبدیل میشه به ابرقدرت شماره یک دنیا. تا اینجا تونسته جای خودش رو به عنوان قدرت دوم اقتصادی دنیا محکم کنه. و پیش بینی هم میشه که کمتر از ده سال دیگه آمریکا رو هم پشت سر میذاره. و میشه قدرت اول اقتصادی دنیا، هرچقدم که رقابت این دو کشور بیشتر میشه. تنش بین آمریکا و چین هم بالاتر میره. اونم در حالی که این دو کشور هنوز روابط سیاسی با هم دارند. روابط تجاری سنگینی با هم دارند، اما مدام یه تنش هایی هم بینشون بوجود میاد.
یکی از نشانه های این تنش رو ما هر از چندایی توی مطبوعات و تو رسانه ها می شنویم و می بینیم. موضوع حضور چین در دریای جنوب چین هست. منظورم مسئله ساخت جزایر مصنوعی در همون دریای چین است. مطبوعاتی هم که در بیشتر دنیا نفوذ دارندم. عمدتا دنیا رو از دریچه چشم آمریکا میبینند و این حضور چین در اون دریای چین رو یه حرکت تحریک کننده گزارش میکنن مثلا میگن چین برنامه بلندپروازانه ای داره. حضور تحریکآمیزی داره و از این نوع ادبیاتی که اتفاقا برای ما اشناست. و برای کشور ما هم بکار می برد. در مطبوعات داخل خدا آمریکا هم بعضی از گوینده ها و کارشناسانشون به وضوح حرف از برخورد مقتدرانه با چین میزنن. میگن ما قوی ترین ارتش دنیا رو داریم، پس باید جلوی چین بایستیم.
نبرد پیش رو: روایت دید چینی ها از مستند داکس فیلم
همینطور بر تابل جنگ میکوبن و حضور چین رو هم یه تهدید میدونن. اما مسئله ای که از طرف بیشتر دنیا دیده نمیشه. اینه که از اون طرفم چین احساس میکنه که خودش قربانیه و مورد تهدید واقع شده. در قسمت دوازدهم پادکست داکس فیلم مستند نبرد پیش رو با چین رو روایت می کنم. که سعی میکنه این مناقشه رو از دید چینی ها ببینه. و میخواد بهمون نشون بده که چین هم حق داره که احساس کنه که مورد تهدید قرار گرفته. و از سمت استرالیا تا اقیانوسیه و کره و همینطور تا آسیا میانه با پایگاه های نظامی آمریکایی محاصره شده. همینطور که رشد اقتصادی در اون منطقه ی شرق دور و چین هی بیشتر و بیشتر میشه. حضور نظامی آمریکا در منطقه هم بیشتر و سنگین تر میشه، در واشنگتن به این حضور نظامیشون میگن.
محور آسیا و تبدیل شده به اولویت اول نظامی آمریکا، یعنی حضور آنها در مناطق دیگر. در اروپا، اطراف روسیه یا مثلا خلیج فارس یا جاهای دیگر را به مرور کمتر می کنند و بیشتر در همان آسیا حضور خواهند داشت. سازنده این مستند آقای جان پیلگر استرالیایی هستش و توی این مستند به سه پایگاه نظامی آمریکا در کشورهای اطراف چین میره و اطلاعاتی رو میده که کمتر جایی میشه اونها رو دید و شنید حداقل در مین استریم میدیا یا جریان اصلی رسانه ای مثل بی بی سی ، سی ان و مطبوعاتی از این دست که اصلا سعی می کنن همچین صحبت هایی به گوش مخاطب ها نرسه و این مستند فرصت خوبیه که ببینیم چشم اندازی که چین میبینه چه شکلیه، خب حالا بریم ببینیم سفر آقای پیلگر از کجاش رو میشه. در میانه اقیانوس آرام، یه تعداد مجمع و جزایر وجود دارن که بهشون میگن جزایر ماکرونشیا. این مجموعه جزایر یه جای پرتی بین آسیا و اقیانوسیه و قاره آمریکا قرار گرفته، یعنی واقعا پرتاب. تو این نقشه اون وسطهای اقیانوس آرام، باید کلی زوم کنید تا این جزایر رو ببینید و بعدم تا چند. چندین هزار کیلومتر اون طرفترم خشکی دیگه ای نیست. اینا جزایر آتشفشانی خیلی کوچیکی هستند که فاصلهشون هم نسبت به همدیگه کمه اما نسبت به بقیه دنیا واقعا جایی دور افتاده. اینجا بد نیست راجع به تاریخ چشمانم یه توضیح کوتاهی بدم.
چرخه تاریخی جزایر مارشال: از اسپانیا به امریکا
این جزایر هزاران سال ساکنان بومی و خود را داشته و از راه ماهیگیری ارتزاق می کردند تا اینکه در قرن شانزدهم میلادی دنیایی ها میان و اینجا را کشف می کنند. ببینید چه دریانوردایی بودن این اسپانیایی ها، این جای پرتو اومدن پیدا کردن، البته اونا در اون منطقه حضور داشتند، فیلیپین ها. هم داشتن مثلا جاهای دیگه هم بودن، این جزایر هم دست اسپانیا مونت تا قرن بیستم. اسپانیا توی قاره آمریکا هم کلی مستمر داشته و اونجا با آمریکا بر سر کوبا با همدیگه سرشار. جنگ می کنن و در جنگ با آمریکا اسپانیا شکست میخوره بعد از اون بوده که آمریکا خیلی از این جزایر اسپانیا. اسپانیایی ها رو مال خودش میکنه، آمریکایی ها فیلیپین رو میگیرن، پورتوریکو رو میگیرن، بخش هایی از همین جزایر رو هم میگیرن، مثل گوام و از اون موقع بوده که گوامو و پورتوریکو با اینکه از سرزمین آمریکا خیلی دور هستند اینا شدن خاک آمریکا آمریکا بزرگترین جزایر همین ماکرونشیا رو خودش از اسپانیا میگیره بعدم اسپانیا رو مجبور میکنن که جزایر دیگه رو به آلمان بفروشن. پس بقیه جزایر افتاد دست آلمان، اما بعد از جنگ جهانی اول که آلمان ها شکست میخورن اونجا. این جزایر از آلمان گرفته میشه و بیشترش میفته دست ژاپن. تا اینکه دوباره در جنگ جهانی دوم این بار ژاپن شکست میخوره، این جزایر از کنترل ژاپن هم در میاد و میرن زیر نظر.
سازمان ملل و تحت قیممیت برنده اصلی جنگ جهانی دوم یعنی ایالات متحده آمریکا. پس چی شد؟ مردم این جزایر داشتند زندگی شونو میکردند تا اینکه سر کله خارجی ها پیدا شد، بعد هم گناه. در بلخ آهنگری به ششتر زدن گردن مسکری توی یه قاره های دیگه ای اینا با همدیگه با خودشون جنگشون میشه. و بعد، مردم این جزایر باید تاوانشو میدادن، میرفتن زیر بیرق یه کشور دیگه ای. الان، اینا حکومت های خود مختاری رو دارن برای خودشون، اما آمریکاست که هنوز دست بالا رو داره تو این جزایر و یه جورایی. هنوز قایم این چندتا کشور کوچیک مونده و بهونه ای شده برای حضورش در اون منطقه. (مذکر) (مذکر) موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی توی این مستند، ما در مورد یکی از اون مجمع جزایر حرف میزنیم، کشور جمهوری جزایر مارشال. شامل بیش از هزار جزیره و تپه مرجانی کوچیکه و جمعیتشم کل و مجموع این شصت هزار نفره. اینقدر هم این جزایر زیبا هستند که شما ببینید میگید اینجا بهشت برینه، خوش آب و هوا، صخره های مرجانی.
تاریخ تیراندازی: جزایر چاله های سیاه و بمب های هیدروژنی
آب های لاجوردی شفاف، ساحل شنی، پر از درختان نارگیل، اما، اگر از بالا مثلا از داخل هواپیما نگاه کنید به این جزایر. یه دفعه میبینید که این تالاب زیبا، یک دفعه یه جاهایش شبیه به یک سیاه چاله، یه حفره های بزرگی در داخل آب است. این است که در واقع تمام اون بافت مرجانی و صخره ای میبینی به حدود چند کیلومتر کلا از بین رفته. دلیلش چیه؟ اگه بگم حتماً تعجب میکنید. اینها اثر بزرگترین انفجارهای ساخت بشر هستند. نتیجه انفجار بمب های هیدروژنی هستند. بمب هایی که به اسم بمب های براو معروف شدم. حالا چطور شده که همچین بهشتی به این روز درآمده که بمب هیدروژنی اونجا ترکنده؟ گفتیم سابقه رو که مردم اون منطقه داشتن زندگی آروم و خودشونو میکردن، درسته که از تمدن دور بودن، اما وفر و نعمت بود. و میگو و میوه های مختلف و زندگیشون رو داشتند تا اینکه در سال هزار و نهصد و چهل و شش درست بعد از جنگ جهانی دوم همه اینا تغییر کرد.
وقتی که آمریکا اختیار این جزایر رو به دست گرفت، یه کابوس تلخ. برای مردم این جزایر شروع شد. و جزیره تبدیل شد به یک آزمایشگاه برای بمب های اتمی و هیدروژنی، و مردم این جزایر هم تبدیل شدن به موش های یک آزمایشگاهی برای ارتش آمریکا، اسم یکی از جزایر اونجا هست، جزیره بیکینی. در همان سال ۱۹۴۶، افسران ارتش آمریکا مردم جزیره بیکینی را جمع کردند. و یه شاه هم داشتن به اسم جودا، کنگ جودا، شاه اون جزیره بود، بعد ارتش به کمک یه ترجمه بهشون اطلاع دادند که ما قصد داریم که یه آزمایشاتی رو برای نجات بشریت انجام بدیم. و اول از همه هم قراره که این کار بزرگ رو که نفش برای همه جهان میرسه در جزیره شما انجام بدیم. یه جورایی هم اینا رو میگفتن که انگار آره شانستون زده و همچین افتخاری نصیبتون شده. اما خودشون میدونستن که دارن این آدما رو فریب میدن. اینو همین جا باید بگم که اون موقع روس ها هم داشتن شبیه همین کارها رو در جاهای دیگه ای میکردن، جنگ سرد بود دیگه.
انفجارهای نووای جزایر مارشال: تاثیرات و عوارض
مسابقه ای بود بین این دو طرف که بمباشونو به رخ همدیگه بکشن. آمریکا هم گفته بود کجا می تونه اینکارو بکنه جزایر مارشال یه جای دور از بقیه دنیا که هر کاری کنی خبر دار نمیشه، اختیار اونجا هم که تقریبا دست خودش بود. مردم جزیره بیکینو رو ارتش های آمریکا سوار ناو هاشون کردند و منتقل کردند به یه جزیره دیگه ای و گفت: شما اینجا موقت باشید، آزمایشات که تموم شد، شما رو به جزیرتون برمیگردونیم. بعد شروع کردند آماده سازی برای آزمایش، هشتاد و هفت کشتی بزرگ را هم آوردند، در اطراف جزیر و وزیر بیکینی در نقاط مختلف قرار دادند. کشتی های بزرگ بودن اما کسی توش نبود هدفشون این بود که ببینن که وقتی که مثلا بمب اتمی رو در آب منفجر میکنن. تاثیرش روی کشتی ها چیه، تاثیرش روی جزیره چی میتونه باشه؟ یه تعداد زیادی گوسفند و حیوانات دیگه هم مثل کشتی نوح با کشتی آوردند، گذاشتن توی اون کشتی هایی که توی آب بود و میخواستن ببینن که اینا چطور میمیرن، چطور پوستشون میسوزه، مطالعه کنن مثلا و حالا که ما این ماده شیمیایی رو بدنشون. ما زدیم چقدر میسوزه کارای این تیپی؟ و شوخی شوخی بمب منفجر کردن، بمب اتمی شبیه همونایی که هیروشیما رو باهاش با خاک یکسان کرده بودن، تو این جابه جزایر زیبا و نزدیک مردمش منفجر کردن. ساعت شش و چهل و پنج دقیقه روز بیست و چهار جولای، مردم جزایر اطراف با صدای یک انفجار محرمانه وحشت از خواب بیدار شدند و اومدند بیرون و دیدند آسمون چه خبره؟ این ابر قارچ شکل عظیمی که میرفت به سمت آسمان و دیدند. و شروع کردن به جیغ کشیدن، فکر میکردند که آخر دنیا شده.
و بعدم تا کیلومتره اون طرفترش خاکستر انفجار روی زمین همینطور می ریخت. عین برف، چند سانتی متر نشست روی همه ستوه و همه جا را سفید پوش کرد. بچه ها هم که توی همه این جزایر اطراف بودن ترسیده بودن، اما بعد که این گرده های سفید و دیدند همین چیزی داره میریزه، اینا رو. تو میزدن به سر و صورتشون، فکر کردن چیزی برات جالبی پیدا کردن. اما نمیدونستن اینها آلوده به مواد رادیواکتیو و از چند روز بعدش موهاشون شروع کرد به ریختن و عوارض رادیواکتیو خیلی زود روی بدن آدما ظاهر شد. انفجار اثرش بیشتر از چیزی بود که ارتش آمریکا محاسبه کرده بود، به خاطر همین آسیب که به مردم وارد شده بود، بیشتر از چیزی بود که تصورش رو میکردند. حالا تصاویر این انفجار که بین دهها کشتی بزرگ اتفاق افتاد و دودش تمام آسمونو گرفت رو هم در اینستاگرام و پادکست داکس. اما نکته تاسف بار ماجرا اینه که اون انفجار تازه نقطه شروع یک رشته انفجارات دیگه. از سال 1946 تا سال 1958 یعنی ظرف مدت دوازده سال ارتش آمریکا بیست و سه آزمایش هسته ای و هیدروژنی را در جزایر مارشال و بیخی کوچه مردم اون جا انجام داد.
آلودگی رادیواکتیو: معاندانهترین آزمایش انتقامجویانه هیروشیما
بیست و سه بمب معادل بمب هیروشیما موزیک ویدیویی از این طریق از این طریق به شما اطلاع داده شده است که از این طریق به شما اطلاع داده شده است. موزیک ویدیویی این انفجارایی که گفتیم باعث شد که جزیره بیکینی تبدیل بشه به آلوده ترین نقطه جهان به مواد. رادیواکتیو و در نتیجه ام آب و تمام منابع غذایی جزیره مسموم بشه یعنی درختاش، گیاهاش. ماهیاش، همه ی جان داراش و همه ی اشیای اونجا آلوده شد. مردمی هم که به طور موقت در یه جزیره دیگه اسکن داده شده بودن هم اونجا دچار سوءتغذیه شده بودن چون غذای کافی هیچکی بهشون نمیرسید و مدت بیست و دو سال در کمپ های موقت زندگی کردند تا اینکه در سال ۱۹۶۸ یعنی ده سال بود که دیگه آزمایشی انجام نمیشد. اون موقع به مردم گفتن که شما الان میتونید به جزیرتون برگردید. بعد جزایر رو ما پاکسازی کردیم براتون، اما اینطور نبود و خوب پاکسازی نشده بود و به مرور مردمی که برگشته بود. بودن مبتلا به سرطان شدن و جونشون رو از دست دادن. در این مستند با چند حقوق دان و حتی با بازماندههای سربازای آمریکایی اون دوره هم مصاحبه میشه و اونا میگن که ارتش آمریکا همه این ها را می دانست و می خواست که از آدم ها به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده کند و بر روی درمان انسان ها.
آلوده به رادیواکتیو مطالعه کنه. برخی از مردم جزیره که به سرطان مبتلا شده بودند را هم ارتش آمریکا به خود آمریکا منتقل کرد که روی درمان آنها کار کنند. یه ویدیوی واقعا تبلیغاتی و پروپاگندایی هم هستش که آمریکایی ها از همین مسئله که نشون می داد و گوینده می گفت که بله ما این چند نفر وحشی ساکن جزیره بیکینی رو آوردیم. با آمریکا قشنگ از واژه وحشی استفاده می کنند. لباس خوب پوشوندیم بهشون، آسمان خراش های شیکاگو رو دارن میبینن. بعد بردیمشون به بیمارستان، اونجا تست شدن، بعد از تست یه سیب بهشون دادیم، واقعاً با یه منت و توهین. این این ویدیو درست شده. اما اون روزی که ساکنان بیکینی رو بعد از بیست و دو سال داشتند به جزیره شون برمیگردوندند، مردم توی ناو آمریکا آنها نشسته بودند، ازشون فیلم می گرفتند، ارتش آمریکا، یه خونواده سه نفری بودند، یه آقا و یه خانم و یه پسر. دوازده ساله خیلی هم خوشحال و امیدوار بودن توی فیلم که داریم به خونه همون برمی گردیم.
پایگاه هوایی رونالد ریگان و تاثیرات آزمایشهای هستهای در جزایر بیکینی و مارشال
آقا که همون اول مبتلا شد به سرطان و جز همون گروه به قول اون فیلم وحشیایی بود که برای آزمایش با آمریکا رفت و آخرشم از دنیا رفت. پسرشون هم در هجده سالگی سرطان گرفت و از دنیا رفت. در این مستند با اون خانومه بازمانده اون خونواده صحبت می کنن و اون خانوم از دردش میگه و از این میگه که من نمیبخشم اینا رو، ما داشتیم زندگیمونو میکردیم، اینا اومدن کشور ما رو گرفتن و ما رو کردن موش آزمایشگاهی خودشون. همون خانمم مدت کوتاهی بعد از اون مصاحبه به خاطر سرطان از بین میره. تاثیرات مخرب اون بمب ها هنوزم قربانی میگیره و هنوز نوزادهای زیادی هستن که با معلولیت در این جزیره بدون. به خاطر آلودگی بالای جزیره بیکینی خیلی از مردمشون مجبور شدن رفتن در جزایر دیگه در حاشیه شهر و با یه امکانات حداقل زندگی میکنن بدون برق، بدون آب بهداشتی و با یک فقر. بسیار اقتصادی. اما همون موقع که اولین بمب منفجر شد، خبری هم در رسانه های غربی در موردش منتشر کردند. و مردم غرب یه چیزایی راجع به بمب براوو و جزیره بیکینی شنیدن.
همون سال یه طراح فرانسوی که داشت لباس شنا زنونه جدیدی رو طراحی میکرد اسم اون لباس شنا رو. از روی اسم این جزیره گذاشت بیکینی، و میدونیم که این اسمم روی لباسشناهی زنونه ماند. بعدشم در مطبوعات انقدر تبلیغ شد که بیکینی شد سمبل سلامت و شادابی زنان غربی. حالا وضعیت در خود جزیره چطور بود، بیشتر زنان جزیره بیکینی مبتلا شدن به سرطان تیروئید؟ اما تمام این دردی که تعریف کردیم مربوط می شود به آزمایشاتی که دهه ها قبل انجام شده و هدفشون این هم بوده که در رقابت هسته ای با روسیه کم نیارند اما این تازه تمام ماجرا راجع به جزایر در مارشال نیست. در دهه ۱۹۹۰، آمریکا در یک جزیره دیگر از همان جزایر مارشال، یک پایگاه هوایی را تاسیس کرد. تاسیس کرده به اسم پایگاه رونالد ریگان هدفشون اینه که چین رو در تیرانداز موشکهای خودشون داشته باشن از اونجا، باز دوباره مردم جزایر مارشا تبدیل شدن موش آزمایشگاهی تجهیزات نظامی آمریکا اینجوری که یه موشکهایی از یه پایگاه هوایی دیگه ای در خاک آمریکا، در ایالت کالیفرنیا بلند میشه؟ پنج هزار کیلومتر مسیر رو طی میکنه و بعد باید بیاد به نقطه ای تعریف شده در یکی از جزایر مارشال تصادف کنه. این تمرین ها رو میکنن که دقت موشک رو ببرن بالا و البته یه زنگ خطری هم هست برای چین که میگه من. از کالیفرنیا دارم با این دقت این جزایر رو میزنم، خیلی هم راحت میتونم تو رو بزنم. اما غیر از این تصور کنید که اون جزایر خیلی هم به هم نزدیک هستند.
جزایر مارشال: آمریکای استوایی و بدبختی های ادامه دار
و مردم یه دفعه یه وقتایی میبینن که یه موشک زوزه کشان داره بهشون نزدیک میشه. مردم جزایر مارشال واقعا دیگه کلکسیون همه ی بدبختی ها رو دارن وضعیت بهداشت افتضاح. برق ندارند، فقر مالی، آلوده به رادیواکتیو، تازه غذا شونم به خاطر آلودگی جزیره، باید همه رو از خارج به صورت کنسرو شده وارد بکنن. یعنی اون بهشت استوایی که یه روزی پر بود از ماهی و میگو و نارگیل و میوه های مختلف نمیتونن از اون آب بخورن و فقط کنسرو میخورن چون همه اونا آلوده شده. و برای همینم بیشترین آمار دیابت در دنیا رو مردم این جزیره دارند. حالا اینا این همه گرفتاری دارن، یه کمی اونطرف تر؟ ارتش آمریکا یکی از جزایر را پاکسازی کرده و اختصاص داده به محل زندگی نظامیان آمریکایی و خونواده اون جزیره رو تبدیل کردن به یه آمریکای کوچیک، یه آمریکای استوایی زیبا. بهترین امکانات و غذا ها براشون میاد و صبح به صبح هم همین آدمایی که به خاطر کارای ارتش آمریکا در حاشیه چیزای جزیره در فقر دارن زندگی میکنن. با قایق میرن به اون جزیره، زمینای گلف نظامیای آمریکایی رو آب میدن. توی تفریحگاه های آمریکایی ها کار میکنن و کارایی از این دست.
و آخر روزم خسته سوار بر قایق دوباره به ذاقههاشون در جزیره خودشون برمیگردن. مردم جزیره ای که تا چند دهه پیش در آرامش و در وفور نعمت داشتند زندگی خودشونو میکردند به این روز افتادند. یه چیز دیگه هم بگم، قصه های کارتون باب اسفنجی. توی آب های جزیره بیکینی اتفاق می افته، همین جزیره بیکینی از جزایر مارشال، یعنی با همه بدبختی ها. که مردم اونجا دارن اما باز از بیرون سمبل یه جای شاد و بامزه معرفی میشه. هر یه دونه موشکی که به طور آزمایشی از طرف آمریکا به جزایر مارشال شلیک میشه، صد میلیون دلار. ارزش داره، آمریکا خیلی راحت میتونه بجای پنج تا فقط پنج تا از اون موشک ها پنجصد میلیون دلار خرج کنه و. زندگی این آدمای رنج کشیده رو کمی بهتر کنه، اما تا به حال حاضر نشده این کارو بکنه. مردم جزایر مارشال میگن که ما این پایگاه رو نمیخوایم، بودنش برای ما چه سودی داره؟ این پایگاه فقط اینجاست که آمریکایی ها هی تمرین کنن که اگه یه روزی خواستن چینو بزنن بهتر و دقیقتر بزنن.
تاریخ تجارت تریاک بین چین و امریکا
ما دوست داریم که کشورمون رو برگردونیم و مال خودمان بکنیم. موزیک ویدیویی (مذکر) (خنده) در قرن نوزدهم میلادی، چین برای طبقه اشراف آمریکایی حکم یک معدن طلا را داشت. می توانستند آنجا تجارت تریاک بکنند و پول هنگفتی را به جیب بزنند، مثلا پدر بزرگ فرانکلین. روزولت از رئیس جمهور آمریکا هم در همین تجارت بوده و هنوزم خانواده های صاحب نفوذی در آمریکا هستند که یک مورخ توی این مستند میگه که خیلی از شهرهای صنعتی دانشگاهی و دانشگاهی توی ساحل شرقی آمریکا با پول تجارت تریاک ساخته شده اند، شهرهایی مثل پرینستون، هاروارد ولی کسی الان اجازه نداره راجع به این حرف بزنه و الان اگه شما به موزه های مربوط به تجارت بین المللی آمریکا و چین برید، می بینید که راجع به چای و ابریشم صحبت میشه ولی در مورد تیاک چیزی نیست. نمیگن، در حالی که تجارت بسیار بزرگ و سودآوری برای آمریکایی ها بوده. حالا این تجارت تریاک و بعدا میگیم جنگ تریاک چی بوده؟ توی مستند خیلی واردش نشدن، اما من اینجا یه توضیح کوچیکی میدم چون خیلی شنیدنیه. داستان مال زمانیه که بریتانیا هند رو گرفته بود و استعمارش میکرد. و با پولش با کشورهای دیگه داد و ستات میکرد، مثلا از چین چای میخریدن، میفرستادن به بریتانیا. یا ابریشم می خریدند، می فرستند بریتانیا کشور خودشون، مردم بریتانیا هم خیلی علاقه نشون دادن به این محصولات.
به چای که از چین میومد و بریتانیا دید که داره پول خیلی زیادی رو به تاجرای چینی میده. و عوضشم چیزی نداشتند که خودشون به چینی ها بفروشن، در واقع موازنه مالیشون منفی بود و به نفع چینی ها بود. و اومدن یه نقشه پلیدی کشیدن. در هند، تریاک کاشتن. و بردن تریاک رو به چینی ها فروختن و در عوضش چای و ابریشم خریدن، با این کارشون نه تنها اونا طراز تجاری خودشونو درست کردن. بلکه پول هنگوفتی به جیب زدند، اما یه ملت بزرگ و پر جمعیت و آلوده به تریاک کردن. سالها بعد که چینی ها دیدند کشورشون داره از هم میپشه، اومدن اعتراض کردن و انبارای تریاک انگلیسی. یا رو آتش زدند، اما انگلیسی ها میرن از آمریکایی ها و فرانسوی ها کمک میگیرن و به چین حمله نظامی میکنن. و خیلی زودم بخش هایی از خاک چین رو هم اشغال میکنن.
تجارت و نهضت انقلابی در چین
حکومت اون موقع چین هم نهایتا مجبور میشه که کوتاه بیاد. و همونجا بود که انگلیسی ها کلی هم امتیاز میگیرن از چین و اونجا بود که هنگ کنگ رو مستمر خودشون می کنن و از چنگ چین درش میارن. این داستان کلی تجارت تریاک بود که خیلی جالبه و حالا نمیخوایم خیلی واردش بشیم اما در اینترنت منابع خیلی زیادی به فارسی هم وجود دارد اگر علاقه مند هستید. اما بحث اصلی این است که در اون گیر و دار، ارتش آمریکا هم در جنگ تیاک و در جریان اشغال چین حضور داشته و بعد هم تاجر آمریکایی هم منافع زیادی را از فروش دریاک در چین داشتند. اون پول رو با خودشون به آمريکا بردند اما غربی هایی که به چین حمله نظامی کرده بودند و مونده بودند در چین، یه نگاه از بالا به پایینی به مردم. بعدم تجارت کثیف رو داشتند انجام میدادند و غیر از اونم مبلغین مذهبی شون آورده بودن، فرستاده بودن در چین که مردم چین رو مسیحی کنن. اینا باعث شده بود که خیلی از مردم چین بدشون بیاد از خارجی ها و دنبال این بودن که اینا رو از چین بیرون بکنن. برای همین دست به یه شورش زدن به اسم شورش مشتنها که اون رو هم خارجی ها خیلی شدید و خشن. خلاصه دردسرتون ندم، این موضوع به همین ترتیب بود تا اینکه در سال هزار و نهصد و صد مردم چین به رهبری ماو دست به انقلاب می زنند و خارجی ها رو از چین میدونستی که .
همیشه بهترین مارک هایی داره؟ دفترکردن برای همه؟ ورزش آوتفیتز. چک چک: در ، شما مارک های بزرگ را به قیمت باورنکردنی پیدا می کنید. در فروشگاه آنلاین ، شما می توانید در اطراف ساعت بهترین ها را بسازید. همیشه بهترین معامله در فروشگاه و آنلاین. بیرون میکنن، بعد از اونم آمریکا از چین کینه میگیره و این بدبینی بچوره. همینطور ادامه پیدا کرد. جالب اینه که یک مبرخی تو این مستند میگه که خود ماو چندین بار دنبال این بوده که که با رییس جمهور آمریکا مذاکره کنه و چند بار پیام فرستاده اما هیچ پاسخی دریافت نکرده اون طرف در وزارت خارجه آمریکا، هر کسی اگه میگفت با چین بریم مذاکره کنیم، بهش میگفتن خاین و اخراجش میکردن. اما در سال هزار و نهصد و هفتاد و نه و بعد از مرگ ماو، مدل هزار و سهصد و پنجاه و هشت شمسی، سیاست های چینم آروم آروم شروع کرد به تغییر. در آن زمان بیشتر جمعیت چین زیر خط فقر بودند، و رهبران سوسیالیست چین گفتند که درست است که سوسیالیست دنبال برابریه اما سوسیالیسم به معنی این نیست که همه فقیر باشند.
تغییرات حکومتداری در چین و تحولات اقتصادی
و بعد از اون اومدن یه تغییراتی در نحوه حکومتداری خودشون دادن. تبعات این تغییرات در چین، بازگشت نظام سرمایه داری بود، مُنتهای این بار تحت کنترل و نظارت خود یعنی یک نسخه جدید از سرمایه داری و نتیجه هم این شد که بیشتر مردم از خط فقر در اومدن بیرون و الان چه این جایگاه دوم اقتصادی دنیا را دارد. خونه مائو رهبر فقید انقلاب چین الان تبدیل شده به یه موزه و جالبه که ساختمان موزه مائو توسط ساختمان های بلندی که پر از برند های غربی و کالاهای سرمایه داری الان محاصره شده. اریک لی یه کارآفرین موفق چینی هست که توی آمریکا درس خونده و آدم موفقیه توی چین، اون میگه که بله. مشکلات زیادی در چین هست اما حزب حاکم تونسته ثابت کنه که توانایی حل مشکلات رو هم داره میگه که، من یه جوکی ساختم، شما در آمریکا میتونید اعصاب سیاسی رو تغییر بدید، ولی نمیتونید سیاست رو تغییر دهید. در چین اما، شما نمی توانید حزب و تغییر بدید، اما می توانید سیاست ها را تغییر بدید. منظورش اینه که در آمریکا مثلا میتونید با رای دادنتون ترکیب آدمایی که توی کنگره هستن یا در قدرت هستن تغییر بدید. ولی سیاست های کشور تقریبا ثابت میمونه، نگاه کنید مثلا قوانین اسلحه یا نگاهشون به اسرائیل. یا خیلی چیزای دیگه خیلی سخت تغییر میکنن این سیاست ها، در چین اما میگه شما نمیتونید حزب و تغییر بدید.
اما میتونید سیاست ها رو تغییر بدید، درسته که آدما هم اونا هستن، اما اونا اسیر یه سیاست خاص یا یه ای. ایدئولوژی خاص نمی مونن و خیلی چابک سیاست که براشون بهتره رو در پیش میگیرن. این حرفیه که آقای اریکلی چینی میزنه و میگه که تفاوت چین و آمریکا به نظر من اینه برای همین میگه که سیاست های حزب کمونیست چین از زمین تا آسمان تغییر کرده. میگه ما در چین نظام سرمایه داری نداریم. ما سیستم اقتصاد بازار داریم. در چین هیچوقت این اتفاق نمیافته که یه گروه از میلیاردرا بتونن روی سیاستمداران تاثیر بذارن یعنی از این نظر میگه شبیه با آمریکا ما نیستیم میگه سیستم چین یکم پیچیده است و شاید شما بی بی سی یا سی ان ن رو ببینید یا اکنومیست رو بخونید فکر کنید که چین رو فهمیدید. ولی با خواندن اینا غیرممکنه که چین رو درست بفهمید و خوب ارزیابی کنید و ایشون میگه که. در مقایسه با وزنی که چین داره، اهداف چین خیلی فروترانه است اتفاقا و چین هیچوقت دنبال این نیست که دنیا حتی قصد نداره که آسیا و اقیانوسیه هم بخواد اداره کنه و فقط چین قصد داره که جلوی آمریکا رو مانع سلطه آمریکا توی آسیا و اقیانوسیه بشه و فکر میکنه که حقش رو داره که مقابل آمریکا هم وایسته (مذکر) (مذکر) موزیک ویدیویی خب تا اینجا از جزایر مارشال رفتیم به چین و حرف چند نفر از صاحب نظرهای چینی و آمریکا. آمریکایی رو شنیدیم.
حضور نظامی آمریکا در جزیره اوکیناوا
حالا از چین میریم به ژاپن در جزیره اوکیناوا. جایی که نیروی دریایی ارتش آمریکا با سی و دو سایت نظامی جزیره را اشغال کرده و این جزیره هم از اصلی ترین اماکن نظامی بوده که آمریکا از اونجا به کره، ویتنام، کمبوژ، افغانستان. به عراق حمله کرده، آسمان این جزیره پر از هواپیما و هلیکوپتر. این سنگینی حضور ارتش یک کشور خارجی رو می توانید توی بیشتر نقاط این جزیره حس کنید. فینسا و حصارهای مختلف، تابلوهای اخطار که وارد نشوید، منطقه نظامی است و غیره. جزیره اوکیناوا یکی از خطوط مقدم آمریکا در مقابل چین است، چون خیلی هم نزدیک به چین است. شهرهای مهم چین در شعاع هزار کیلومتری یا نهایتاً دو هزار کیلومتری این پایگاه هستند یعنی کاملاً در پیرس موشکهای آمریکا هستند. من خودم همیشه فکر میکردم که دولت آمریکا با دولت ژاپن نشستن و با هم به توافق رسیدند گفتند که ما بخش بعضی از زمین این جزیره رو به آمریکا میدیم که پایگاهشون اونجا بسازن. اما سخت در اشتباه بودم، اونجا واقعا به معنی واقعی کلمه توسط آمریکا اشغال شده.
یعنی در سال ۱۹۴۵ وقتی که آمریکایی ها ژاپن را در جنگ جهانی دوم شکست دادند، همان موقع به این جزیره هم حمله کردند و یک چهارم جمعیت جزیره در حمله آمریکایی ها کشته شدند. و همون ژنرال مک آرتور معروف که در مورد آینده ژاپن و امپراتورش تصمیم گرفت، اونم به اوکیناوا اومده بود. و اصلا تا بیست و هفت سال این جزیره جز ژاپن نبود و زیر نظر آمریکا اداره می شد. اشغال نظام. تا این حد، یعنی آمریکا حس میکرد که زمین خودشه و هر کاری که دلش میخواد میتونه بکنه. در سال هزار و نهصد و پنج، ده سال بود که جنگ تموم شده بود، یه دفعه اینا سربازاشون ریختن توی مزرعه مردم. خونه های مردم خرابشون کردن، آتیششون زدن و پایگاهاشون رو بزرگتر کردن. دیگه از سال هزار و نهصد و هفتاد و دو مالکیت جزیره برگشته به ژاپن و ارتش های آمریکایی دیگه از این کارها نمیتونن. اما هنوز حضور دارن اونجاها به خاطر همینم ترس و نفرت از جنگ و حضور نظامی بیگانه در میان مردم اون جزیره هنوزم هست.
پایگاه نظامی اوکیناوا: مجازات ژاپن از این مسئله بی خبری چگونه به گریوهای عمیق و تیره منطقه منجر شد؟
و گروه هایی از کنشگرای اجتماعی هستن که هر روز میرن مقابل اون پایگاه ها تجمع میکنن، اعتراض میکنن. و موفق هم شده اند که جلوی ساخت پایگاه های بیشتر رو بگیرند و به طور جدی دنبال این هستند که اینا را از از ژاپن بیرون کنن و از ژاپن بالاخره ارتش خودش رو داشته باشه. در یه صحنه ای از این فیلم هم هست که وقتی که تیم ساخت مستند در مقابل پایگاه و در کنار همون کنشگرا بودند. و یکی از پیروزیاشونو داشتند جشن می گرفتند، هلیکوپترای عظیم و جسد آمریکایی به قصد ترساندن این آدما در ارتفاع پایین پرواز میکردند هی میمدن سمت اینا چون صداشون و بادی که درست میکنن مثل رغو و وحشت می تونه بشه اما تهدید این هلیکوپترها یه مسئله همیشگی هست در جزیره اوکیناوا خیلی اوقات معلمان تو این مدرسه مجبورن دست رو متوقف کنن به خاطر سر و صدا و ترسی که اصلا به بچه ها وارد میشه. یه یادآوری کنم اینجا اینکه برخلاف جزایر مارشال که یه کشور توسعه نیافته با جمعیت کمه اینجا در جو. ژاپن خودش دیگه یه کشور پیشرفته است و مردم توی اون جزیره کلی کسب و کار دارن تراکم جمعیت بالاست یه نفر اونجا زندگی میکنن تو همون جزیره و اون وسطم چندین پایگاه نظامی هست یه بار هم یه هواپیما یه آمریکایی در جزیره سقوط کرده و روی یه مدرسه ابتدایی افتاده. البته قبلش خود خلبان به صورت اتوماتیک با چتر از هواپیما بیرون انداخته شده و نجات پیدا کرده اما. یه تعداد زیادی بچه کوچکی تو آتیش سوختن و یا بعد از آتش سوزی و تحمل سالها درد از دنیا رفتن. غیر از اونم چهل و چهار سانحه هوایی دیگه هم تو جزیره اتفاق افتاده که به خیر گذشته و تلفات چندانی نداشته.
موضوعی دیگه ای که باعث رنجش مردم اون منطقه هست و البته هرجایی دیگه ای از آسیا که آمریکایی ها پایگاه نظامی دارن مسئله نوع ارتباط سربازای آمریکایی با زنان اونجاست. و تعداد مزاحمتها و حتی تجاوز به زنان و دختران و منطقه هم بالاست و مردمم مدام به این مسئله. در زمان ساخت این مستند هم یکی از پیمانکاران ارتش آمریکا به یک دختر جوان تجاوز کرده بود و به قتل رسوند. اما یکی از اتفاقای مخوفی که در این پایگاه افتاده این بود که در زمان جنگ سرد، ارتش آمریکا به صورت. مخفیانه سلاح های اتمی رو در همین پایگاه اوکیناوا انبار کرده بود. بیشترم هدفشون مقابل با چین بوده و اون موقع دولت و مردم ژاپن هم از این مسئله اطلاعی نداشتند. در همان سالها یک بار سلاح اتمی تقریباً در حالت شلیک به سمت چین قرار گرفته که پرسنل پایگاه اتفاقی به دست آورد. دستوری که گرفته بودن شک می کنن و در لحظات آخر قبل از شلیک متوجه میشن که دستور اشتباه بوده. نتیجه ی شلیکون می گیرد.
کنترل آمریکا از اقیانوس آرام: چشم انداز تجارت جهانی
اون افسر که همون موقع اونجا بود الان دیگه پیرمردیه برای خودش اون میگه که ما بعد از اون قضیه به هم نگاه میکردیم میگفتیم. که به همین راحتی ممکن بود که بزنیم تمام دنیا رو خراب کنیم. موزیک ویدیویی موسيقي موسيقي موسيقي خب همونطور که در ابتدای این اپیزود گفتم، این فیلم مستند بیشتر چشم اندازی که کشور چین. می بیند رو، داره پوشش میده، اما برای اینکه ماجرا رو یه کمی بهتر از نگاه هر دو طرف درگیر ببین از آرمین منتظری پرسیدم که ریشه های مناقشه آمریکا و چین در اقیانوس آرام مام رو برامون توضیح بده، پاسخشون رو بشنوید. آرمین منتظری، روزنامه نگار حوزه سیاست خارجی و مترجم کتاب است. در خصوص آمریکا ببین، خواه ناخواه، آمریکا در حال حاضر قدرتمندترین کشور جهان است. باید دید که آمریکا این قدرت رو از کجا به دست آورده، یعنی آمریکا چطوری شده، آمریکا؟ اگر به تاریخ مراجعه بکنیم، کشورهای که امپراتوری داشتند در واقع بر جهان سلطنت کردند. همشون یه ویژگی مشترک داشتن، و اون ویژگی مشترکشون این بود که نیروی دریایی قدرتمندی داشتن. در واقع این نیروی دریایی قوی و کنترلش بر آبراه ها باعث می شد که هم تجارت راحتتر انجام بشه.
و همین که قدرت بیشتری داشته باشن تا با مهاجم برخورد بکنن. این کنترل اون موقع بیشتر توی اقیانوس اطلس بود یعنی هم امپراتوری بریتانیا و هم امپراتوری اسپانیا. کنترلشون روی اقیانوس اطلس خیلی زیاد بود. اما بعد از جنگ جهانی اول و خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم اقیانوس آرام اهمیت ویژه پیدا کرد، چرا؟ چون آمریکا برای شرکت در این دو تا جنگ باید از اقیانوس آرام میگذشت و خودشو تو میرسون به صحنه نبرد، بنابراین آرام آرام کنترل اقیانوس آرامو به دست گرفت. بعدشم اوایل دهه هشتاد میلادی، دنیا از اقیانوس اطلس شیفت کرد به سمت اقیانوس آرام. تجارت هایی که از طریق آبراه های اقیانوس آرام انجام می شد برای اولین بار بیشتر از مبادله ای شد که از اقیانوس و از آن غذا می خورم. هر کشوری که بر اقیانوس آرام کنترل داشت می تونست آقایی کنه به دنیا. چرا؟ چون اقیانوس آرام. قلب تجارت جهان بود و در حال حاضر کنترل این اقیانوس دست آمریکاست.
چالش قدرت در منطقه شرقی: رفتار چین و واکنش آمریکا
حالا، چرا امری کاجول چین ایستاده؟ چون چین داره این قدرتو به چالش میکشه، برای همینه که آمریکا واکنش نشون میده. حالا شاید یه کسی این وسط پاشه بپرسه که چرا اصلا چین داره جلوی آمریکا و نمیشه، اقتصاد خوبی داره، قدرتش هم زیاد. خب سرشو بندازه پایین زندگیشو بکنه برای مردمش رفاه ایجاد کنه، اصلا چرا با آمریکا سرشار میشه؟ خب، اگه شما یه نگاهی به چین بندازید روی نقشه، میبینید که چین تقریبا یه جزیرهست. منظورم از جزیره به لحاظ جغرافیاییه، یعنی جایی واقع شده که همه طرفش بسته است. نکته مهم اینجاست که چین تو شرق و جنوب شرقش میرسد به اقیانوس آرام که بحث ما دقیقا اینجاست. در حال اتفاق می افتد یه نکته دیگه، وقتی که به تدریج قدرت یه کشوری زیاد میشه اون کشور به صورت اتوماتیک وار نیاز به توسعه و گسترش داره. نمیتونه محدود بمونه، از طرف دیگه برای اینکه بتونه برای خودش امنیت ایجاد کنه نیاز به یه فضای هائل داره. بافرزون برای کشور خیلی خیلی مهمه و بسته به جغرافیه هر کشوری فرق میکنه، در واقع همون دیواریه که هر کسی دور. خونه اش میکشه تا امنیت داشته باشه.
در واقع این دیوار اجازه نمیده که هر کسی سرش رو بندازه پایین بیاد وارد خونه بشه. حداقل یه دیواری جلوی خونه هست. چین در منطقه شرق و جنوب شرقی خودش یه تحرکاتی انجام میده که باعث میشه که آمریکایی ها احساس کنن. که ممکنه کنترل اون منطقه از اقیانوس آرام و از دست بدن، یه منطقه کاملاً استراتژیک و فوق العاده حائز اهمیت چین اونجا داره جزیره میسازه توانایی های نظامیشو اونجا تقویت میکنه برای اینکه میخوای با فارزون داشته باشه؟ برای اینکه میخواد خودشو آماده کنه برای فاز بعدی، در واقع رشد قدرت سیاسی و اقتصادیش مجموعه ای. اینا رو اگه شما کنار هم قرار بدین، میبینید که چین چرا داره این رفتار رو میکنه؟ و آمریکا چرا جلوی چین ایستاده برای اینکه آمریکا نمیخواد اون کنترل خودش رو بر اقیانوس آرام از دست بده چون از یک طرف اقیانوس آرام هم با فرزون چین محسوب میشه هم با فرزون آمریکا یعنی چین اگه بتونه به اقیانوس آرام اقای بکنه خیلی راحت میرسه به مرزهای آمریکا. چیزهایی که آرمین داد مبسوط و شنیدنی بود اما من به خاطر کم بودن وقت پادکست مجبور شدم که بخش کوتاهی ازش رو اینجا بیارم، ولی فایل کل صحبتاش رو در کانال تلگرام پادکست داکس میذارم. پیشنهاد می کنم که حتماً هم گوش بدید صحبت های خیلی جالبی بود. زمنلم اگه به موضوع سیاست خارجی علاقه مند هستید، آرمین اخیرا یه پادکست با همین موضوع به اسم پریسکوپ درست کرده و در اون روایت هایی از پشت پرده سیاست خارجی کشورها رو تعریف میکنه. ممنون از دوست خوبم آرمین منتظری.
پایگاه نظامی آمریکایی در جزیره جیجو : تهدید برای مسیر حیاتی چین
موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی تا اینجا در مورد پایگاه جزایر مارشال و اوکیناوا صحبت کردیم. حالا میگیم. میریم به کره جنوبی و جزیره جیجو. جزیره جیجو یه منطقه طبیعی زیبا هست که به عنوان میراث جهانی ثبت شده. و اتفاقا دولت کره جنوبی این جزیره را به عنوان جزیره صلح جهانی اسم گذاشته. ولی در همین جزیره صلح جهانی، یکی از تحریکآمیز ترین پایگاه های نظامی ساخته شده. یه پایگاه نظامی آمریکایی در ششصد کیلومتری شانگهای. شبیه به جزایر مارشال و جزیره اوکیناوا اینم یکی از خطوط مقدم محور آسیا هستش. ناوهای هواپیما برای آمریکا، زیردریایی های اتمی شون و همینطور ناوشکنهاشون که مجهز هستند به موشک های بالست همشون میتونن توی این پایگاه حضور داشته باشن.
در واقع اینجا یه پایگاه دریایی هست که با هم هدف مقابله با چین طراحی و ساخته شده. مسیر حیاتی که چین داره به بقیه دنیا یه راه دریایی هستش که باهاش میتونه نفت رو وارد چین کنه. و کالاهایم که در داخل چین ساخته رو از اونجا با کشتی به بقیه دنیا صادر بکنه. و این مسیر حیاتی چین خیلی راحت می تونه زیر اتش همین پایگاه باشه. یعنی انگار که آمریکا اسلحه گذاشته کنار گوش چین و میگه که هر کاری که من میگم انجام میدی وگرنه خیلی راحت. مسیر صادرات و واردات تو می بندیم. شایدم اصرار چین به اجرای اون پروژه معروف راه و کمربند جاده ای ابریشمشم همین باشه. احتمالا میخواد که کالاهاشو از مسیری منتقل کنه که زیر اتیش آمریکا نباشه. از راه آهن و مسیر جاده ای میخواد استفاده کنه بگذریم، در این جزیره هم کنشگرایی هستن که میان و مقابل پایگاه تجمع میکنن، خیلی وقتا هم تجمعاتشون و پلیس.
حضور نظامی آمریکا در جهان: تهدید یا استراتژی؟
سرکوب میکنه اما بازم میان و معتقدن که این پایگاه میتونه باعث ایجاد تنش بین کره و چین باشه. و میگن چرا ما باید بین خودمون و همسایمون تنش درست کنیم؟ ایالات متحده آمریکا کشوری که امپراتوری خود را از راه حضور نظامی گسترده در دنیا درست کرده و قوام داده. آمریکا چهار هزار پایگاه نظامی در داخل خاک خودش داره و نزدیک هزار پایگاه نظامی هم در نقاط دیگه ای دنیا داره. از آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین، تا آسیا، استرالیا، کشورهای حوزه خلیج فارس، آفریقا و اروپا، در خیلی از مناطق حضور داره و هیچ ارتش دیگه ای نیست که همچین حضوری رو داشته باشه. ارتش آمریکا ادعا می کند که بر پنجاه و دو درصد از سطح کره ی زمین تسلط دارد. در این مستند بیشتر با مورخین و نویسندگان و افراد صاحب نظری مصاحبه شده بود که عمدتا مخالف این حضور نظام بود. اما با چند نفر که طرفدار حضور نظامی آمریکا توی کشورهای مختلف بودن هم مصاحبه شده تا ببینن اونا چی میگن، یکیشون یه نماینده کنگره آمریکا بود که عضو کمیته سیاست خارجی کنگره بود. اون میگه که اگه ما قراره یه کشور آزاد باشیم باید خطر کنیم. بخاطر اینکه یه کشورای بدکاری هستن که میخوان آدمخوبه رو از بین ببرن، بنابراین ما نباید بذاریم که اینطور بشه.
کی تعریف میکنه آدم خوبا کیه آدم بدا کیه معلوم نیست بعد میگه که چین میخواد که روی تمام شرق دور تسلط داشته باشه داشته باشه، میگه ژاپن هم قبل از جنگ جهانی دوم همین نیت رو داشت. پس ما الان باید جلوی چین وایستیم، نذاریم که اینم باز بشه برامون ژاپن دوم، اینم یه دیدگاه. با یه استراتژیست نظامی آمریکا هم مصاحبه میشه، اون میگه که ما باید یه موقعیت برتر نظامی رو داشته باشیم. طوری که دشمنمون هوس نکنه که رفتار تهاجمی داشته باشه بامون. یا مثلا اقدامات تهدیدآمیز مقابل ما بخواد انجام بده، برای همین که ما باید حضور نظامی سنگین داشته باشیم. سازنده مستند از یه مقام وزارت خارجه آمریکا میپرسد که نابهای آمریکایی با کلی تسلیحات دم در. میخوام بدونم اگه چین این کارو با آمریکا میکرد چطور میشد مثلا اگه ناوای چینی در اطراف آنها ساحل آمریکا بودند، جواب میده که اول اینکه حضور ما با دعوت گرم بیشتر کشورهای آن منطقه هست و ثانیان این حضور ما توسط مقامات چینی هم پذیرفته شده است، مستندات میگه پذیرفته شده است. بعد نقشه رو نشون میده که پایگاه های آمریکایی دور تا دور چین رو گرفتن، میگی چطور ممکنه چین همچین چیز رو بپذیره؟ یک نکته دیگه ای که توی مستند بهش پرداخت میشه تهدیدهای کلامی هست که در واقع غیر از تهدیدهای نظامی. یه سری تهدیدای کلامی هم بین این دو کشور وجود داره مدام، یعنی هر از گاهی رهبران دو کشور یه حتی نشونی برای همدیگه می کشند.
مستند تداعی پذیری انسان نسخه ۲۰۱۵: تهدید ناشی از جنگ اقتصادی
و برای اینکه نمی خوانم که ضعیف ظاهر بشن، هیچکدوم از دو طرفم کم نمیارن و مدام جواباشون رو شدیدتر میدن. و این تنش های کلامی هم مسئله ای هستش که خیلی راحت میتونه بازی رو به سمت یه جنگ ناخواسته بکشونه. اینجا یه استاد دانشگاه به اسم دکتر استفان استار حرف خیلی جالبی میزنه. میگه وقتی یه سیستم به طور ثابت برای کشتار برنامه ریزی میکنه، طبیعیه که به این کارش عادت میکنه. و میپذیره این رو بدون اینکه دیگه بخواد به عواقبش فکر بکنه، میگه اگه چین یه بمب اتمی روی آمریکا بریزه. غیر از اون تلفات ملیونی که همون موقع میذاره، اون انفجار اولیه باعث میشه که مساحتی بالغ بر ده ها. یک کیلومتر آتش بگیره و بعد از بیست دقیقه تمام اون آتش تبدیل میشه به یه طوفان آتشین که راه میفته توی کشور. و همه چیزو از بین می بره. و بعد از اون آمریکا صدها بمب روی چین می ریزه و اونجا هم آتش سوزی های مهیبی درست میشه.
وقتی که این دودها رو با هم حساب میکنید میشه میلیونها تن کربن سیاه که میره بالای ابرا و ده سال یا بیشتر. در همون بالا می مونه و مانع رسیدن نور و خورشید به زمین میشه. در نتیجه بعد از چند هفته دمای زمین به زیر صفر میرسه و تا سه سالم هر روز هی سردتر و سردتر میشه. طبیعیه که تو اون سرما هیچ گیاهی رشد نمیکنه و به تدریج آدما از گرسنگی میمیرن. بنابراین این کوری خوندن ها میتونه به قیمت از بین رفتن نسل بشر تموم بشه. در انتهای فیلم، سازنده مستند میگه که ما چه بخواهیم چه نخایم، یه قدرت اقتصادی بزرگی داریم به اسم چین. که داره هی بزرگتر میشه، میگه به نظرم ما باید رابطه مونو باهاش حفظ بکنیم و مانع برای همدیگه نباشیم. البته میتونیم راجع به تجارت و سیاست با هم یه اختلافاتی داشته باشیم، اما این حل من مبارزه طلبیدن ها بدترین کار. این مستند در سال 2015 ساخته شده، یعنی زمانی که ترامپ انتخاب شده بود اما قدرت را هنوز به دست نگرفته بود.
تنش های بین آمریکا و چین: یک مستند جذاب
و اون زمان مستندساز نگرانی هایی رو راجع به تشدید بحران بین آمریکا و چین مطرح میکرد که خب الان. البته دیدیم که تنش ها خوشبختانه منجر به جنگ نشد اما یه جنگ تجاری بین چین و آمریکا بوجود اومد. (مذکر) موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی موزیک ویدیویی خب، این بود مهمترین بخش های این مستند جذاب که توسط جان پیلگر روزنامه نگارش. شناخته شده استرالیایی ساخته شده فیلم در مورد رابطه قدرت شماره یک و شماره دو اقتصاد دنیاست که هر دو هم مجهز به سلاح های اتمی هستند. تازه هر دو طرفم برای یه رویارویی هسته ای مدام در حال برنامه ریزی و تمرین هستن. این فیلم به نظرم فیلم خوبی بود و تلاش کرد که این تنش رو از دریچه چشم چین ببیند چون اون چیزی که آمریکا می بیند رو بیشترمون در رسانه ها میخونیم و اونا تلاشم میکنن که مسئله از این زاویه چین کمتر دیده بشه بنابراین فرصت خوبی بود که با دیدگاه چین هم آشنا بشیم و شایدم نقدی که بشه به این فیلم وارد کرد همینه که ما فقط کارای بد آمریکا رو تو این فیلم میبینیم، کارای احتمالا بد چین رو نمیبینیم و اینکه. اگرچه این مستند در مورد استراتژی نظامی آمریکا برای برخورد با چین است، اما می تواند شباهت های دیدنی باشد. با استراتژی آمریکا در برخورد با کشورهای دیگر مثل ایران یا روسیه که آمریکا دور تا دور این کشورها هم پایگاه نظامی درست کرده و بهشون میگه که ما به دعوت همسایه سایاهاتون اینجا هستین و شماید که دارید اقدامات تحریک آمیز انجام میدید و الله حضور ما کاملا مشروعه. اینها اطلاعاتی هم که فیلم در مورد خطوط مقدم جنگ احتمالی آمریکا میده و اینکه آمریکا چطور در اون مناطق وارد شده و چطور حضور داره هم خیلی اطلاعات جالبی بود و البته.
سه حقایق تکان دهنده ای رو داشت. امیدوارم که این اطلاعات برایتون سودمند بوده باشد و شنیدن این قسمت کمک کرده باشد که دیدگاه کامل تری را نسبت به این موضوع داشته باشید، ممنون از همراهیتون و تا قسمت بعدی و فیلم مستند بعدی خودمون نگه دارید. هی (مذکر)
آخرین ویدیو ها

news via inbox
Nulla turp dis cursus. Integer liberos euismod pretium faucibua